از زندان می‌ترسم

جرمش فرار از کانون اصلاح و تربیت و سرقت از خانه‌های غرب تهران است. بعد از فرار در یک باند مشغول سرقت شد و این‌بار در طرح‌های جمع آوری مجرمان به دام افتاد.
کد خبر: ۸۸۶۳۱۶
از زندان می‌ترسم

به گزارش جام جم آنلاین،خودش می‌گوید زندان را دوست ندارد و اصرار می‌کند همچنان 18 سالش نشده و باید به کانون بازگردد.

خودت را معرفی کن؟

جمشید 17 ساله هستم و به جرم سرقت منزل دستگیر شدم.

اما سابقه فرار از کانون اصلاح و تربیت را داری.

بله. دو سال قبل به اتهام سرقت منزل دستگیر شدم و به کانون رفتم اما شش‌ماه بعد به بهانه مریضی با کمک همدستانم فرار کردم.

بعد از فرار کجا رفتی؟

به مخفیگاه همدستانم در جاده بهشت زهرا رفتم و بعد از چند روز استراحت و رفع خستگی زندان، دوباره سرقت‌ها را شروع کردم.

با این سن کم؟

من کسی را ندارم و اگر دست به سرقت نزنم گرسنه می‌مانم و هیچ پولی ندارم.

چرا کسی را نداری؟

پدر و مادر پیرم در شهرستان هستند و من برای کار به تهران آمدم و دزد شدم. باید یک جوری شکم خودم و آنها را سیر کنم.

اگر بدانند پولی که برایشان می‌فرستی دزدی است تو را می‌بخشند؟

نه. آنها دین و ایمان کاملی دارند و فکر می‌کنند من در تراشکاری کار می‌کنم.

این‌بار بعد از چند سرقت دستگیر شدی؟

سه سرقت در غرب تهران انجام دادیم که با لو رفتن یکی از همدستانم، همگی شناسایی و دستگیر شدیم.

چرا نمی‌خواهی به زندان بروی؟

من هنوز 18 ساله نیستم و می‌خواهم در کانون باشم.

ولی قیافه ات بیشتر نشان می‌دهد؟

چون سختی کشیده ام و روی پای خودم بزرگ شده ام سنم زیاد نشان می‌دهد.

شاید می‌خواهی بازهم از کانون فرار کنی؟

نه. از این دربه‌دری خسته شده‌ام و دیگر نمی‌خواهم به سرقت دست بزنم اما زندان جای خطرناکی است و من از زندان می‌ترسم. هرکاری لازم باشد می‌کنم تا به زندان نروم.

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها