برداشت از پسانداز چند میلیون ساله
فرونشست دشتها در نتیجه برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی ایجاد میشود. وضعیتی که اکنون در بسیاری از نقاط استانهای کرمان و خراسان دیده میشود. کارشناسان میگویند اینها دشتهایی با بیلان منفی آب هستند. یعنی میزان بارش و روانآبهای سطحی به صورت منابع ورودی آب به یک منطقه از میزان برداشت آب کمتر است. به زبان ساده دخل و خرج آبی این دشتها با هم جور در نمیآید. در زمینشناسی، به قسمتی از پوسته زمین که سوراخها یا خلل و فرج سنگهای آن از آب مملو و اشباع شده باشد، «سفره آب» یا «آبخوان» میگویند. لایهای که شبیه به اسفنج است و میتواند آب را در خود نگه دارد. آبخوانها به صورت محصور و نیمهمحصور هستند. بعضی آبخوانها از زیرزمین محصور شدهاند. یعنی هیچ ورودی ندارند و آب فقط از سطح زمین به صورت باران و روانآب به آن افزوده میشود. معمولا نشست زمین در این آبخوانها که مواد آبرفتی تحکیم نشده یا نیمهتحکیم یافته دارند اتفاق میافتد. به این ترتیب که وقتی آب موجود در میان منافذ لایه متخلخل آبخوان برداشت و تخلیه شود، فشار لایههای بالادستی موجب نشست زمین و پر شدن این لایه خالی میشود. به بیان سادهتر این منافذ که با آب پر شده بود، هنگام تخلیه آب در اثر حفر چاه، کمکم با خاک پر میشود.
این آبهای زیرزمینی در دوره زمانی بسیار طولانی شکل گرفتهاند. چیزی در حد چند صد هزار سال. این یعنی وقتی شما برای آبیاری زمین کشاورزیتان چاهی عمیق یا نیمه عمیق حفر میکنید، به پسانداز قدیمی منابع آب در دل زمین که طی میلیونها سال شکل گرفته دستبرد میزنید. نکته مصیبتبار چنین دستبردی این است که وقتی این لایهها از آب خالی شوند و فرونشست زمین اتفاق بیفتد دیگر قابل جبران نیست و به وضع قبلی نمیتوان برگشت. حتی اگر بتوانیم به صورت مصنوعی به زمین آب تزریق کنیم نیز فایدهای ندارد؛ چون جایی برای تزریق آب وجود ندارد. با این وجود کارشناسان آبخیزداری و منابع آب میگویند هنوز جای امید هست و میتوان روند نابودی دشتها را کند کرد. قبل از رسیدن به نقطه بحرانی میتوان پیشرفت روند بحرانیشدن منابع آب را قطع کرد. دکتر داوود رضاعرب، دکترای منابع آب و مدیر موسسه پژوهشی راهبرد دانش در گفتوگو با جامجم درباره معضل فرونشست دشتها میگوید: این موضوعی چندجانبه و بسیار گسترده است. شما با گسترهای مثلا به وسعت کویر درانجیر از یزد تا حوالی کرمان روبهرو هستید. بیشتر فرونشستهای فعلی نتیجه کشاورزی غیراصولی و حفر چاههای متعدد است. کنترل اینها به وضع قوانین صحیح و پس از آن به اجرای اصولی نیاز دارد. این معضل بزرگ فقط با تزریق بودجه لزوما حل نمیشود.
خشکسالی چقدر موثر است؟
شاید فکر کنید این وضع نتیجه خشکسالی سالهای اخیر است. اما دکتر علیاصغر محمدی، کارشناس اداره کل منابع طبیعی استان تهران با این فرضیه موافق نیست و در گفتوگو با جامجم میگوید: خشکسالی ارتباطی با فرونشست زمین ندارد. درست است که طی خشکسالی ورودی آب به سیستم کاهش مییابد، اما منابع آب زیرزمینی در آبخوانها از گذشتههای دور در لایههای زیرین زمین وجود داشتهاند. حتی ممکن است وضع بارش خوب باشد و به جای خشکسالی، تَرسالی داشته باشیم؛ اما به قدری از منابع آب برداشت بیرویه داشته باشیم که باز هم به فرونشست زمین منجر شود. یا برعکس با خشکسالی مواجه باشیم، اما از این منابع زیرزمینی استفاده نکنیم و در نتیجه فرونشست زمین اتفاق نیفتد.
وی کجشدن لولههای نفت و گاز، به وجود آمدن شکافهای عمیق در سطح زمین و خرابی ساختمانها را از مهمترین نشانههای فرونشست زمین میداند و میگوید: در حال حاضر یک میلیون هکتار از دشتهای ایران دچار مشکل فرونشست زمین شدهاند. اتفاقی که نتیجه مدیریت غلط منابع آب و پیامدهای ناگواری است که بر اثر حفر چاههای مجاز و غیرمجاز ایجاد شده است. محمدی تصریح میکند: وقتی بدون ضابطه و معیار، امکان حفر چاههای مجاز و غیرمجاز عمیق و نیمهعمیق را در کشور به وجود میآوریم تا کشاورزی ناپایدار را در برخی مناطق توسعه دهیم، نتیجه آن رسیدن به نقطه بیبازگشت فرونشست دشتها میشود. باید بپذیریم اگر در بسیاری از نقاط کشور کشاورزی کوتاهمدت نداشته باشیم، بسیار بهتر است تا با خالی کردن منابع آب زیرزمینی، تیشه به ریشه حیات و تمدنمان بزنیم.
آمارهای تکاندهنده
کارشناس اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران به آمارهای متفاوتی از فرونشست دشتها در کشور اشاره میکند و میگوید: چندی پیش رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری اعلام کرد از نزدیک به 600 دشت ایران، 230 دشت حاصلخیز کشور دچار بحران کمآبی شده است. همینطور رئیس سازمان مدیریت منابع آب سازمان آب نیز اعلام کرده 297 دشت از 60 دشت ایران وضع بحرانی دارند. سرعت برداشت آب از آبخوانهای ما اکنون سه برابر استاندارد جهانی است. با توجه به این که ایران در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار گرفته است، برداشتی در حد سه برابر استاندارد، شیب سقوط ما را در بحرانی کردن وضع منابع آب کشور نشان میدهد.
محمدی ادامه میدهد: تا امروز در چهار دشت در استان تهران فرونشست داشتهایم: دشت ورامین 13 سانتیمتر، دشت ری 25 سانتیمتر، دشت تهران 14 سانتیمتر و بیشترین میزان در استان تهران در دشت شهریار به میزان 36 سانتیمتر رخ داده که قاعدتا به علت آبیاری باغات آن منطقه بوده است.
کارشناسان محیطزیست همواره تأکید کردهاند وقتی ما در برداشت از منابع زمین قوانین مشخصی وضع نکنیم، یا قوانینی که وضع کردهایم را زیر پا بگذاریم، زمین انتقام خود را از ما میگیرد. وضع امروز دشتهای ما نتیجه زیر پا گذاشتن و بیتوجهی به قوانین طبیعت است.
مشکل قانونی که مجلس باید رفع کند
از دکتر رضاعرب میپرسم آیا مشکل قانونی در کنترل برداشت از منابع آبهای زیرزمینی وجود دارد وی در پاسخ میگوید: در گذشته قانونی تصویب شده که به تعیین تکلیف چاههای غیرمجازی که پیش از سال 1385 حفر شده، مربوط است؛ این یعنی میخواهیم قانونی وضع کنیم که برای کار غیرقانونی که در گذشته صورت گرفته مجوز صادر کنیم! همین قانون مشکل فعلی را تشدید کرده است. مجلس دهم که در آستانه تشکیل است باید هر چه زودتر فکری برای اصلاح این قانون کند. همان زمان تصویب این قانون، مقدار زیادی چاه غیرمجاز حفر شد و عاملان آن مدارکی تهیه کردند تا نشان دهند این چاهها قبل از سال 85 حفر شده است و مشمول این قانون شود! این یعنی ترویج بیقانونی. وی میافزاید: گاهی مواردی هم هست که در اجرا مشکل پیدا میکنند. مثلا میبینیم بین دستگاههای اجرایی نظیر وزارت نیرو، وزارت جهادکشاورزی، سازمان حفاظت از محیطزیست و در سوی دیگر قوه قضاییه و نیروی انتظامی، هماهنگی و ارادهای برای مدیریت این وضع وجود ندارد. ایجاد این هماهنگی برای مصالح ملی ما لازم است و باید با قاطعیت پیگیری شود.
شوری زمین، نتیجه برداشت از چاه عمیق
مدیر موسسه پژوهشی راهبرد دانش میگوید: وقتی آب با املاح و شوری زیاد را از اعماق زمین استخراج میکنیم، این املاح و نمکها به سطح زمین میآید و خاک حاصلخیز ما را نابود میکند. همین موجب میشود به تدریج ببینیم با وجود مصرف آب زیاد، محصول کمتری برداشت میکنیم. بهتدریج فرونشست زمین اتفاق میافتد و میبینیم زمینهای ما تخریب میشود. از طرف دیگر فاصله بین دانههای خاک در اثر فرونشست زمین کم میشود و وقتی این اتفاق بیفتد نمک که سبکتر از خاک است، آسانتر به سطح زمین میآید و زمینها را شور میکند. کم شدن فاصله بین ذرات خاک و نفوذپذیری کمتر زمین موجب افزایش سیلها میشود. بنابراین اگر بارندگی هم رخ بدهد، آب نمیتواند به زمین نفوذ کند و ارتباط آبهای سطحی و زیرزمینی قطع میشود و این یعنی نابودی کشاورزی؛ کاری که نه اقتصادی است و نه پایدار.
راه جبران چیست؟
دکتر محمدی وضع پیش آمده را نتیجه ادامه روشهای نادرست آبیاری اراضی کشاورزی باغی میداند. وی راهکار مقابله با آن را در کاهش مصرف بیرویه آب در بخش کشاورزی ذکر و تصریح میکند: اگر بتوانیم تغییری در الگوی کشت داشته باشیم، تا حد زیادی از پیشرفت بحران فعلی کاستهایم. به این معنی که در مناطقی با مشکل منابع آبی، نباید اجازه دهیم محصولات کشاورزی که به مصرف بالای آب احتیاج دارند کشت شود. این کار باید براساس اصول آمایش سرزمین و در نظر گرفتن ابعاد اقتصادی و اجتماعی انجام شود. یعنی باید مشخص کنیم اگر شمال کشور به علت داشتن ظرفیتهای لازم برای کشت برنج مناسب است و میتواند قطب تأمین برنج کشور باشد، نباید در مناطق جنوبی کشور که ظرفیت کشت برنج را ندارد یا ادامه کشت آن پایدار نیست، بدون ضابطه شالیکاری کنیم.
وی راهکار دیگر را تغییر در الگوی آبیاری در کشاورزی میداند و تأکید میکند: به جای کشاورزی غرقابی که آب زیادی طی آن هدر میرود، باید از سیستمهای آبیاری تحت فشار استفاده شود. مدیریت منابع آب باید ضابطهمند شود. نباید بدون ضابطه امکان حفر چاههای مجاز و غیرمجاز ایجاد شود. باید با راهکارهایی مثل آبخوانداری به درمان وضع موجود بپردازیم. اقلیم کشور ما اکنون به گونهای است که اگر باران ببارد سیل جاری میشود و اگر باران نبارد با خشکسالی روبهرو میشویم که هر دو تهدیدی برای ماست. اما با علم آبخوانداری و مدیریت سیلاب، میتوانیم خسارت سیل و تهدید خشکسالی را به فرصت ذخیره آب در آبخوان تبدیل کنیم. در این صورت با یک تیر دو نشان زدهایم؛ هم آبخوانها را تغذیه کردهایم که از فرونشست زمین جلوگیری میکند و هم به تدریج سطح آبهای زیرزمینی بالا خواهد آمد.
عواقب ادامه وضع فعلی
کارشناس اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان تهران معتقد است در صورت ادامه وضع فعلی چشمانداز خوبی برای منابع طبیعی کشور نمیتوان متصور بود. محمدی تأکید میکند: قابل انتظار است که اگر دست روی دست بگذاریم، خسارتهای فعلی تا ده سال آینده دو برابر تشدید شود. در صورت ادامه برداشت بیرویه منابع آب، علاوه بر فرونشست دشتها، شاهد بیابانی شدن اراضی وسیعی در کشور خواهیم بود. این یعنی پوشش گیاهی و درختان طبیعی که در منطقه وجود دارند نخواهند توانست از منابع آب سطحی استفاده کنند و از بین خواهند رفت. بهخصوص در اراضی جنوب کشور که اکنون با خطر بیابانی شدن این مناطق و البته هجوم ریزگردها نیز مواجهایم. همه اینها به هم ارتباط دارد. به این ترتیب با ادامه سیاست فعلی، همین کشاورزی ناپایدارمان را نیز به طور کامل از دست خواهیم داد و افزایش جاری شدن سیل در بخشهای مختلف را شاهد خواهیم بود. اینها موجب مهاجرتهای عظیم و بروز مشکلات اجتماعی خواهد شد. دکتر رضا عرب نیز در این باره میگوید: ادامه روند فعلی موجب میشود در آیندهای نهچندان دور شاهد قطعیهای سراسری برق باشیم؛ خواهیم دید که لولههای نفت و گاز ما در اثر فرونشست دشتها در هم خواهند شکست. جادهها و خطوط راهآهن نیز به علت فرونشست آسیبهای فراوانی خواهند دید. همین الان مثلا در همدان و در دشت کبودرآهنگ به علت ناپایدار بودن دشت هیچ خطوط لولهای قرار نیست گذر کند. کشاورزی این منطقه هم به علت فرونشستها رو به تعطیلی است. اگر در این منطقه نیروگاه برق وجود داشت، ممکن بود به از دست رفتن آن بینجامد. اینها بهتدریج به کوچ گسترده مردم منجر خواهد شد که ابعاد وخیم اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت.
کاظم کوکرم
دانش
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چه تاثیری بر سیاستهای آمریکا در قبال ایران دارد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
رضا جباری: درگفتوگو با «جام جم»:
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم: