گفت‌وگوی جام‌جم با دکتر محمدباقر خرمشاد، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی درباره هست‌ها و باید‌های سبک زندگی

ساماندهی سبک زندگی ضرورت جامعه ماست

از زمانی که آلفرد آدلر، روان‌شناس معروف اتریشی برای اولین بار به اصطلاح سبک زندگی (life style) اشاره کرد، بیش از 100 سال می‌گذرد و با این حال، هنوز سبک زندگی اصطلاحی جدید و ناآشناست. ریشه‌های این ناآشنایی را که بگیرید، به تعاریف مختلفی می‌رسید که در دل سبک زندگی جا خوش کرده است.
کد خبر: ۸۵۵۶۷۱
ساماندهی سبک زندگی ضرورت جامعه ماست

همین بهانه کافی است تا پای صحبت دکتر محمدباقر خرمشاد بنشینیم؛ رئیس سابق سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دبیر شورای راهبردی روابط خارجی و استاد دانشگاه علامه طباطبایی؛ استاد دانشگاهی که معتقد است ساماندهی سبک زندگی و تقویت آن، یکی از ضروریات جامعه امروز ماست.

در سابقه سبک زندگی،‌ معانی مختلفی نوشته شده است. شما این اصطلاح را چطور تعریف می‌کنید؟

سبک زندگی در مباحث جامعه‌شناسی مخصوصا در جامعه‌شناسی جدید، سنجه‌ای است برای آزمودن مجموعه‌ای از تحولات اجتماعی در حالی که این اصطلاح در مفهومی که در ایران امروز ما متداول شده، با نگاه علمی و آکادمیک جامعه‌شناسی به سبک زندگی متفاوت است. تعریف من هم از سبک زندگی در فضای ایرانی خودمان می‌گنجد.

اگر بخواهم در این فضا جوابی به سوال شما بدهم، باید بگویم سبک زندگی ترجمان خرد تمدن است. به عبارت دیگر، اگر تمدن را یک بحث و مفهوم کلان بگیریم، ترجمان خرد آن در زندگی روزمره انسان‌ها می‌شود بحث سبک زندگی.

بهتر است پیش از هر چیز به یک تعریف مشترک از تمدن برسیم.

دقیقا همین طور است. تمدن یک پدیده است؛ یک پدیده چند ضلعی همگن و هم سنخ و منسجم که درون خودش پیشرفت و تحول و ترقی به همراه دارد. این چند ضلع، اضلاعی هستند که مجموعه زندگی انسان را شامل می‌شوند. وقتی ما از تمدن و چند ضلعی تمدن صحبت می‌کنیم یعنی مجموعه آنچه به صورت هم سنخ و همگن و طبیعتا به صورت پیچیده بین اضلاع دین، هنر، فلسفه، اخلاق، ‌فن، صنعت، قانون و معماری اتفاق می‌افتد و در نهایت یک جامعه را به صورت متمدن درمی‌آورد. ترجمان همه این موارد زندگی افراد سبک زندگی را می‌سازد.

یعنی خروجی هر تمدن یک نوع سبک زندگی متفاوت است؟

دقیقا همین طور است. این تمدن این سبک زندگی را رواج می‌دهد و آن تمدن، آن سبک زندگی را، اما مساله وقتی مهم‌تر می‌شود که بدانیم این سبک زندگی در تمام اجزای جامعه نمود پیدا می‌کند؛ در نحوه پوشش، نحوه معاشرت، نحوه غذا خوردن، نحوه رابطه انسان‌ها با یکدیگر و جایگاه خانواده. همه اینها مجموعه‌ای است که به عنوان سبک زندگی از آن یاد می‌کنیم.

پس به عقیده شما سازه کلان، تمدن است و سازه خرد، سبک زندگی؟

همین طور است. سبک زندگی را اگر به صورت کلان نگاه کنیم، تمدن را خلق می‌کند و از آن طرف، اگر تمدن را خرد کنیم به صورتی که در زندگی فردی، خصوصی و اجتماعی انسان‌ها تجلی پیدا کند، می‌شود سبک زندگی.

سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی را چطور تعریف می‌کنید؟

قبل از شروع بهتر است دو سطح بحث را از هم تفکیک کنیم؛ یکی هست‌ها و یکی بایدها. یعنی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی جامعه امروز ما آن طور که هست و آن طور که باید باشد. اگر این دو بحث را جدا در نظر بگیریم به نتیجه بهتری خواهیم رسید.

هست‌های سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی جامعه امروز ما چیست؟

ما یک سبک زندگی ـ ایرانی اسلامی داریم که مختص جامعه خودمان است؛ یعنی همه چیز ما از نوع خورد و خوراکمان و شکل غذاهایمان گرفته تا نوع لباس پوشیدن، ساختن خانه‌هایمان، آیین‌ها، آداب و رسوم، حتی نوروز و محرم‌مان همه نمودهایی از سبک زندگی ماست. مثال عینی سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی را می‌توانیم فصل تابستان در سطح پارک‌ها ببینیم.

امروز فشار تمدنی غرب به اندازه‌ای است که اگر سامانی به سبک زندگی‌مان ندهیم، ممکن است تمدن و سبک زندگی‌مان با مشکل مواجه شود

در تمام سطح پارک‌ها خانواده‌هایی را می‌بینیم که دور هم نشسته‌اند و شاید در کشورهای دیگر، کمتر این شکل از دورهمی‌ها را بتوان دید. در غرب این نوع دورهمی‌ها اصلا وجود ندارد و در شرق هم به این شکل و مفهوم دیده نمی‌شود. اینها هست‌های سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی جامعه امروز ماست که نشان می‌دهد هنوز خانواده در جامعه ما اصالت دارد یا ادب و احترام به بزرگ‌تر‌ها و معلم هنوز ارزش تلقی می‌شود. اینها سبک زندگی هست جامعه امروز ماست؛ یعنی چیزی که الان وجود دارد و نمودهایش را در اجزای مختلف زندگی ما نشان می‌دهد.

چرا برای سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی «باید» را به‌کار می بریم؟

اگر ما سبک زندگی را ترجمان خردی از سازه کلان تمدن در نظر بگیریم، از آنجا که در جهان امروز رابطه تمدن‌ها بسیار پیچیده‌تر و درهم تنیده‌تر از رابطه تمدن‌ها در اعصار گذشته است و همین طور به این دلیل که تمدن غرب به عنوان تمدن مسلط می‌تواند مقدار زیادی از داشته‌های خودش را به سایر تمدن‌ها دیکته کند، در نتیجه تمدن‌های دیگر مثل تمدن ما، تمدن مصر یا چین که در گذشته برای خودشان هویت مشخصی داشتند در شرایطی قرار می‌گیرند که اگر نتوانند خودشان را بازسازی و مدیریت بکنند، ممکن است زیر فشار تمدن مسلط، رو به نابودی بروند. به همین دلیل، در جامعه امروز ما و ایران انقلاب اسلامی، پدیده تمدن ایرانی ـ اسلامی و پدیده سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی به یک ضرورت تبدیل می‌شود. به این مفهوم که اگر ما نتوانیم داشته‌های خودمان را سامان بدهیم که آنچه هست، باشد و هم پاسخگوی نیازهای امروز هم جذابیت قابل رقابت با داده‌های تمدن غرب را داشته باشد تا بتوانیم نسل جدیدمان را در حوزه تمدنی خودمان تربیت کنیم، نمی‌توانیم هویت‌مان را حفظ کنیم و به مشکل می‌خوریم. چراکه هویت پاسخی است به سوال من کیستم. جواب این سوال هم از تمدن و آنچه هستیم، برمی‌آید. امروز فشار تمدنی غرب به اندازه‌ای است که اگر سامانی به سبک زندگی‌مان ندهیم، ممکن است تمدن و سبک زندگی‌مان با مشکل مواجه شود. درنتیجه ساماندهی هست‌های تمدنی و تعیین هدف‌های جدید مبتنی بر داشته‌های تمدنی و به‌تبع آن، ساماندهی سبک زندگی و تقویت آن و ارائه برنامه‌های جدید برای سبک زندگی به یکی از ضروریات جامعه امروز ایران ما تبدیل می‌شود.

این ساماندهی چه مواردی را شامل می‌شود؟

ساماندهی مراحل مختلفی دارد؛ اولین نکته آن آگاهی به این مساله است یعنی فهم این مساله به عنوان ضرورت. بعد از این که این ضرورت مورد توجه قرار گرفت، مرحله بعدی القا و خودباوری است؛ به این مفهوم که اگر تمدن رقیب کسی است، ما هم کسی هستیم. اگر او حق دارد ما هم حق داریم. این نکته وقتی اهمیت پیدا می‌کند که می‌بینیم در نسل جوان ما، نسبت به تمدن غرب احساس حقارت وجود دارد در حالی که باید این نسل را آگاه کرد که رشد تکنولوژی الزاما به مفهوم برتری تمدن نیست. درنتیجه این زرق و برق تکنولوژی که بخشی از تمدن است و قطعا نه همه آن، نباید نسل جوان ما را در شرایطی قرار بدهد که فکر کنند برتری تکنولوژی مساوی است با برتری تمدنی و درنتیجه هر آنچه تمدن غالب دارد، خوب است و هر آنچه ما به‌ عنوان یک تمدن ریشه‌دار و کهن و قدیمی داریم، بد است.

مرحله بعدی هم داشتن برنامه است. داشتن برنامه برای این که به این موضوع سامان داده شود، کما این که طرف مقابل برای این‌که داشته‌های تمدنی خودش را بسط بدهد، برنامه دارد و اتفاقا از همین منظر تلاش می‌کند سلطه سیاسی‌اش را گسترش بدهد. مرحله بعد هم مشارکت دولت و ملت و همدلی و همزبانی مردم، نهادهای مردمی، سمن‌ها و تشکل‌های مردم نهاد و دولت است.

مینا مولایی

جامعه

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها