و این داستان سالهاست تکرار میشود. حداقل 30 سال است تیم امید در رقابتهای مقدماتی المپیک شکست میخورد. در ردههای نوجوانان و جوانان هم جز چند موفقیت انگشتشمار، آنچه بیشتر در اذهان علاقهمندان به فوتبال باقی مانده، چیزی جز شکست نیست. در همین مسابقات اخیر مقدماتی المپیک، خیلیها بر این باور بودند که این بار باید طلسم شکسته شود. با وجود این همه بازیکن طراز اول که هر کدام در تیمهای باشگاهیشان نفرات تاثیرگذاری هستند و حتی در تیم ملی بزرگسالان هم حضور دارند، توقع راهیابی به المپیک، زیاد نبود؛ اما گویا مشکلات ریشهایتر از این حرفهاست که بتواند با مشتی ستاره جوان و آیندهدار بر آنها فائق آمد.
30 سال حرکت در مسیر غلط
در این شرایط باید پرسید این مشکلات اساسی کدام است که باعث میشود با وجود آگاهی از تاثیرات توجه به ردههای پایه، باز هم نسبت به این ردههای سنی بیتوجه باشیم. هرچند در ناکامی اخیر تیم امید، سوءمدیریت وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال، گزینهای بود که از نگاه کاربران برنامه «نود» بیشترین رای را آورد، اما نگاهی عمیق به کاستیهای موجود به ما میگوید همه چیز در سوءمدیریتهای وزیر ورزش و رئیس فدراسیون فوتبال خلاصه نمیشود و این ناکامیهای سلسلهوار ابعاد گستردهتری دارد.
مجید جلالی، کارشناس و مربی سرشناس معتقد است فوتبال ایران بیش از 30 سال است راهی را میرود که هیچ سرانجامی ندارد، ولی باز در همان مسیر حرکت میکند. جلالی با مثال زدن فوتبال ژاپن و مقایسه آن با ایران به عنوان حریفی که در مرحله حذفی مقدماتی المپیک باعث حذف تیم امید شد به جامجم میگوید: خیلیها از برتری تیم فوتبال امید در بازی با ژاپن حرف میزنند و میگویند اگر آن توپ به تیر دروازه نمیخورد یا آن موقعیت از دست نمیرفت، میتوانستیم ژاپن را شکست بدهیم، اما معتقدم حتی اگر تیم امید با پیروزی مقابل ژاپن به جمع چهار تیم صعود میکرد و در نهایت به المپیک راه مییافت، باز هم این یک اتفاق بیشتر نبود. ژاپن با احتساب المپیک بعدی شش دوره متوالی در المپیک حضور دارد، پنج دوره متوالی در جامهای جهانی حضور داشته، در 20 سال گذشته سه بار قهرمان جام ملتهای آسیا شده و یک بار هم در جام جهانی از گروه خودش صعود کرده است. فوتبال ما کدام یک از این توفیقات را به دست آورده است؟ از آخرین صعود ما به المپیک بیش از 40 سال میگذرد و تا جام ملتهای آسیایی 2019 نیز عمر سالهایی که در آسیا قهرمان نشدهایم به 43 سال خواهد رسید. در سطح باشگاهی هم از قهرمانی پاس تهران به عنوان آخرین تیم ایرانی که فاتح جام باشگاههای آسیا شد 23 سال میگذرد. همه آنچه ما در این سالها به دست آوردهایم دو بار راهیابی به جام جهانی بوده و یک قهرمانی در سطح جوانان آسیا. به طور مشخص ما همان مسیری را نرفتهایم که ژاپنیها در این سالها رفتهاند. ولی همواره به افکار عمومی جهت غلط داده ایم. ما باید راهمان را عوض کنیم و برای این مهم ابتدا باید افکار عمومی را تغییر بدهیم. متاسفانه ما افکار عمومی را در سطحی نگه داشتهایم که خواهان یک برنامه بلندمدت نیست. خواهان برنامه توسعه و پیشرفت نیست. ما افکار عمومی را به این سمت بردهایم که بیشتر به دنبال نتایج مقطعی و شادیهای زودگذر هستند.
نبود برنامهریزی
بحث نداشتن برنامهریزی مدون و بلند مدت، آسیبی است که مهدی مناجاتی هم به آن اشاره دارد. سرمربی سابق تیمهای ملی فوتبال در ردههای پایه در واکاوی دلایل ناکامی فوتبال ایران در ردههای سنی پایه به جامجم میگوید: متاسفانه این طور به نظر میرسد که مسئولان فدراسیون فوتبال ارتباط خود را با فوتبال روز دنیا قطع کردهاند و هیچ تمایلی به الگو قراردادن آنها در راه رشد و توسعه فوتبال پایه ندارند. ما سالهاست شاهدیم حتی در همین آسیا، تیمهایی مثل ژاپن یا کره جنوبی از چهار سال قبل برای حضور در تورنمنتهای مختلف فوتبال برنامهریزی میکنند. مثلا اگر قرار است تیمی را برای راهیابی به المپیک 2016 آماده کنند، از همان فردای روزی که المپیک 2012 به پایان میرسد برنامهریزیها را آغاز میکنند و با انتخاب یک کادر فنی مجرب، همه امکانات لازم را برای دستیابی به نتیجه مطلوب فراهم میآورند، اما اینجا در ایران نهتنها چنین نگاه بلندمدتی وجود ندارد بلکه در انتخاب کادر فنی هم دچار اشکال هستیم و تیم را به گروهی میسپاریم که در سطح باشگاهی هیچ کارنامهای ندارد یا اصولا در سطوح پایه فعالیتی نداشته است.
مناجاتی با بیان این که ما استعدادهای خوبی داریم، ولی با بیبرنامگی استعدادسوزی میشود، ادامه میدهد: ما باید حاصل زحماتمان را براساس چهار یا هشت سال کار برنامهریزی شده برداشت کنیم، اما متاسفانه صبر نداریم و به همین علت ترجیح میدهیم مقطعی رفتار کنیم. در این شرایط اگر موفقیتی حاصل شود، کلی تعریف و تمجید میکنیم و اگر شکست بخوریم طوری برخورد میکنیم که سرمربی مجبور باشد فردای آن تورنمنت وسایلش را جمع کند و از تیم برود. در مجموع من ضعف اصلی را نبود برنامهریزی بلندمدت میدانم. کار باید برنامه محور باشد نه شخص محور.
فوتبال پایه، سرخورده از تبعیض
اصغر مازیار، مدرس کنفدراسیون فوتبال آسیا هم در ریشهیابی ناکامیهای فوتبال ایران در ردههای سنی پایه به چند مورد اشاره میکند که شاید مهمترین آنها تبعیض میان تیمهای پایه و تیم بزرگسالان است. او در این باره به جامجم میگوید: من به عنوان یک مربی که سالها در تیمهای پایه کار کرده ام و حتی مربی تیم جوانان استقلال بودم کاملا میبینم بین تیم بزرگسالان و تیمهای پایه در باشگاهها اختلافهای فاحشی وجود دارد و معمولا تمام توجهها به تیمهای بزرگسالان است. به عبارتی، غیر از یکی دو باشگاه مثل فولاد یا سپاهان، بسیاری از باشگاهها تیمهای پایه خود را در اختیار افرادی خارج از بدنه باشگاه قرار میدهند تا آنها خودشان هزینه کنند و درآمدزایی داشته باشند. این یکی از جدیترین معضلات است، چراکه تیمهای پایه باشگاهها از جانب تیمهای بزرگسال حمایت نمیشوند و استعدادهایی هم اگر وجود داشته باشد مجال خودنمایی پیدا نمیکنند.
این تبعیض فقط به بازیکنان خلاصه نمیشود و مربیان فعال در سطح ردههای پایه را نیز شامل میشود. مازیار با تائید این موضوع میگوید: در حال حاضر تفاوت چشمگیری وجود دارد میان دستمزد مربیان باشگاهی در ردههای پایه و بزرگسال. به همین علت فوتبالیستی که بازنشسته میشود در صورت ورود به عرصه مربیگری ترجیح میدهد در تیم بزرگسالان فعالیت کند تا درآمد بیشتری داشته باشد. همین نبود توازن به مروز زمان باعث شده کیفیت آکادمیها و آموزشگاههای فوتبال در ایران بشدت پایین بیاید. وقتی در همین بازیهای تیم امید شاهد هستیم بازیکنی بدون فشار پاس اشتباه میدهد یعنی این بازیکن در سنین پایه خوب فوتبال را یاد نگرفته است.
یک دلیل غیرفوتبالی
از نگاه اصغر مازیار،ناکامی فوتبال ایران در رده پایه، بخصوص تیم امید یک دلیل غیر فوتبالی هم دارد که در نوع خود قابل تامل است؛ بحث خدمت مقدس سربازی. ما باید یک بار برای همیشه تصمیمی درست برای وضعیت بازیکنان سربازمان بگیریم. عدهای از این بازیکنان وقتی به سنی میرسند که نیازمند حضور در باشگاههای بزرگ و کسب تجربه بیشتر هستند عملا مجبورند دو سال از بهترین سالهای فوتبالشان را در تیمهای نظامی بگذرانند. شما اگر به ترکیب تیمهای بزرگ دنیا نگاه کنید ستارههای بسیاری را میبینید که با 20 یا 21 سال سن در این تیمها به میدان میروند، اما در ایران این بازیکنان در تیمهای نظامی حضور دارند و گاهی همین موضوع مسیر فوتبالیها را به طور کلی تغییر میدهد و باعث شکوفا نشدن آنها میشود.
سوای همه این موارد، بحث امکانات را هم نباید نادیده گرفت. مازیار در این مورد مثال جالبی دارد: من از نزدیک امکانات باشگاه لورکوزن آلمان را دیدهام و میدانم آنها در کمپ تیمهای پایهاش شش زمین فوتبال دارند که مختص ردههای سنی نونهالان، نوجوانان و جوانان است. برای تیم فوتبال امید و تیم اصلی هم کمپی با سه زمین وجود دارد که در مکان دیگری از شهر قرار دارد. حتی در کشورهای عربی هم شاهدیم باشگاهی مثل الاهلی عربستان چهار زمین فوتبال دارد یا باشگاه الجیش دارای سه زمین استاندارد برای ردههای سنی مختلف است. همین لخویای قطر هم با آن که باشگاهی تازه تاسیس به شمار میرود دو زمین اختصاصی برای ردههای سنی پایه دارد.
این امکانات را باید مقایسه کرد با حقیقت فوتبال پایه در ایران. من همان سالی که در استقلال بودم بازیکنان ما تا قبل از بازی با پرسپولیس حتی گرمکن هم نداشتند و مسئولان باشگاه به بهانه دربی جوانان و چون دوربینهای تلویزیونی وجود داشت به بازیکنان گرمکن دادند. حتی لباسی هم که در اختیار بازیکنان گذاشته بودیم برای تیم نوجوانان بود. این درحالی است که اگر در همین فوتبال به تناسب و منطقی هزینه شود بسیاری از مشکلات ما در ردههای سنی پایه حل خواهد شد. ولی مشکل اینجاست که مدیریتها هم گاهی کلان فکر نمیکنند.
رضا پورعالی
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد