یکی از ترانههای مشهور او «بهار آمد و شمشادها جوان شدهاند» است که در سالهای میانی دهه 70 با آهنگسازی فرید شب خیز و صدای گرم بیژن خاوری شنیده شد. این ترانه برخلاف بسیاری از کارهایی که ماندگاری چندانی در ذهن مردم ندارند، هنوز هم زنده است. با قنبری درباره سرایش این ترانه و تبدیل آن به یک قطعه موسیقی موفق بهاری و فعالیتهای این روزهایش گفتوگو کردهایم:
در آستانه آمدن بهار هستیم. اجازه بدهید کمی به ترانه زیبایتان درباره بهار بپردازیم. «بهار آمد و شمشادها جوان شدهاند» ازجمله سرودههای شما درباره این فصل زیباست که با گذشت سالها هنوز مردم آن را به یاد دارند و دوستش دارند. چه شد که این ترانه را سرودید؟
نخستین سالهای پس از پیروزی ما در جنگ تحمیلی بود و در هفته دفاع مقدس بودیم. سال 71 بود و به اتفاق جمعی از شاعران، عازم مناطق جنگی قصرشیرین بودیم که زندهیاد استاد مشفق به خاطر لطفی که به بنده داشتند، به من گفتند ترانهای را با موضوع بهار که مناسبتی هم با مقاومت و پایداری ملت ایران داشته باشد، آماده کنم. از آنجا که قبلاهم با حمایت ایشان ترانههایی از من به آهنگسازان سپرده شده بود و برخی از آنها با اقبال خوبی روبهرو شده بود، با کمال میل پیشنهاد ایشان را پذیرفتم و شروع به کار کردم و به خاطر حس ویژهای که در آن سفر داشتم، هنگام بازگشت شعر را تکمیل کردم و در اختیار ایشان گذاشتم.
یعنی ترانه را در همان سفر به مناطق جنگی نوشتید؟
بله. در همان روزهای سفر بود که ترانه را سرودم. ایشان هم کار را گرفتند و قول دادند در اختیار یک آهنگساز خوب قرار دهند. تقریبا اسفند همان سال بود که از اداره تولید موسیقی صدا و سیما با من تماس گرفتند که ترانه شمیم عاطفه از سوی آهنگساز باتجربه آقای فرید شبخیز و هنرمند خوب و پاک جان آقای بیژن خاوری آهنگسازی و اجرا شده است و درخواست کردند در همین کیفیت یک ترانه دیگر که اکنون موضوعش را در ذهن ندارم، برایشان آماده کنم. آن وقت گفتند این کار در ایام عید از رسانه ملی پخش خواهد شد.
فکر میکردید این ترانه تا این حد با مردم ارتباط برقرار کند؟
راستش نه... آنطور که آقای خاوری بیان میکنند، برنامه ساعت خوش به تهیهکنندگی آقای وحید سمنانی یکی از فرصتهای استثنایی بود که توانست این ترانه را به مردم معرفی کند، اما آن روزها از کوچههای کرمانشاه که میگذشتم، تقریبا از کنار بیشتر فروشگاههای موسیقی که رد میشدم صدای دلنشین آقای خاوری به گوش میرسید؛ صدایی که تا سالها در ذهن و ضمیر مردم خاطره شد، اما توفیق این قطعه بیش از هر چیز مرهون لطف خدا و تلاش صادقانه دستاندرکاران و متولیان امر بود.
ما شعرها و ترانههای زیادی درباره بهار داریم که برخی هم از شاعران و ترانهسرایان بزرگی است که از دیرباز تا امروز در این عرصه فعالیت کردهاند. شاید خیلیها با خودشان بگویند موضوعات بزرگتر و مهمتر از بهار هم در هستی وجود دارد. به نظر شما چرا بهار همیشه مورد توجه شاعران قرار میگیرد؟
در آفرینش شعر و ترانه به نظرم موضوع کوچک و بزرگ وجود ندارد، بستگی دارد که شاعر چگونه در یک موضوع غرق شود. خیلی از مسائلی که دور و بر ما رخ میدهد و به چشم نمیآید، گاه میتواند موضوع وقوع یک اتفاق بزرگ شاعرانه باشد؛ مهم این است که شاعر چگونه در کنه یک موضوع وارد شود و از چه نگاه و منظری ببیند.
همانطور که گفتید، دیوان شاعران از گذشته تا امروز پر است از تصاویر ناب شاعرانه درباره بهار؛ این مفهوم در قصاید شاعران متقدم بیشتر به چشم میخورد، اما هرچه به قالبهایی مثل مثنوی و بهویژه غزل بیشتر نزدیک میشود، شعرها عمیق تر میشود و بعد انسانیتری پیدا میکند و فقط توصیف شاعرانه از بهار نیست، بلکه به گونهای ارتباط عاطفی انسان با بهار ابدی و رستاخیز است و پیوندی که دگرگونی طبیعت با حال انسان دارد؛ انسانی که در جستوجوی یک خیزش دوباره است؛ خیزشی از خواستن تا برخاستن.
آخرین کتابی که منتشر کردهاید، چیست؟
کتاب باغ ترانه که به همت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مساعدت استاد علیرضا قزوه منتشر شد، آخرین مجموعهای بود که در اختیار علاقهمندان شعر قرار گرفت.
قصد ندارید کتاب تازهای منتشر کنید؟
طی این سالها فقط نوشتهام و کنار گذاشتهام تا فراغتی پیش بیاید و آنها را به یک ناشر خوب بسپارم. اکنون دو مجموعه شعر کودک و نوجوان، یک مجموعه نثر ادبی، یک مجموعه کامل ترانه و یک مجموعه از اشعار مذهبی دارم که امیدوارم در اولین فرصت آنها را منتشر کنم و امیدوارم بتوانم کارنامه خوبی ارائه دهم.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد