خانه شیشه‌ای را درهم بشکنیم

زن جوان و رنگ پریده، بلند قامت و خمیده است. در اوج جوانی آنچنان تکیده و در‌هم شکسته است که کسی باور نمی‌کند فقط 35 سال دارد. در چهره‌اش هیچ ردی از بهار زندگی نیست و به جای آن آثار خشونتی افسار گسیخته را به‌راحتی در قامت او می‌توان دید
کد خبر: ۸۶۶۰۸۵
خانه شیشه‌ای را درهم بشکنیم

دستی که شکسته و دوباره بد جوش خورده، اثر زخم‌های متعدد روی سرو صورت، و آوار سنگین زمان که گویی هر سال او را ده سال پیر کرده است.

سیما 25 ساله و مادر یک دختر بچه سه ساله است. او می‌گوید: اول که ازدواج کردیم همسرم شاغل بود. کار خوبی هم داشت.

درآمدش هم مناسب بود، اما مرد خوشگذرانی بود و والدینم به دلیل همین رفیق بازی او را دوست نداشتند و مخالف ازدواجمان بودند. همین هم بدبختش کرد.

او می‌گوید: بعد از این‌که به شیشه معتاد شد کم‌کم در محل کارش به مشکل برخورد و بعد از دو سه‌بار اغماض بیرونش کردند.

بعد از آن همسرم هیچ خرجی به ما نمی‌داد. ما در خانه پدری‌اش زندگی می‌کردیم و در آنجا از حمایت پدرش بهره می‌بردیم و به خاطر فرزندم هرگز قصد طلاق نداشتم.

سیما که در روستای کوچکی زندگی می‌کند، می‌افزاید: در اینجا طلاق ننگی است به چهره زن و یک زن مطلقه هر‌چقدر هم جوان باشد شانس ازدواج مجدد پیدا نمی‌کند و باید تا آخر عمرش حرف مردم را بشنود، به خاطر همین خیلی تلاش کردیم که ترکش بدهیم.

یک‌بار که ترک کرده بود اجازه سکونت درخانه متروکه یکی از اقوام را به ازای رسیدگی به باغچه‌اش گرفت و ما رفتیم آنجا. می‌گفت خانواده در کارمان دخالت نکنند بهتر است.

اما وقتی به آنجا رفتیم بدتر شد. دوباره اعتیادش را شروع کرد، دیوانه شده بود، هذیان می‌گفت، فکر می‌کرد کسانی در تعقیبش هستند.

بعضی وقت‌ها با چشم‌های سرخ و خیس عرق به خانه می‌آمد و پنهان می‌شد و می‌گفت مرا لو داده‌اند، مردان مسلح می‌آیند مرا ببرند، به کسی چیزی نگو.

این توهم‌ها بیشتر و بیشتر شده بود تا این‌که زمستان پیش که در خانه از سرما زیر لحاف چمباتمه زده و بچه را بغل گرفته بودم حس کردم چیزی روی سرمان می‌ریزد.

لحاف را که کنار زدم دیدم یک 5 لیتری بنزین از خانه‌شان آورده و دارد می‌ریزد توی خانه و می‌گوید: الان دور هم گرم می‌شویم.

فریاد کشیدم و همسایه‌ها را خبر کردم. فندک روشن نمی‌شد اگرنه تا حالا همه‌مان سوخته بودیم. همسایه‌ها آمدند دست و پایش را گرفتند و بستند تا کمی آرام شد.

یک‌بار دیگر هم دهان بچه را گرفته بود و می‌گفت دنبالم هستند سرو صدا بکند مرا می‌گیرند، بچه کبود شده بود. به زور او را از دستش بیرون کشیدم و بعد از آن هم مرا زیر مشت و لگد گرفت.

هر بار سر یک چیز بی‌خود شر به پا کرده و بهانه‌جویی می‌کند و کتک می‌زند. شام و نهارمان هم نان و روغن است. روغن را داغ می‌کنم و نان را در آن سرخ می‌کنم و می‌خوریم.

با این لاغری چربی خونم سر به آسمان می‌زند. دکتر مرکز بهداشت روستا می‌گوید چرا، اما چه بگویم؟ مادرو پدرم به خاطر این ازدواج طردم کرده بودند، اما بالاخره با دیدن وضع ما از من خواستند طلاق بگیرم و به خانه برگردم، الان هم دادخواست طلاق داده‌ام و منتظرم.

اعتیاد مضر

اعتیاد مضر عنوانی است که قضات با آن راحت‌تر حکم طلاق را جاری می‌کنند و سیما به‌زودی با اثبات اعتیاد مضر همسر و عسرو حرج در خانه او طلاق خواهد گرفت و به آمار 55 درصد طلاقی که در اثر اعتیاد رخ می‌دهد، می‌پیوندد.

اما هر اعتیادی از نظر قضات اعتیاد مضر به حساب نمی‌آید. اعتیاد مضر چیزی است که زندگی زناشویی و ابعاد اقتصادی، امنیتی و مسئولیتی آن را به خطر انداخته باشد. ‌

کسی که اعتیاد دارد و خرجی همسرش را هم می‌دهد و زندگی خانواده‌اش به خطر نمی‌افتد، و گاه‌گداری وظایف زناشویی‌اش را هم اجرا می‌کند، معتاد مضری به‌شمار نمی‌رود.

اگر این معتادان مضر بودند مطمئنا آمار طلاق به‌دلیل اعتیاد خیلی بیشتر از این 55 درصد ‌ بود.

دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر 53 درصد از معتادان را متاهل دانسته و گفته است: برای حل مسائلی همچون سرقت، قتل، همسرآزاری، طلاق و بسیاری دیگر از آسیب‌های اجتماعی، ابتدا باید موضوع اعتیاد را حل کرد.

دکتر عبدالرضا رحمانی‌فضلی از دست رفتن آبرو و حیثیت خانواده‌های معتاد و همچنین مشکلات اقتصادی، اجتماعی و روحی را بخشی از آسیب‌های مساله اعتیاد می‌داند

و اگر به ازای یک میلیون و 325 هزار معتاد در کشور افراد درگیر با این مساله در خانواده را نیز به حساب آوریم دست‌کم شش میلیون نفر در کشور از این معضل رنج می‌برند.

اعتیاد خانوادگی

اعتیاد در ابعاد روحی بیماری مسری به‌شمار می‌رود که دامان خانواده را می‌آلاید. نسرین ـ ع همسر یک مرد معتاد است که به دلیل اعتیاد و حمل مواد مخدر در زندان به سر می‌برد. خود نسرین نیز به‌تازگی از زندان آزاد شده است.

او می‌گوید: همسرم برای این‌که مواد مخدرش تامین باشد و من نیز مخالفت نکنم دو راه پیش پای من گذاشت: اعتیاد و پخش مواد مخدر، یا فحشا.

ابزار او نیز فروش تنها فرزندم بود که به او عشق می‌ورزیدم. او ظاهرا از خیاطی در‌آمد داشت اما در واقع گاه به گاه که نمی‌توانست پول مواد را تهیه کند، برای قاچاق‌فروشی که می‌شناخت مواد می‌فروخت و همین که زندگی‌مان تامین بود طلاق را سخت می‌کرد و کارهای او را نمی‌توانستم ثابت کنم.

یک‌بار که با اعتیاد و کارهای خلاف او مخالفت کرده بودم بچه را صبح زود برده بود بفروشد که به زور و التماس او را پس گرفتم.

نسرین آه می‌کشد و می‌گوید: من زن آبرومندی بودم. به هیچ وجه نمی‌توانستم تن به فحشا بسپارم، ناچارشدم به خاطر نجات فرزندم با او همراه شوم و برایش مواد پخش کنم.

بسیاری از زنانی که به اتهام مواد مخدر در زندان به سر می‌برند به اجبار یا دعوت همسرشان آلوده شده‌اند. هم‌اکنون 70درصد زندانیان به جرم مواد مخدر در حبس هستند.

سیمای شیشه‌ای شهر

هنوز خبر منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از مصرف شیشه در ملأعام توسط یک معتاد در مترو یادمان هست.

انعکاس این خبر بازتاب‌های مختلفی داشت، مسئولان گفتند دروغ است و شاهدان گفتند راست است. اما راست یا دروغ این خبر مهم نیست.

چشمان ما دروغ نمی‌گویند. چشمانی که شاهدند سیمای شهر دارد شیشه‌ای می‌شود و متاسفانه سیمای روستا نیز در خطر است.

معتادان از دست رفته‌ای که در کنار خیابان‌ها و جاهای خلوت و حتی شلوغ با آسودگی می‌نشینند و با فندک و پایپ و زرورق و شیشه به هپروت می‌روند، خیلی‌ها دیده‌اند.

هر یک از ما ممکن است وقتی در پارک نشسته‌ایم تا دمی بیاساییم، ساغیان مرگ را ببینیم که بسته‌های مواد مخدر در جیب به این‌سو و آن‌سو می‌روند و برای خود دنبال مشتری می‌گردند.

هر روز به جمع زباله گردان، کارتن‌خواب‌ها و ولگردهای معتاد اضافه می‌شود و هر روز سیمای شهر شیشه‌ای‌تر می‌شود.

شیشه و عوارضش

برای مصرف شیشه ابزاری مخصوص وجود دارد که به آن پایپ گفته می‌شود و شبیه یک چپق شیشه‌ای است.

عوارض مصرف این ماده، بسیار خطرناک است. مصرف‌کنندگان این ماده در دفعات اولیه مصرف، گاه تا 72 ساعت نمی‌خوابند.

در این مدت، سطح انرژی بسیار بالا، توهم شدید و خیره شدن به یک نقطه خاص برای چند ساعت و همین‌طور رفتارهای بی‌پروا در آنها دیده می‌شود. خواب دو روزه و کوفتگی پس از مصرف در این افراد مشاهده می‌شود.

سردردهای شدید، بی‌قراری، لرزش و حرکات غیرعادی اعضای بدن مثل دست و سر پس از آن در افراد دیده می‌شود.

پس از مدتی مصرف‌کننده شیشه به یک معتاد تبدیل می‌شود که در حالت خماری، دست به حرکات جنون‌آمیزی می‌زند. عوارض معمولا بعد از گذشت کمتر از شش ماه مصرف خود را نشان می‌دهد.

اختلال شدید در عملکرد دریچه پروستات در مردان، آسیب‌های شدید کبدی و جوش‌های صورت، ایجاد عفونت در دستگاه گوارش، خصوصا روده‌ها و تضعیف قوای جنسی از دیگر عوارض این ماده‌مخدر خطرناک است.

بدبینی از مشکلات رایج این افراد است تا جایی که کمر به قتل خانواده خود می‌بندند.افزایش شدید میل جنسی به خصوص در دختران آنان را در معرض خطر تجاوز قرار می‌دهد.

پرحرفی، خوشبینی و مهربانی بلافاصله پس از مصرف در این افراد دیده می‌شود.میل به مصرف دخانیات، لاغری و پیری زودرس نیز در این افراد مشاهده می‌شود.

به شیشه نه بگویید

ما عادت کرده‌ایم همیشه از مسئولان بخواهیم، اما تمایل به مسموم کردن خویشتن چیزی نیست که دیگران را به خاطر آن مقصر بشماریم. دویدن هم نشاط‌آور است و هم خرجی ندارد، چرا هیچ معتادی برای شادی این روش را انتخاب نمی‌کند؟

مصرف راحت و ارزان این روانگردان اعتیادآور سبب استقبال زیاد جوانان از شیشه شده است، اما استفاده از گروه‌های سالم جوانان از طریق حلقه‌های دوستانه و شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند ابزاری برای ریشه‌کنی این معضل اجتماعی باشد.

گره اعتیاد به دست خود مردم گشوده می‌شود و با راه‌اندازی کمپین‌های فراگیر مردمی، می‌توانیم جهنم شیشه‌ای را در‌هم بشکنیم. بیایید از همین امروز آغاز کنیم.

شاید راه‌اندازی کمپین خروج از جهنم شیشه‌ای بتواند آغاز‌گر یک حرکت ملی در زمینه مشکلی باشد که دست‌کم 20 درصد مبتلایان به آن تحصیلکرده هستند و می‌توانند به فعالان اجتماعی ضد این ماده مخدر بدل شوند.

ماندانا ملاعلی

ضمیمه چاردیواری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها