راز آتش زدن دوست قدیمی‌ در پارکینگ

پسر جوان قبل از مرگ راز قتل را برای پزشک بیمارستان فاش کرد تا همین اظهارات سرنخ کشف جنایتی هولناک شود. متهم سه بار در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفت و هر بار اظهاراتی را برای نجات خود از قصاص مطرح کرد .
کد خبر: ۸۵۸۵۱۳

نیمه شب 29 تیرماه سال گذشته فریاد بلند «یا ابوالفضل» یکی از همسایه‌ها که در پارکینگ بود باعث شد تا همه اهالی ساختمان و دیگر همسایه‌ها در یکی از محله‌های اسلامشهر از خانه‌هایشان بیرون بیایند. همسایه طبقه اول اولین نفری بود که خودش را به پارکینگ رسانده بود. او به محض دیدن جوانی سوخته که کف پارکینگ افتاده بود شوکه شد. کمی‌آن طرف‌تر محسن یکی از ساکنان را دید که با گریه التماس می‌کرد با اورژانس تماس بگیرند. پس از تماس همسایه‌ها اورژانس و آتش‌نشانی همزمان سر رسیدند. عوامل اورژانس بدن جوان سوخته را که مرتضی نام داشت به بیمارستان رساندند. محسن که خودش را دوست مرتضی، فرد حادثه‌دیده معرفی کرد درباره حادثه گفت: «با مرتضی در پارکینگ بودیم و می‌خواستیم باک بنزین را پر کنیم که نمی‌دانم چه شد بنزین روی او ریخت و آتش گرفت.» اما مرتضی دو روز بعد از حادثه در حالی که به شدت سوخته بود توانست صحبت کند و چیز دیگری خلاف آنچه را که محسن گفته بود بیان کند. او در حضور پزشک بیمارستان، پدرش و مامور انتظامات دلیل آتش گرفتنش را این‌طور تعریف کرد: «من از عابرکارت محسن کمی‌‌پول برداشته بودم و می‌خواستم خودم به او بگویم اما او زود‌تر فهمید و به سراغم آمد. در پارکینگ بودیم که دعوایمان شد. او چند عدد سفته جلوی من گذاشت و به من می‌گفت باید امضایش کنم. من هم وقتی دیدم که او به خاطر پولش عصبانی است گفتم همین فردا پولت را پس می‌دهم ولی خیلی عصبانی بود. رفت از گوشه پارکینگ بنزین آورد و روی من ریخت. گفت اگر امضا نکنی آتشت می‌زنم. من فکر می‌کردم دارد شوخی می‌کند به همین خاطر جدی نگرفتم اما او فندکش را در آورد و مرا آتش زد. من باهمان سوختگی در حال دویدن بودم و به سمت در پارکینگ رفتم که دیدم قفل است. بعد از آن را دیگر به‌خاطر ندارم تا این‌که فهمیدم در بیمارستان هستم.» دو روز پس از آن‌که مرتضی این حرف‌ها را بیان کرد بر اثر شدت جراحات وارده
فوت کرد. کارآگاهان سپس محسن را دستگیر کردند که او در بازجویی‌ها منکر اتهام خود شد. در ادامه بازپرس پرونده با توجه به شواهد موجود برای متهم کیفرخواست صادر کرد و پرونده را برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاد.

متهم سپس در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شد که قضات دیوان عالی کشور حکم را نقض کردند و پرونده را برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری بازگرداندند. قضات این شعبه هم محسن را به قصاص محکوم کردند. این بارهم متهم به حکم مجازاتش اعتراض کرد که قضات دیوان عالی ، حکم را نقص کرده و پرونده را به دادگاه باز گرداندند.

صبح دیروز محسن در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران و به ریاست قاضی نورالله عزیزمحمدی پای میز محاکمه قرار گرفت.

در ابتدای این جلسه اولیای دم مقتول برای قاتل پسرشان تقاضای قصاص کردند.

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام قتل گفت: شب حادثه برای گرفتن داروی دخترم به محله باغ فیض رفته بودم که با مرتضی روبه‌رو شدم و با هم آبمیوه خوردیم. مرتضی قرار بود برای آکواریوم من لامپ بخرد به همین دلیل از هم جدا شدیم. حدود ساعت 10 شب تماس گرفت و خواست برای گرفتن لامپ به‌دنبالش بروم که ماشینم روشن نشد. خودروی «بی‌ام‌و» من مشکل فنی داشت و گاهی با داشتن بنزین روشن نمی‌شد و باید یک لیتر بنزین داخل آن می‌ریختم تا روشن شود. موضوع را به مرتضی گفتم و او با خرید بنزین به خانه ام آمد . در حال ریختن بنزین در باک بودیم که ناگهان جفتمان آتش گرفتیم. من سریع پیراهنم را خارج کردم و بعد از صندوق عقب موکتی برداشته و به کمک مرتضی رفتم. من و مرتضی با هم دوست بودیم و انگیزه ای برای قتل او نداشتم.

رئیس دادگاه: در بازجویی‌های مقدماتی اعتراف کردید مقتول شب حادثه عصبانی وارد خانه شما شده و روی تو و خودش بنزین ریخته و با فندک جفتتان را به آتش کشیده است. این اعتراف خود را قبول نداری؟

متهم به قتل: من این موضوعات را مطرح نکرده و قبول ندارم.

پس از آخرین دفاعیات متهم قضات دادگاه برای صدور حکم وارد شور شده و محسن را برای سومین بار به قصاص محکوم کردند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها