فرقی نمیکند شیعه باشی یا سنی، مسلمان باشی یا مسیحی، سفید باشی یا سیاه. کافی است عاشق باشی، اما این شور و عشق زمانی آسمانیتر میشود که با شعور همراه باشد. یکی از موضوعات مطرح در مجالس سوگواری این است که چه درسهایی از واقعه کربلا میتوان گرفت؟
در پاسخ این پرسش باید بگوییم ازجمله درسهای نهضت حسینی، زندهکردن فرهنگ وفاداری و ایثار است و لازم است بیشتر به آن توجه شود. از صفحات زرین واقعه کربلا از جان گذشتگی حضرت اباالفضلالعباس(ع) است. ایثار ویژگیای است که منشا آن ایمان است و سرچشمه آن پیروی تام و تمام و ادب نسبت به مولا و جلودار بر حق عصر است. «شب عاشورا وقتی امام(ع) اهل بیت(ع) و اصحاب خود را جمع کرد و از آنها خواست تا با استفاده از تاریکی شب خود را از مهلکه دور کنند، این علمدار با وفا نخستین کسی بود که در اوج ادب به امام(ع) فرمود: آیا شما را تنها بگذاریم و رها کنیم و برویم و بخواهیم که پس از تو زنده بمانیم؟ خداوند هرگز چنین چیزی را برای ما نخواهد و این ننگی ابدی خواهد بود.»
در عصر تاسوعا شمر بن ذیالجوشن که برای تضعیف روحیه سپاه امام(ع) آمده بود، با صدای بلند فریاد زد: خواهرزادههای من کجایید؟ و سپس نام تکتک آنها را صدا زد. امام(ع) فرمودند: جوابش را بدهید. هرچند فاسق است، اما یکی از بستگان شماست. آنها پاسخ گفتند: با ما چه کار داری؟ شمر گفت: خواهرزادههای من شما در امانید. خود را به خاطر پسرفاطمه به کشتن ندهید و از امیرالمومنین یزید اطاعت کنید. اینجا بود که حضرت عباس(ع) با وفاداری تمام فرمود: دستانت بریده باد! خدا تو و امان نامهات را لعنت کند! ای دشمن خدا، آیا به ما میگویی حسین(ع) را یاری نکنیم و فرمانبردار لعنتشدگان شویم؟»
در روز عاشورا، جانفشانی سوید بن عمرو بن ابیالمطاع آخرین شهید کربلا، نمونه بارزی بر این مدعاست. او که بعد از جنگی سخت با دژخیمان اموی به سختی مجروح شده بود، ناگهان شنید که میگویند: حسین(ع) کشته شد. همین یک جمله کافی بود تا غیرت این قهرمان را به جوش آورد و چون شمشیرش را از دست داده بود، با خنجری که داشت بر دشمن یورش برد تا این که دو تن از سربازان ابن زیاد به نامهای عروه بن بطار و زید بن رقاد بر او حمله بردند و وی را به شهادت رساندند.
در نگاه اول به نظر میرسد که موارد بالا بارها و بارها تکرار شده، اما به قول شاعر دو صد گفته چون نیم کردار نیست یعنی با وجود تکرار این شعار، عمل به آن هنوز در بین ما نهادینه نشده است. بهخصوص در زندگی ماشینی امروز که رقابت و ستیزهجویی جای خود را به فداکاری، ایثار و محبت داده است. به طور مثال، زمانی که دو نفر در حال نزاع بر سر موضوعی هستند، کمتر کسی حاضر است بین آنان میانجیگری کند یا مثلا وقتی جان یک انسان در خطر است، هیچ کس برای نجات جان او اقدامی نمیکند و حاضر به پذیرفتن مسئولیت در قبال آن نیست.
مطالب بالا تنها بخشی از واقعیات تلخ امروز است که کمتر سنخیتی با فرهنگ عاشورایی ندارد، اما همان طور که دیدیم، حضرت عباس(ع) و یاران باوفای امام(ع) با فداکاری خود و با خون سرخ خویش هم به جهانیان درس شهادت دادند و هم این اصل علوی را برای همیشه در تاریخ، بهویژه برای کسانی که خود را مرید و رهرو آن بزرگوار میدانند، به یادگار گذاشتند که زندگی به قیمت بیتفاوتی نسبت به جان انسانها ارزشی ندارد. مهم آن است که بفهمیم زندگی اصیل یعنی ایمان و وفاداری و فداکاری و عمل به اصول و جانبازی تا حد شهادت در راه حفظ و تقویت آنها.
سید حمیدرضا محدث بصیر
جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد