اما با روی کار آمدن شبکههای اجتماعی و سینمای دیجیتال کمکم تلویزیون نیز به این فکر افتاد که همه محدوده مضمونی و قالبی فیلمهای مستند را که پخش میکند، بیشتر و بهتر کند و هم با راهاندازی شبکه اختصاصی بهطور ویژه به کیفیت و کمیت این سینما بپردازد.
به همین خاطر اغلب کارشناسان و مستندسازان، کارنامه شبکه مستند را بهخصوص در یکی و دو سال اخیر مثبت ارزیابی میکنند و چند دلیل مستدل برای آن ارائه میدهند.
اول اینکه در همان ژانر حیات وحش مستندهای ایرانی هم تولید و پخش شدند، دوم اینکه از مستندسازان صاحب سبک قدیمی و جدید دعوت به کار شد و سوم اینکه پخش مستندهای اجتماعی و انتقادی در دستور کار قرار گرفت.
این گزارش بنا دارد در گفتوگو با چند مستندسازی که در یکی و دو سال اخیر کارهایشان در تلویزیون پخش شده به ساز و کار و نقاط ضعف و قوت این رویکرد بپردازد.
شبکه مستند یکی از پربینندهترینها
محمد جعفری و آذر مهرابی زوج مستندسازی که سالها تجربه ساخت مستند و پخش آثارشان در شبکههای تلویزیونی را داشتهاند در اینباره نقطه نظراتی جالبی دارند.
جعفری میگوید: «با مدیریت و رویکرد جدید، شبکه مستند یک پله نسبت به دوره قبل بالاتر آمده. شبکه وعدههایی برای خرید مستندهای تولید شده در چرخه آزاد به مستندسازان داده.
همچنین آستین بالا زدن برای تولید مستندهای جدید و مشارکتی، قدمهای تازهای است که جای امیدواری دارد.
بزرگترین وظیفه شبکه مستند پرورش «مستند بین»های جدید است که با تماشای فیلم مستند، بازار آن را گرم میکنند.»
او به پتانسیل فیلمهای کوتاه و مستند اشاره میکند: «در همین جشنواره فیلم کوتاهی که ماه قبل برگزار شد، شاهد بودیم مخاطبان زیادی برای تماشای فیلمها آمده بودند و همین ثابت میکند مخاطب بالقوهای برای تماشای آثار وجود دارد که تلویزیون بیشتر و بهتر باید به رفع نیازهای آنها فکر کند.
واقعیت این است که شبکه مستند یکی از پربینندهترین شبکههای تلویزیون در ماههای اخیر است و باید از این پتانسیل برای بالا بردن سلیقه و زیباییشناسی مخاطب و فرهنگ فیلم دیدن او استفاده کند.»
او اقدامات اخیر شبکه مستند را مثبت ارزیابی میکند: «در ماههای اخیر سعی شده مستندهای اجتماعی از مستندسازان خریداری شود و امیدواریم با خریداری بیشتر و پخش این آثار، این شبکه بتواند رسالت خود را به نحو مطلوبی اجرا کند.»
او به جرح و تعدیلهای تلویزیون هنگام پخش مستندهای اجتماعی اشاره میکند: «همواره شاهد بوده ایم که فیلمهای اجتماعی دچار سانسور و ممیزی میشوند.
یکی از فیلمهای قدیمی خودم هم گرفتار این خط قرمزها شد و چندین دقیقه از آن کوتاه شد. یا در یک ماه اخیر طرحی داشتم درباره طلاق و کلی روی آن تحقیق کرده بودم، اما انقدر در گیر سانسور و ممیزی میشود که کمتر به تولید برای تلویزیون میرسد.
به طور کلی آقای محمد تاجیک و محمد آفریده سعی کردهاند تمهیدهای خلاقانه و بلندپروازانهای برای بهبود بحران و مشکلات داشته باشند که امیدواریم با سعهصدر مدیران تلویزیون این مسیر هموارتر شود.
فضای باز این روزها
آذر مهرابی هم در این باره میگوید: «با توجه به خیل عظیم شبکههای ماهوارهای و امکان دانلود بسیاری از فیلمها، شبکه مستند باید امکانات ویژهتری داشته باشد تا بتواند با این رسانهها برابری و مقابله کند .
به نظر میرسد شبکه مستند هماکنون به این موضوع پیبرده و با رویکرد بازتری در پخش فیلمهای مستند برخورد میکند.
نمونه آن نمایش مستندهایی از ناصر تقوایی و کامران شیردل (هر چند با ممیزی ) در این شبکه است که اینک امکان پخش آن فراهم آمده و به همین دلیل موفق به جذب مخاطب بیشتر نسبت به گذشته شده.
در دوره قبل، شبکه مستند رسانه تولیدی به حساب نمیآمد و گاهی برنامهسازی (نه مستندسازی) میکرد و یک شبکه پخش بیخطر بود با مدیریت دولتی بسته که بیشتر نمایشگر مستندهای قدیمی در مورد حیات وحش و فوتبال و ابنیه ی تاریخی بود و یا دوربین مدار بسته و کنترل ترافیک شهر تهران را نشان میداد.»
تحولی نو
حسین مدحت که علاوه بر ساخت فیلمهای کوتاه و مستند در زمینه برنامهسازی در تلویزیون در ارتباط با سینمای مستند حدود دو دهه کار کرده است، درباره ساز و کار پخش مستند در تلویزیون و تاثیر شبکه مستند میگوید:
«اخیرا شاهد تحولی نو در زمینه مستند در سینما هستیم و آن هم به واسطه تاسیس شبکه مستند با در نظر گرفتن نیاز مخاطبین و علاقهمندان به سینمای مستند و ارائه تصویری واقعی که برای بینندگان جذاب خواهد بود.
درباره پخش مستند پرتره در تلویزیون اصولا چون مستند پرتره جز مستندهایی است که شاید مخاطب آنچنانی نداشته باشد و نیز قبلا در شبکههای مختلف به ندرت پخش میگردید و از طرفی چون بیشتر مستندها خریدنی و وارداتی بود برای تلویزیون مقرون به صرفه بود که مستندهایی حیات وحش را پخش کند.
ولی الان با وجود شبکه مستند سیما خوشبختانه ژانرهای مختلف از مستند تولید و پخش میشود. قبلا که تکتک فیلمهای مستندی از شبکههای تلویزیون پخش میشد مستندهای حیات وحش که اصولا کار مستندسازان خارجی بود...
و بینندههای زیادی داشت تحتعنوان راز بقاء و همه خارجی بودند و اگر هم یک مستندساز ایرانی این کار را میکرد شاید زیاد استقبال پخش نمیشد و به علت کمبود امکانات تولید و هزینه کم معمولا خوب از کار در نمیآمد
ولی از زمانی که فیلم و نوار سلولوئیدی و دوربینهای فیلمبرداری جای خود را به دیجیتال کامپیوتر داد فیلمسازان ایرانی نیز به این نوع مستندها روآوردند چنانچه در جشنواره مختلف سینما مستند و حقیقت نیز شاهد تولید مستندهای حیات وحش ایران توسط مستندسازان هستیم.
بهکارگیری نیروهای وارد و مدیران لایق و کاردان و کارشناسان به پویایی و پویندگی و بالندگی شبکه کمک میکند... عدم توجه به سینمای مستند، عدم پویایی و نشاط فرهنگی میباشد و دخالتهای غیرکارشناسی در زمینه فیلم مستند اثر را به یک عنصر تبلیغاتی تبدیل میکند...
استفاده از فیلمهای خوب و پخش مستندهای روز به نگه داشتن مخاطب شبکه کمک میکند.
مردم بیشتر از قبل مستند نگاه میکنند و آن هم به واسطه شبکه مستند و تاسیس آن و نمایش فیلمهای مستند ساخته جوانان ایرانی است.
با وجود جشنوارههای فیلم کوتاه و بهخصوص جشنواره مستند سینما حقیقت مستندسازان با تلاش و دقت بیشتر و بهتر به کار ادامه دارند ... که همین رقابت باعث بهتر شدن سینمای مستند است و از طرفی تاسیس شبکه مستند و پخش کارهای فیلمسازان مستند در این شبکه است.
خوراک شبکه مستند از همین مستندسازان جوان مستندساز وطن تامین میگرددکه خوشبختانه تا این لحظه این شبکه هستند بد عمل نکرده است.
از آنجایی که مستند حیات وحش به زمان و پول زیادی نیازی دارد و معمولا صبر شبکهها برای پخش کم است و چون در مورد مستند حیات وحش شبکههای مختلفی خارجی امکانات خاص ویژهای دارند از دکتر و مهندس و شکارچی و ... معمولا در این نوع موفقتر هستند ولی در اصل فکر و دید مستندسازان ایرانی فراتر از خیلیهاست.»
او درباره تجربیات موفق چند سال اخیر درباره مستند حیات وحش توسط فیلمسازان ایرانی میگوید: «تازگیهای مستندسازان ایرانی در زمینه مستند حیات وحش نیز کارهای شایسته و درخور توجهای انجام دادند
نمونه آن کارهای آقای مانی صادقی،سعید ابوطالب و دلاور دوستانیان که در مستند جدید عشق در حیوانات را به تصویر میکشد که امسال در جشنواره سینما حقیقت شاهد آنها خواهیم بود.»
مستندهای اجتماعی، فرآیندی پیچیده
پریسا عشقی از مستندسازان باسابقه که تاکنون چندین اثر از او از تلویزیون پخش شده دیدگاهش را اینطور بیان میکند: «اینکه اراده مدیریت در دوران جدید در تلویزیون بر این مبنا استوار بوده که مستندهای اجتماعی در اولویت قرار بگیرد مایه خوشحالی است.
اما این تنها گام نخست است که اگرچه مهم و لازم است، اما کافی نیست. مستندهای اجتماعی مانند آیینه مشکلات و معضلات اجتماعی را انعکاس میدهند. اینجا دیگر مدیریت شبکه مستند و دیگر شبکهها به تنهایی نمیتواند عمل کند.
بسیاری از ساز و کارهای سازمانی و فراسازمانی نیز در پخش مستندهای اجتماعی اثر گذارند. علاوه بر این تحمل جامعه مورد انتقاد گرفته در مستندهای اجتماعی را هم باید در نظر گرفت.
بنابراین میبینیم که فرایند بسیار پیچیدهای در تولید و پخش مستند اجتماعی وجود دارد که به سادگی نمیتوان برای آن نسخه پیچید.
من فکر میکنم هدایت آهسته و گام به گامی که مدیریت شبکه مستند در پیش گرفته در شرایط فعلی بهترین شیوه است.»
او درباره بوجه کم تلویزیون و نبود تهیهکننده تخصصی در سینمای مستند نیز میگوید: «وقتی پول نیست چطور میتوان از بهترین شیوه تولید سخن گفت؟ صحبت از ساخت فیلم مستند است.
تعارف که نداریم و برای هر لحظه از این نوع سینما که تکرار نشدنی است، اگر از عوامل غیرحرفهای و وسایل ارزان و نامناسب استفاده شود،کار به شکست منجر خواهد شد.
این نکتهای است که مدیران باتجربه تلویزیون قطعا از آن آگاهی دارند اما وقتی پول کم است یا به موقع نیست چه کار باید کرد؟ امات باز هم تکرار و تاکید میکنم که شیوهای که شبکه مستند در پیش گرفته در شرایط کنونی بهترین و تنها راه موجود است.»
سیاستگذاریهای شفاف
شاهین شجریکهن به عنوان کارشناس و منتقد سینما و تلویزیون میگوید: «اول از همه سیاستگذاریهای شبکههای تلویزیون و بهخصوص شبکه مستند باید شفاف باشد و بتوان از آن استنباط مشخصی کرد.
این که مثلا شبکه مستند کشکولی از انواع و اقسام مستند باشد بدون آنکه مدیریت و استراتژی برای نوع انتخاب و پخش وجود داشته باشد طبیعی است که زیاد نمیتواند اثرگذار
باشد.
اما با روی کار آمدن آقای تاجیک و آفریده طبیعی است که این رویکرد «کار را به کاردان سپردن» در دراز مدت میتواند به نتایج بهتر و بیشتری منجر شود.»
نقش پررنگ تلویزیون
فرشاد افشینپور که در کارنامه خود چندین فیلم مستند بلند در زمینة حیات وحش دارد و آخرین آنها یعنی سفربه آمادای از بهترین مستندهای طبیعت محور چند سال اخیر محسوب میشود، معتقد است که صداوسیما طی چند سال اخیر نقش پررنگ و اساسی در تولیدات فاخر سینمای مستند داشته است.
او به فیلمهای متعددی نظیر سفر به آمادای، در جستجوی پلنگ ایرانی، رودخانه لیان و در پناه بلوط اشاره میکند که همگی جزو تولیدات شاخص بودهاند: «حیات سینمای مستند وابسته به حمایت تلویزیون است و نمیتوان به موفقیت در بخش خصوصی دلگرم بود.
در همه جای دنیا همین است و اگر دقت شود، نمونه بارز و شاخص سینمای مستند جهان نیز توسط شبکههای تلویزیون کشورها ساخته شده است.
اهمیت این پشتیبانی بهگونهای است که در قاره اروپا و در یکی از معروفترین شبکههای تلوزیون جهان برنامههای گستردهای برای تولید سینمای مستند در نظر گرفتهاند و در آن بزرگترین کارگردانان دنیا مشغول به امر تولید هستند.
دوستان و همکارانی وجود دارند که سعی کرده اند با هزینه شخصی مبادرت به ساخت فیلم مستند حیات وحش بکنند، اما در ابتداییترین مراحل مثلا هنگام اخذ مجوز برای ورود به مناطق حفاظت شده دچار مشکل شده اند و از ادامه کار باز ماندهاند.»
او درباره نقاط قوت و ضعف شبکه مستند نیز میگوید: «واضح است که این شبکه بسیار دیر تاسیس شده و حداقل یک دهه پیش تر باید شروع به فعالیت میکرد.
اما ظرف همین مدت کوتاه توانستهاند پاسخگوی بیشتر نیازهای علاقهمندان و مخاطبان سینمای مستند باشند.
مسولان جوان و محترم این شبکه باید متوجه باشند که چه وظیفه بزرگی را بهعهده گرفتهاند و قرار است چه نوع توقعاتی را برآورده کنند.
باید بدانند که در مقابل هجوم جذبه شبکههای معروف خارجی مسئولیت سنگینی دارند و باید تمام توان خود را به خدمت بگیرند تا خوراک فرهنگی مناسب برای مخاطب ایرانی تهیه کنند.
به نظرم اگر بتوانند جشنوارههای مختلف داخلی و خارجی را رصد کنند و از نظر کارشناسان بهرهمند شوند، سریعتر و بهتر میتوانند به نتایج موفقیتآمیز دست پیدا کنند.
محسن جعفریراد
ضمیمه قاب کوچک
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد