
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
معلمی به نام ابوترابی
فتاح محمدی (راوی کتاب فتاح و آزاده دوران دفاع مقدس): انقلاب اسلامی ایران زمانی به پیروزی رسید که جهان را سکولاریزه کرده بودند. پیروزی انقلاب، صدای روحالامین بود که به گوش کسانی رسید که از خودشان بیگانه شده بودند؛ انقلابی بود به نام خدا و برای خدا؛ انقلاب علایق و عقاید بود. انقلاب یک تحول درونی بود که تحولات بیرونی انسان را در عرصه عقیده، علم و عدالت جستوجو میکرد. فرهنگ ایثار و شهادت یک فرهنگ راهبردی است؛ فرهنگی است که حراست، پاسداری و نشرش وظیفه همگان است و جداً انقلاب ما نیازمند این فرهنگ است و آنچه این انقلاب را بیمه کرده، فرهنگ ایثار و شهادت است.
درست است که اسارت تلخ و سخت بود، اما یک دانشگاه برای کسانی بود که توفیق داشتند از آن استفاده کنند و معلم بزرگی به نام ابوترابی داشت. اوایل دوران اسارت اصلا با سالهای ۶۵، ۶۶ و ۶۷ قابل مقایسه نبود، چون اوایل که نام پاسدار را میشنیدند، فریاد میزدند: «اعدام!» آنچه اسرا را در آن سالها زنده نگه داشت، عشق به امام(ره) و انقلاب و داشتن هدف بود. به همین سبب چشیدن سختیها شیرین بود ولی ما که سختی حس نمیکردیم. ما در هر شرایطی تکلیف داریم و باید به تکلیفمان عمل کنیم. این تکلیف یک روز حسینی است، یک روز زینبی است.
فکر نمیکنم اردوگاهی در عراق وجود داشته باشد که اسرایش مانند اردوگاه ما با هم انسجام داشتهاند. 2000نفر بودیم، اما انگار یک نفر بود که در اردوگاه زندگی میکرد. به یاد دارم که مسئولان جمهوری اسلامی از مسئولان سازمان ملل خواسته بودند وضع اسرا را در عراق بررسی کنند. این رویداد برای ما بسیار مهم بود چون میخواستیم با دیدن مسئولان صلیب سرخ، ماهیت واقعی انقلاب را معرفی کنیم.
این راه یعنی معرفی ماهیت انقلاب همچنان ادامه دارد. شاید امروز عراقیها هم برای ثبت و ضبط خاطرات اسرای دوران جنگ خود اقدام کنند و ما از آنها عقب بمانیم. به هر حال به همراه جمعی از اسرا در اردوگاه مشغول گردآوری گزارش شرایط اسرای ایرانی شدیم و در ۹۰ صفحه به چهار زبان گزارش خود را مکتوب کردیم. این گزارش هم در نهایت به دست حاج آقا ابوترابی میرسید و ایشان هم حاضر نبود یک کلمه غیرواقع نوشته شود. وقتی مسئولان صلیب سرخ به اردوگاه آمدند و گزارش را به آنها دادیم، بسیار تعجب کردند. سؤالشان این بود که چگونه از آمدنشان خبردار شدیم که چنین گزارشی را تهیه کردیم. ما هم گفتیم علت خبردار شدنمان، تغییر رفتار عراقیها بود. آن گزارش باعث شد بعد از مدتی طارقالعزیز به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل از بدرفتاری با اسرای ایرانی عذرخواهی کند و گفت ما در زمینه رسیدگی به اسرای ایرانی کمکاری کردهایم. بعد از آن آیتالله مشکینی خطاب به اسرای اردوگاه گفتند شما سفرای جمهوری اسلامی هستید و نفس کشیدنتان عبادت است.
خاطراتی که یک گنج است
محمدرضا سنگری (پژوهشگر و استاد دانشگاه): ملتی که خاطره میگوید نشان داده است ملتی زنده است.
معتقدم هیچ گونه ادبی در ایران همانند خاطره نتوانسته است مخاطب داشته باشد. شمارگان کتابهای خاطره مانند کتاب «دا» بهترین گواه این مساله است . شاید برخی بگویند تعدادی از این شمارگان را هدیه دادهایم، اما مگر چند نسخه را میتوان هدیه داد. اصل مساله پیوند جامعه ما با نسل حماسه سازی است که خاطراتشان را عنوان کرده است. وقتی کتابی با موضوع خاطرات جنگ نوشته میشود طبیعی است که نقطه ثقل آن باید خاطراتی باشد که این کتاب به دنبال نمایش آن است، نه موضوعات دیگر. درباره کتاب زندان موصل باید گفت اسناد و تصاویر منتشر شده در این کتاب به ویژگیهای منحصربهفرد آن بسیار افزوده است البته من احساس کردم آقای رباطجزی که خود استعداد شاعری نیز دارد هم میتوانست در نگارش این کتاب وارد شده و نویسنده محترم، بخشهایی از متن را برای تالیف در اختیار او قرار دهد.
مرتضی سرهنگی (مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری): ادبیات بازداشتگاهی یا اردوگاهی یکی از گونههای شناخته شده ادبیات جنگ و انسانیترین گونه آن است. یک سرباز اسیر دیگر سرباز نیست بلکه انسان بیدفاعی است که به کمک نیاز دارد و چنین انسانی در ادبیات اردوگاهی به تصویر کشیده میشود، اما آیا ایرانیهای اسیر در اردوگاههای عراق هم در این تعاریف صدق میکردند؟
من از سال ۶۱ به اردوگاههای اسرای عراقی در ایران رفت و آمد داشتم . بعدها شنیدیم نزدیک به شش میلیون نامه از سوی آنها و در دوران اسارت به خانوادههایشان ارسال شده است، اما این نامهها الان کجا هستند؟ مگر جز این است که هر چه از اسارت بخواهیم در این دست از متون میتوانیم بیابیم.
بیشترین حجم از کتابهای مرتبط با ادبیات جنگ در دنیا را خاطرات اسرا شکل میدهند. همه مردم دوست دارند بدانند یک اسیر در جنگ چگونه تاب آورده است. جالب است بگویم ما در ایران و در ایام دفاع مقدس، کمیسیونی با عنوان کمیسیون نگهداری اسرای عراقی در ارتش داشتیم که کارش وضع قوانینی بود که نشان میداد چگونه باید با اسرای عراقی در طول جنگ رفتار شود. ما قانونی داریم که وقتی ارتش نیاز داشته باشد کالایی را تهیه کند، باید کالای درجه یک برای ارتش خریداری شود. در تمام اردوگاههای اسرای عراقی در ایران تنها یک آشپزخانه وجود داشت. آنها از همان غذاهایی میخوردند که سربازان و فرماندهان ایرانی میخوردند. حتی گاهی شده بود اسرای عراقی برای من که به صورت معمول به دیدارشان میرفتم غذا نگه میداشتند و آن غذا حتی بهتر از غذایی بود که برای من در دفتر روزنامه نگه میداشتند.
ما در دوران جنگ، قانونی تصویب کردیم که پیشرفتهتر از قانون کنوانسیون ژنو برای نگهداری اسرا بود و براساس آن افزایش حقوق اسرا پیشنهاد شد. حتی ایران در کنار ایجاد زمینه برای ملاقات خانواده اسرای عراقی با آنها اتاقی جداگانه برای دیدار اسرای متاهل با همسرانشان فراهم دیده بود.جنگ هیچ گاه تمام شدنی نیست بلکه تنها شکل آن عوض میشود. اردوگاههای اسرای جنگ نیز به معنای واقعی یک میدان نبرد به حساب میآیند که در آنها تلاش اصلی بر سر چگونه زنده ماندن است. به یاد دارم که از مرحوم ابوترابی نقل شده بود که ایشان فنون زنده ماندن را به اسرای ایرانی در اردوگاهها یاد میداد. کتابی مانند زندان موصل در حوزه اسارت خالق یک نوع ادبیات تجربی است که درهای اردوگاههای عراق را به روی ما باز میکند؛ دنیای بستهای که تا پیش از این نمیدانستیم در آن چه گذشته است و جالب این که کسی هم نمیتواند درباره آن چیزی بنویسد مگر آن را مستقیما تجربه کرده باشد.
بامداد محمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«جامجم» در گفتوگو با عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی به بررسی اثرات منفی حفر چاههای عمیق میپردازد
سخنگوی صنعت آب در گفتوگو با جامجم: