اختصاصی جام جم آنلاین

این زن ، یک زامبی واقعی است + گزارش تصویری

روستایی ها منجمد شده از ترس جیغ زدند و دایره جمعیت ناگهان گسسته شد و هرکس به سویی گریخت اما زن هنوز تقلا می کرد با قدم های خشک و کند دنبال شان بیاید. صورتی خاک گرفته داشت ، چشم هایی شبیه دو سوراخ رو به شب و صدایی که شبیه کشیدن سوهان روی فلز بود و از اعماق حجره اش بیرون می زد اما ترس روستایی ها، فقط از ظاهر ترسناکش نبود آنها می دانستند فلیسیا سال ها قبل مرده است و او را دفن کرده اند !
کد خبر: ۸۵۳۶۳۶
این زن ، یک زامبی واقعی است + گزارش تصویری

مردم در لحظات اول دیدار ، زن را نشناخته بودند و علت این که دورش حلقه زده بودند فقط سر و وضع ژولیده و چشم های ترسناکش بود. کمی بعد اما آن چهره، به چشم خیلی از مردم آشنا آمده بود و همزمان به یاد آورده بودند که او، فلیسیا فلیکس است ، زنی که در سال 1907 میلادی دفنش کرده بودند و حالا دوباره به زندگی برگشته بود.

فلیسیا فلیکس ترسناک، از آن روز ، یعنی حدود دهه سی میلادی ، به نمونه ای واقعی از یک زامبی تبدیل شد. پیش از آن، اروپایی ها و آمریکایی ها نام زامبی ها را فقط از زبان ویلیام سیبروک، شنیده بودند که در لباس روزنامه نگاری ، برای پژوهشی مردم شناسانه درباره باورهای برده های اسیر آفریقایی در هائیتی، به آنجا سفر کرد.

برده های غمگین ، شب ها که فراغت ناچیزی بعد از کار سخت شان در خانه ها و مزارع بود، دور هم جمع می شدند و قصه می گفتند. سیبروک در یکی از همان دورهمی های قصه گویی شنید که شیطان برخی پزشکان را مسخر می کند تا با گردی جادویی بیماران شان را به خواب عمیق بفرستند؛ آنقدر عمیق که به نظر مرده بیایند و بستگان شان برای دفن کردن شان مجاب شوند.

پزشکان مسخ شده به دستور شیطان، مرده ها را بعد از مدتی، از قبر بیرون می کشیدند و از خواب مصنوعی بیدار می کردند اما آنها اختیاری از خود نداشتند و فقط برده شیطان بودند.

بروک در طول پژوهش مردم شناسی اش در هائیتی، یک شب از برده ها خواست به او زامبی ها را نشان بدهند. برده ها آن شب روزنامه نگار جوان را به یک مزرعه نیشکر بردند و به کمین نشستند. او در کتابش می نویسد « زامبی ها را دیدیم ! به مزرعه آمده بودند ! خشک و آهسته راه می رفتند شبیه ماشینی فلزی روغن کاری نشده ای ، که به حرکت در آمده باشد. چشم های شان اما از همه ترسناک تر بود. چشم ها شان شبیه چشم مرده ها یا نابیناها نبود آنها خیره بودند اما مات و بی نور !»

در سال 1936 نیز زورا نیل هارستون ، نویسنده آمریکایی ، در بیمارستان روانی هائیتی ملاقات با زن زامبی، فلیسیا فلیکس را اینگونه توصیف می کند : « صورتی خالی با چشم هایی بی سو. به نظر می آمد چشم هایش با اسید سوزانده شده است. تماشایش را نمی شد تاب آورد. پزشکان می گفتند مبتلا به اسکیزوفرنی ( جنون ) شده است. کسی هویت واقعی اش را نمی دانست اما اهالی گواهی می دادند که او فلیسیاست و تقریبا دو دهه قبل مرده است. او را عریان و سرگردان در کنار جاده یافته بودند. هائیتی ها این نوع آدم ها را " مرگ برگشته " می نامند. »

باور به زامبی ها در هائیتی آنقدر قوی است که در دوران دیکتاتوری ژان کلود دووالیه در هائیتی ، شبه نظامی های بدنام طرفدار دولت به نام « تون تون ماکوت » ، مردم را از به کار گرفتن زامبی های ترسناک و جادوگران ماهر برای ادب کردن شان می ترساند.

آیا ممکن است آنچه برده ها در افسانه های شان درباره گرد جادویی پزشکان مسخ شده می گفتند، یک ماده طبیعی با چنین خاصیتی باشد؟ برخی پژوهشگران می گویند امکان دارد این ماده از گیاهان بومی هائیتی گرفته شده باشد که خاصیت بیهوش کردن عمیق انسان را دارند.

پزشکان هائیتی وقتی حرف از خواب عمیق با مواد گیاهی می زنند نمونه مشکوک اما ثابت نشده کلارویس نارسیس را به یاد می آورند. این مرد حوالی چهل سالگی در سال 1962 میلادی ، ناگهان به تبی مرموز دچار شد و به سرعت مرد. دو پزشک مرگ عجیب کلارویس را تایید کردند و او روز بعد دفن شد.

18 سال بعد خواهر کلارویوس در حال خرید از یک فروشگاه بود که مردی درشت جثه با چشم هایی از حدقه در آمده دید. مرد به برادر او شباهت داشت و عجیب این که خودش هم می گفت "من کلارویوس هستم. " خواهر کلاریویس ابتدا حرف های او را باور نکرد تا وقتی که آن مرد تعریف کرد قبل از مرگ پزشکی بومی گردی گیاهی به او خورانده بود که ظاهرا باعث مرگش شده بود اما پس از دفن بار دیگر به شکل یک زامبی از گور خارج شده بود و ارباب ها، سال ها از او در مزارع نیشکر بیگاری کشیده بودند.

خیلی ها ادعای کلارویوس را که شنیدند شک کردند شاید شباهت ظاهری اش به متوفی ، دلش را قرص کرده که می تواند با چنین ادعایی جایی در خانواده نارسیس پیدا کند . این شد که پزشکان از او پرسش هایی محرمانه درباره ماجراهای خانواده اش پرسیدند اما مرد به همه پرسش ها پاسخ درست داد. مدتی بعد هم اهالی قدیمی دهکده ای که کلارویوس سالها پیش ساکنش بود با تکیه بر چهره و خلق و گفته هایش گواهی دادند که او همان مرد مرده 18 سال قبل است.

برخی که هنوز شک داشتند شاید غریبه ترسناک ،‌ دروغ می گوید، از کلیسا مجوز نبش قبر گرفتند و در تابوت کلارویوس را گشودند اما تابوت فقط از سنگ پر شده بود.

پژوهشگری به نام وید دیویس برای تحقیق درباره " مرگ برگشته ها" در هائیتی جادوگری محلی را مجاب کرد دستور ساخت طلسم زامبی کردن اجساد را به او بدهد. او می گوید : « از جمله اجزای این طلسم ، جمجمه خرد شده نوزاد انسان و قورباغه له شده در لجن دریاست اما مهمترین ماده ، سمی است که نوعی ماهی بادکنکی گرفته می شود و به آن تترودوکتوسین می گویند. این سم، سوخت و ساز بدن و علایم حیاتی اش را به شدت کاهش می دهد اما فرد را نمی کشد. » از حرف های این پژوهشگر می شود نتیجه گرفت که طلسم به هرکه خورانده شود او را شبیه یک مرده می کند تا پزشکان را به نتیجه برساند که باید دفنش کنند در حالی که پس از دفن و از بین رفتن اثر سم ، بار دیگر زنده خواهد شد.

این ماهی در سواحل ژاپن هم صید می شود و گزارش های متعددی از مرگ و سپس زنده شدن افرادی که پس از خوردن آن مسموم شده اند وجود دارد . یکی از معروف ترین این نمونه ها مردی است که 7 روز پس از اعلام مرگش در سردخانه ناگهان نفس کشید و به زندگی برگشت . یکی دیگر از مسموم شده ها زمانی زنده شد که در تابوتش را میخ کوبیده بودند و در حال دفنش بودند.

دیویس ، نمونه ای از طلسم این جادوگر را به آمریکا فرستاد و آنها اعلام کردند که موش ها پس از مصرف این ماده به خوابی بسیار عمیق با ضربان قلب ضعیف و به شدت کند، رفتند و پس از مدتی طولانی به هوش آمدند.

عنصر دیگری که در طلسم جادوگر استفاده می شد ماده ای مشتق از گیاهی بومی به نام " خیار زامبی " بود که با تاثیر بر بخش هایی از مغز قربانی ها را دچار فراموشی ، هذیان گویی و دستورپذیری بی چون و چرا می کرد.

دیویس ،‌ بنابر گزارش دیلی میل ، دیدگاهش را در کتابش با نام مار و رنگین کمان نیز مطرح کرد اما دانشمندان آن زمان ، نظرش را از نظر علمی، منطقی ندانستند و اعلام کردند که این نظریه نیاز به ‌آزمایش های بیشتر دارد.

مردم هائیتی اما به رای علم اهمیتی نمی دهند چون آنها نمونه های فراوانی از زامبی ها را به چشم خودشان دیده اند مثل فرانسیس ایلوس ، زن 30 ساله ای که بر اثر مشکلات گوارشی در سال 1976 میلادی فوت کرد و سه سال بعد گیج و سرگردان و با تنی بسیار نحیف، همانجای بازار که همیشه بساط می کرد، پیدایش کردند. فرانسیس نمی دانست کیست اما کسانی که او را دیدند، هویتش را شهادت دادند. در میان شهود مهمترین فرد، مادر فرانسیس بود که با قاطعیت گفت « او دختر من است ...» و با همه این اوصاف ، چند درصد احتمال دارد، مادری در شناخت جزئیات چهره فرزندش اشتباهش کند؟

مریم یوشی زاده- خبرنگار جام جم آنلاین

شرح عکس : فلیسیا فلیکس که به ادعای اهالی روستا زامبی شده است و از گور بیرون آمده است

شرح عکس : اجرای مراسم جادوگری در هائیتی

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۳
اقبال
Iran, Islamic Republic of
۰۷:۳۵ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۷
۱
۴
سیستم استثمار و برده داری الان هم تمام نشده
زامبی های الان در شكل داعش از طرف آمریكا جیره خور شده اند تا خون بی گناهان را بریزند و سرزمینشان را اشغال كنند
نرم افزار موبایل
-
۰۸:۰۴ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۷
۱
۳
خیلی جالبه خصوصااینكه قبلا موارد مشابهی هم بوده درسته كه الان علم خیلی پیشرفت داره اما باور كنید یافته ها وتلاشهای مردمان گذشته ‌واقعا حیرت انگیز ودر خور ستایش است
حامد
Iran, Islamic Republic of
۰۸:۰۸ - ۱۳۹۴/۰۸/۱۷
۱
۴
طرف مشكل روانی داره بهش میگن زامبی مثل قدیم ها كه به آدمهایی كه به هر نحوی مشكل روحی و یا افسردگی حاد داشتن میگفتن دیوانه یعنی دیو ها در وجودش رسوخ كردن حالا این زامبی های بدبخت هم مشكل روانی دارن باید درمان بشن

نیازمندی ها