این اتفاق در وهله اول به این دلیل است که ادبیات جاری در این فضا کارکرد اجتماعی دارد. به عبارت دیگر، این مناسبات سخیف میان قشر ناچیز و قلیلی وجود دارد و در این فضا به وسیله ادبیات، بازتولید و مکتوب میشود. از طرف دیگر، حضور و تعاملهای این فضا به صورت رودررو و چشم در چشم نیست و استفاده از ادبیات نازل راحتتر امکانپذیر است. البته ادبیات سخیفی که از آن نام میبریم گاه در محاورهها و مناسبتهای روزمره در سطح جامعه هم قابل رویت است و یک پدیده زیرزمینی و بیگانه نیست.
جامعه حقیقی و فضای مجازی از هم منفک نیستند و نمیتوان آنها را از هم جدا کرد. این دو فضا به تناسب مخاطبانی که دارند تاثیر متقابل بر هم میگذارند. تاکید میکنم باید یادمان باشد فضای رسانهای با هر شکل و فیزیک نرمافزاری و سختافزاری در جستوجوی مخاطب خودش است. به شخصه خود را درگیر ادبیات مبتذل موجود در فضای مجازی نمیکنم، اما معنیاش این نیست که چون به آن ورود نمیکنم وجود خارجی هم ندارد و موضوع و دغدغه بخشی از جامعه نیست. طبیعی است آثار این ادبیات سخیف در جامعه هم نمود پیدا کرده و بروز کند. به هر حال فضای واقعی و مجازی بر هم تاثیر میگذارند و نمیتوان هر یک از این فضاها را به صورت منتزع از هم واکاوی و قضاوت کرد. با این نگاه، پالایش فضای مجازی به معنای تصفیه فضای اجتماعی هم میتواند باشد.
طبیعی است دیدن و خوانش برخی از محتواهای فضای مجازی باعث تاسف و حتی شرمآور است، اما یادمان باشد اینها مقولههایی جدا از جامعه نیستند و از سیاره دیگر نیامدهاند. بخش از این ادبیات در مناسبات روزمره ما وجود دارد، ولی متاسفانه در بیشتر اوقات با پنهانکاری نادیده گرفته میشود. حتی بخشی از محتواهای زننده و مشمئزکنندهای که در این فضا تولید میشود خالقانش دانشآموزان، دانشجویان و افراد تحصیلکرده هستند.
با این حال، مدیریت فضای مجازی تقریبا از دسترس ما خارج است و حتی کنترلهای حداقلی هم نمیتوان بر آن اعمال کرد. تنها راه حال مقابله با بحران بیاخلاقی در فضای مجازی، انطباق این فضا با رسانههای رسمی و ادبیات گفتاری و نوشتاری مرسوم در آنها ست. فضای مجازی باید خودش را با ادبیات رسمی و ظرفیتهای فرهنگی و متوازن انطباق دهد. البته ابتدا باید اجازه داد بخشی از آنچه زیرپوست جامعه میگذرد در رسانههای رسمی دیده و شنیده شود و بعد مورد واکاوی و قضاوت قرار گیرد.
نظام آموزشی ما به تنهایی نمیتواند از پس مدیریت فضای مجازی برآید. زمانی که بزرگترها بر هم جفا میکنند و بهراحتی تهمت و افترا میزنند چرا باید از فرزندانمان توقع داشته باشیم چه در فضای مجازی و چه حقیقی مودب و محجوب باشند؟! مشکل جامعه ما کسانی هستند که باید از بزرگترها تاثیر بگیرند، اما از آنجا که آنها را باب میل و طبع خود نمیبینند به فضایی مراجعه میکنند که کسی کاری به کارشان نداشته باشد و راحتشان بگذارد. راهحل این معضل را باید در نظام آموزشی و اجتماعی کشور جستوجو کرد و یافت.
متاسفانه گروههای مرجع باورپذیر برای کودکان و نوجوانانمان نداریم و اصولا نسل امروز هر کسی را هم قبول ندارد. بچههای امروزی افراد 30 سال به بالا را اصلا قبول ندارد؛ زیرا میپندارند او از جامعه عقب است. آنها با پدر و مادرانشان هم همین مشکل را دارند و به همین دلیل به فضایی پناه میبرند که مطابق خواستهشان باشد.
فریدون صدیقی
استاد و مدرس روزنامهنگاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد