زن جوان در دادگاه خانواده:

شوهرم برایم وقت نمی‌گذارد

جدایی، پایان ازدواج اجباری

رامین و دریا خیلی وقت بود ‌عاشق شده بودند. در طول روز ساعت‌ها کنار هم بودند و اگر یک روز همدیگر را نمی‌دیدند، روزشان شب نمی‌شد. در موسسه آموزش زبان با هم آشنا شدند و بعد از آشنایی هم ارتباطشان بیشتر شد. اما عجیب این‌که این دختر و پسر عاشق به اجبار پای سفره عقد نشستند.
کد خبر: ۸۷۸۷۰۹
جدایی، پایان ازدواج اجباری

به گزارش جام جم آنلاین، آن هم به اجبار پدر دریا درست پس از این‌که موضوع ارتباط پنهانی شان لو رفت و همه متوجه شدند این دختر و پسر با هم صحبت می‌کنند. اما حالا این زوج خواستار جدایی هستند.

جالب اینجاست که با هم هیچ اختلافی ندارند و در مقابل سوالات قاضی با خنده می‌گویند که عاشق هم هستند، اما با این حال نمی‌خواهند در کنار هم زندگی کنند و این ازدواج اجباری را ادامه بدهند.

رامین در مقابل تعجب قاضی عموزادی، رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران توضیح می‌دهد: آقای قاضی درست است که من و دریا عاشق هم هستیم و هیچ اختلافی با یکدیگر نداریم، اما نمی‌خواهیم با هم زندگی کنیم و تن به دستورات اجباری خانواده‌هایمان بدهیم.

ما خودمان این زندگی را انتخاب نکردیم و تصمیمی برای ازدواج نداشتیم، اما پدر دریا و پس از آن خانواده‌اش ما را مجبور کردند ‌ سر سفره عقد بنشینیم.

او ادامه می‌دهد: ماجرا از این قرار بود که من و دریا سه سال پیش در یک موسسه آموزش زبان انگلیسی با هم آشنا شدیم‌ و بعد از آشنایی ارتباطمان بیشتر شد.

من و دریا به هم علاقه‌مند شدیم و تصمیم گرفتیم تا زمانی که نیاز به شناخت داریم در ارتباط باشیم. همین شد که هر روز با هم بیرون می‌رفتیم و لحظه‌های عاشقانه‌ای را ‌کنار هم سپری می‌کردیم.

در‌مدت سه سال ما یک‌بار هم با هم قهر نکردیم و یک روز هم بدون یکدیگر نبودیم. اما از آنجایی که من درگیر کارهای سربازی و دریا هم گرفتار درس و تحصیلاتش بود، تصمیم به ازدواج نداشتیم.

خودمان هم خیلی مشتاق نبودیم و از همان روزهای اول تصمیم گرفتیم موضوع ازدواج را پیش نکشیم.

مدتی گذشت تا این‌که سه ماه پیش پدر دریا و برادرانش ما را با هم دیدند. بعد از آن روز، زندگی برای هردویمان جهنم شد. پدر و دو برادر دریا او را به‌شدت کتک زدند و بعد از آن سراغ من آمدند.

ما هم خیلی قاطعانه گفتیم که عاشق هم شده‌ایم و چند سالی است با هم در ارتباط هستیم. ولی ای کاش آن‌قدر هم صادقانه حرف نمی‌زدیم و به خانواده دریا کمی دروغ می‌گفتیم؛ چون همین حرف‌های صادقانه‌ برایمان دردسرساز شد و پدر و برادرهای دریا اصرار کردند ما با هم ازدواج کنیم.

آنها گفتند حالا که چند سالی است با هم در ارتباط هستید باید هرچه زودتر صیغه عقد را جاری کنیم و به هم محرم شویم.

هرچه التماس کردیم فایده‌ای نداشت. آنها حتی موضوع را به خانواده من هم گفتند و پدر و مادر من هم اصرار کردند ‌ این وصلت باید سر بگیرد وگرنه آبروریزی می‌شود.

شرایط سختی برای من و دریا به وجود آمده بود و هیچ راه‌حلی‌ نداشتیم. از طرفی هم نمی‌خواستیم با هم ازدواج کنیم و به دستور خانواده‌هایمان خود را مجبور به این‌کار کنیم.

اما در نهایت آنها پیروز شدند و من و دریا را پای سفره عقد نشاندند. ما هم با کلی ناراحتی به عقد یکدیگر در آمدیم.

نمی‌دانستیم باید چکار کنیم. بعد از آن هم خیلی زود جشن ساده عروسیمان برگزار شد و ما زیر یک سقف رفتیم.

اما من و دریا همان لحظات اول به هم قول دادیم ‌اگر مجبور به ازدواج شدیم، بلافاصله از هم جدا شویم و اجازه ندهیم دیگران برای زندگیمان تصمیم بگیرند. برای همین الان درخواست جدایی داریم.

در این لحظه زن جوان نیز به قاضی می‌گوید: آقای قاضی، خانواده من و رامین باعث شدند ‌تمام آرزوهای ما از بین برود.

آنها حتی یک جشن برایمان نگرفتند و مثل زمان‌های قدیم ما را با زور و تهدید پای سفره عقد نشاندند. تمام آن لحظات از خودم و از زندگی ام بیزار شده بودم.

باور نمی‌کردم که بعد از 26 سال زندگی نمی‌توانم حتی در مورد شخصی‌ترین تصمیم زندگی‌ام نظر بدهم. برای همین من و رامین هرگز چنین زوری را تحمل نمی‌کنیم و می‌خواهیم از هم جدا شویم.

شاید در آینده تصمیم گرفتیم دوباره به عقد یکدیگر در بیاییم ولی هرچه هست می‌خواهیم خودمان به این توافق و نتیجه برسیم و با اشتیاق و برنامه‌ریزی دقیق زندگی مشترکمان را آغاز کنیم تا از آن لذت ببریم. ولی این‌طور با زور و تهدید خوشبخت نمی‌شویم و فقط آینده خودمان را تباه می‌کنیم.

در پایان پس از صحبت‌های این زوج، قاضی از آنها می‌خواهد حالا که عاشق هم هستند و مشکلی با هم ندارند از جدایی منصرف شوند. ولی وقتی این زن و شوهر اصرار می‌کنند، درنهایت حکم طلاق صادر می‌شود.

با رضایت قلبی ازدواج کنید

دکتر سعید خراط‌ها، روان‌شناس در این‌باره می‌گوید: به اعتقاد من یکی از مهم‌ترین عوامل استحکام یک زندگی مشترک و ایجاد موفقیت در ازدواج، رضایت قلبی زن و مرد از شروع زندگی مشترک است.

در هیچ زمانی ازدواج اجباری و ناخواسته توصیه نشده و در بسیاری از این نوع ازدواج‌ها شاهد اختلافات و درگیری زیادی بین زن و شوهرها بوده‌ایم که در این نوع وصلت‌ها بیشترین آسیب روحی و روانی و حتی مادی متوجه زنان می‌شود.

ازدواج اگر بر خلاف خواسته یکی از طرفین یا هردو طرف باشد، کوچک‌ترین تفاوت‌ها هم بزرگ دیده می‌شود و ممکن است یک زندگی را از هم بپاشد.

حتی اگر به جدایی هم ختم نشود، اختلافات و درگیری‌های زیادی بین زن و شوهر رخ می‌دهد و بهانه‌های زیادی برای درگیری و ایجاد اختلاف بوجود می‌آید.

این در حالی است که همیشه، هرکس در انتخاب همسر باید حق قانونی داشته باشد و با رضایت قلبی خودش، کسی را که قرار است تا آخر عمرش در کنار او زندگی کند،‌انتخاب کند.

اما گاهی اوقات در بعضی از خانواده‌ها این حق نادیده گرفته شده و پدر و مادران بدون در نظر گرفتن تبعات فردی، خانوادگی و اجتماعی فرزندان خود را به ازدواج مجبور می‌کنند.

ازدواج تحمیلی و ناخواسته و نارضایتی از همسر به عنوان معضلی جهانی در حوزه خانواده تلقی می‌شود که به امنیت جسمی، روحی، اجتماعی و فرهنگی زنان و مردان، آسیب‌های جدی وارد می‌کند.

برای همین بهتر است زن و شوهر انتخاب خودخواسته‌ای برای ازدواج داشته باشند تا در آینده با مشکلات و اختلافات دست و پنجه نرم نکنند.

سیما فراهانی

ضمیمه تپش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها