نگاهی به 2 فیلم «متولد 65» و «امکان مینا»

ردپای دهه 60 در دهه 90

هنوز همه فیلم‌های جشنواره را ندیده‌ام، اما از دو فیلمی حرف خواهم زد که ردپای دهه 60 را در دهه 90 بازنمایی می‌کند. راستی خود جشنواره فیلم فجر هم دهه شصتی است که اکنون به 34 سالگی رسیده است! از آن طرف شاهد ظهور کارگردان‌های دهه شصتی در جشنواره امسال هستیم که نابغه‌ترینش تاکنون سعید روستایی بوده که اگر حسادت‌ها و سنگ‌اندازی‌های نسل‌های دیگر نباشد باید به فردای سینمایی ایران با حضور آنها امیدوار بود.
کد خبر: ۸۷۹۹۷۴
ردپای دهه 60 در دهه 90

مجید توکلی نیز یکی از همین دهه شصتی‌هاست که حالا به جرگه کارگردان‌هایی اضافه شد که از روزنامه‌نگاری به فیلمسازی رسیده است. توکلی یک فیلم اجتماعی ساخته تا بتواند بخشی از زیست ـ جهان هم‌نسلان خود و رویاهای آنان را برای زندگی به نمایش بگذارد. گرچه مصالح داستانی و منطق چفت و بست برخی سکانس‌ها و در نهایت هویت‌مندی سینمایی اثر کمی می‌لنگد، اما فیلم خوش‌ساختی است و در لوکیشن محدود و بسته خانه توانست ریتم مناسبی تزریق کند و بر موج تعلیق قصه پیش برود. قاب‌بندی‌های خوشرنگ و لعاب بودن فضای فیلم، به آن پویایی بیشتری می‌دهد. گرچه یکدستی این مولفه‌ها در طول قصه حفظ نمی‌شود. فیلم «متولد 65» البته تصویر کامل و تعمیم‌پذیری از دهه شصتی‌ها به نمایش نمی‌گذارد و تنها می‌توان رویای بخش زیادی از آنها را در ارتباط با ازدواج و سطح رفاه نمایندگی کند. اگر از منظر بیرونی و روان‌شناسی اجتماعی خارج شویم و بخواهیم از نگاهی درونگرایانه‌تر به قصه بنگریم، فیلم در لایه‌های درونی‌تر خود، بحران بی‌اعتمادی را در روابط عاطفی این نسل به تصویر می‌کشد.

از آن طرف، کمال تبریزی از نسل دهه30 نیز به سراغ قصه‌ای می‌رود که به دهه 60 تعلق دارد و قصه‌ای سیاسی را در بستر روابطی عاطفی روایت می‌کند. قصه زوجی که زن بدون اطلاع همسر به تشکیلات گروهک مجاهدین درآمده، اما شوهرش گمان می‌کند او در حال خیانت به اوست. فضاسازی و رنگ‌آمیزی فیلم و حتی بخشی از موقعیت‌های دراماتیک، به سریال کیمیا شباهت دارد. امکان مینا، درصدد نقد ماهوی، ایدئولوژیک و مبارزاتی مجاهدین است که تبریزی ترجیح داده از درون یک رابطه عاطفی و خانوادگی به آن بنگرد تا بر این نکته تاکید کرده باشد گروهکی که بر ویرانی بنیاد خانواده و نابودی عشق در پی تحقق آرمان‌های خود است هیچ آرمان مقدسی ندارد و عملکرد آن نقض غرض است! فیلم البته مقدمه چینی و تعلیق‌آفرینی خوبی می‌کند، اما در رمزگشایی خود به بیراهه می‌رود و به یک قهرمان بازی آرنولدی می‌رسد که مبنای نقد خویش را متزلزل و خود آن را قابل نقد می‌کند.

شاید امکان مینا را باید یکی از متفاوت‌ترین فیلم‌های تبریزی دانست و شاید هم سیاسی‌ترین آنها که حتی اگر با قصه آن ارتباط برقرار نکنی یا حرف آن را سخنی تکراری و شناخته‌شده بدانی دست‌کم با قصه‌اش درگیر می‌شویم و حسی از نوستالژی دهه 60 را با آن تجربه می‌کنیم.

سیدرضا صائمی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها