مدرسه و معلم عناصر کلیدی برخی مجموعه‌های تلویزیونی

همشاگردی سلام

کودکان و نوجوانان با توجه به این‌که حجم زیادی از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند برای رسانه ملی دارای اهمیت بسیار بوده و به همین خاطر هم عمده‌ای از تولیدات شبکه‌های مختلف را به خود اختصاص داده‌اند.
کد خبر: ۸۴۲۱۶۱
همشاگردی سلام

میزان اهمیت این گروه از مخاطبان به حدی است که شبکه‌ای هم تحت عنوان شبکه پویا که صرفا به نمایش انیمیشن‌های جذاب می‌پردازد، به آنها اختصاص داده شده تا بخشی از اوقات فراغتشان را پر کند.

بخش مهمی از ساعات شبانه‌روز کودکان و نوجوانان در مدرسه‌ها می‌گذرد و به همین خاطر هم در سه دهه گذشته در بسیاری از فیلم‌ها و مجموعه‌های تلویزیونی مدرسه نقشی محوری پیدا کرده و به یکی از عناصر کلیدی درام تبدیل شده است.

دبیرستان خضرا

اکبر خواجویی یکی از کارگردان‌های تلویزیونی است که همیشه برای مدرسه و عنصری کلیدی به نام معلم اهمیت خاصی قائل شده است.

در دبیرستان خضرا، کل ماجراها پیرامون دختران محصل این دبیرستان گشته و در هر قسمت با یکی از آنها و مشکلاتشان آشنا می‌شویم.

به همین خاطر هم سکانس‌های زیادی از کار هم در محیط دبیرستان گذشته و به مرور از این طریق وارد داستان هریک از شخصیت‌های آن می‌شویم. معلم پرورشی مدرسه با بازی آزیتا حاجیان در تمام طول داستان نقشی پررنگ داشته و کنش‌مندی‌اش به خوبی مخاطب را به سمت خود می‌کشاند.

در حقیقت خواجویی به درستی انگشت روی موضوعی گذاشته که بالقوه قابلیت جذب مخاطب را داشته و در عین حال می‌تواند پیام ارزشمند خود را نیز به آنها منتقل سازد.

استفاده از بازیگران بسیار جوان و نه چندان شناخته شده در نقش دختران دبیرستانی یکی از عوامل مهم و کلیدی در باورپذیری آن است که در عین حال جنبه واقعگرایانه‌اش را نیز قوت بخشیده است.

برای نمونه می‌توان به مریلا زارعی و آناهیتا همتی در نقش‌های اصلی آن اشاره کرد که البته در آن ایام تقریبا برای مخاطبان ناشناخته به حساب می‌آمدند.

کهنه‌سوار

خواجویی در این مجموعه در کنار پرداختن به ورزش باستانی ایران (کشتی) که نقش مهمی هم در شکل‌گیری داستان داشته، برای محیط مدرسه و عناصر تشکیل‌دهنده آن نیز اهمیت زیادی قائل شده است.

در کهنه‌سوار حسین علاقه‌مند به کشتی از آموزه‌های یک مربی قهرمان جهان سود می‌برد که به خوبی او را علاوه‌بر فنون با آیین جوانمردی نیز آشنا می‌سازد.

یک معلم کلاسیک و تمام عیار که با وجود اغراق‌های به کار رفته در آن مقبول و باورکردنی به نظر می‌رسد.

رابطه نه چندان دوستانه میان حسین و رقیب همکلاسی‌اش (اصغر چاوشی)، شباهت‌های زیادی به مابه‌ازاهای واقعی‌اش داشته و به باور مخاطب می‌نشیند.

بچه‌های مدرسه همت

رضا میرکریمی در نخستین مجموعه تلویزیونی خود به سراغ مدرسه‌ای شبانه‌روزی در ییلاق گیلان (اشکورات) رفته و قصه ساده، اما به‌شدت شیرین و جذاب خود را در این بستر روایت کرده است.

هریک از بچه‌های ساکن مدرسه همت که از طبقات پایین جامعه نیز به حساب می‌آیند، با خود قصه‌ای داشته که در هر قسمت با بخش‌هایی از آن آشنا شده و به مرور از این طریق به ریشه رفتارهای هریک از آنها پی می‌بریم.

برای مثال می‌توان به پسر قلدر و پرخاشگر ساکن مدرسه همت اشاره کرد که برای پوشاندن مشکلات خود به این شیوه رفتار روی آورده است.

در کنار آنها معلم و مدیری قرار گرفته‌اند که رفتاری دلسوزانه با بچه‌ها داشته و برای حل مشکلات ریز و درشتشان پیشقدم می‌شوند.

در این بین شخصیت مدیر با بازی غافلگیرکننده مهران رجبی فوق‌العاده از کار درآمده و اغلب لبخندی هم بر لبان مخاطبان خویش می‌نشاند.

استفاده درست از لهجه دیگر نقطه‌قوت بچه‌های مدرسه همت است که آن را از سایر نمونه‌های اینچنینی جدا کرده و به آن کیفیت متمایزی بخشیده است.

در عین حال میرکریمی به خود مدرسه هم هویت بخشیده و از آن به عنوان یکی از شخصیت‌های محوری کار سود جسته است.

خانه روی تپه

داریوش یاری در این مجموعه دوست‌داشتنی و جذاب، نوجوانی یتیم را به عنوان قهرمان خود برگزیده که می‌خواهد باری از دوش مادرش به عنوان سرپرست خانواده بردارد و در این راه هم با وجود همه سختی‌ها سرانجام موفق می‌شود.

در این مجموعه بخش‌های اندکی در مدرسه می‌گذرد، اما رابطه میان دوستان همکلاسی امتداد پیدا کرده و بخش مهمی از داستان را به خود اختصاص می‌دهد.

کنش‌مندی شخصیت محوری خانه روی تپه بدون شک کلید موفقیت این مجموعه به حساب می‌آید که مخاطب را به سمت او کشانده و تا پایان همدل و همراهش می‌کند.

آسمان همیشه ابری نیست

این ملودرام تلویزیونی ساخته سعید عالم‌زاده یکی دیگر از نمونه‌های اینچنینی در این باب با محوریت دختران محصل دبیرستانی است که هریک قصه‌ای با خود دارند.

آسمان همیشه ابری نیست کار قابل تاملی است که البته می‌توانست تاثیرگذارتر هم از آب دربیاید. بخش مهمی از داستان در مدرسه گذشته و به روابط میان چند دختر دبیرستانی و خانواده‌هایشان می‌پردازد.

عالم‌زاده برای هریک از شخصیت‌های یاد شده داستانک‌هایی را طراحی کرده که گاه با یکدیگر پیوند می‌خورند.

از دختری که پس از مرگ مادر همراه با خواهر و شوهر خواهرش زندگی می‌کند گرفته تا دختری از خانواده‌ای رفاه زده و آن دیگری که پس از مرگ مادرش دچار مشکل روحی شده است.

در این میان ناظم و معلم پرورشی مدرسه نیز در کنار شخصیت‌های یاد شده حضور داشته و گهگاه اثرگذار نشان می‌دهند.

با همه اینها تمرکز کارگردان بیشتر روی کلیشه‌ها بوده و کمتر تلاشی برای نوآوری در زمینه‌های مختلف به خرج داده که همین امر مجموعه فوق را از تاثیرگذاری لازمه به دور نگه داشته است.

معلمان که به عنوان یکی از ستون‌ها تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان به حساب می‌آیند، نمونه‌های شاخصی هم در برنامه‌های تلویزیونی داشته‌اند.

حجت‌الاسلام محمدحسن راستگو ازجمله آنهاست که در برنامه‌های کودک و نوجوان ویژه برنامه‌هایی در حوزه تعلیم و تربیت را شکل داده و مفاهیم دینی را به شکل ساده و در عین حال جذاب به مخاطبان کم‌سن و سال خویش عرضه می‌کرد.

قصه‌گویی یکی از مهم‌ترین نقاط‌قوت کار راستگوست که با بیانی شیوا برای مخاطب کودک و نوجوان قصه‌هایی را روایت می‌کرد که بسیاری از آنها نوشته خود او بود.

به موازات آن در همان ایام حجت‌الاسلام محسن قرائتی به پیشنهاد آیت‌الله مرتضی مطهری، سلسله برنامه‌های درس‌هایی از قرآن را بنیان گذاشت که همچنان پس از گذشت بیش از سه دهه عصرهای پنجشنبه روی آنتن شبکه اول سیما می‌رود.

حسن نیرزاده یکی دیگر از معلم‌های به نام تلویزیونی است که در اوایل دهه 60 برنامه‌ای تحت عنوان بروبچه‌های پشت پنجره را روی آنتن شبکه اول سیما برد و به‌شدت هم مورد توجه مخاطبان خویش قرار گرفت.

این معلم کهنه‌کار کارش را از سال 1333 آغاز کرده و با استفاده از روش تدریس باغچه‌بان به روش تدریس جدیدی برای یادگیری الفبای فارسی دست پیدا کرد.

در این میان آنچه که شیوه ابداعی نیرزاده را جذاب‌تر کرده، چهره خاص، مهربان و صدای گرم و گیرای او بود که حتی مخاطب بزرگسال را نیز مجذوب خویش می‌ساخت.

فردوس حاجیان هم که تالیفاتی در زمینه آموزش کودکان داشت، برنامه‌ای تحت عنوان شهرک الفبا را روی آنتن برد.

شهرک الفبا برنامه‌ای برای آموزش الفبای فارسی به کودکان با استفاده از شعر، قصه، موسیقی و عروسک است که به شکلی جذاب برای کودکان ساخته شده است.

حاجیان در تولید این برنامه به خوبی از تخصص خود در حیطه نمایش بهره گرفته و مخاطب خردسال را به بهترین شکل از فضای آموزشی کلاسیک خارج کرده و دنیایی از قصه و نمایش و... را پیش رویش قرار داده است.

قصه‌های مجید

در این مجموعه جذاب و تکرارنشدنی دهه 70 تلویزیون برگرفته از کتاب قصه‌های مجید هوشنگ مرادی کرمانی، وجه دانش‌آموزی مجید به‌شدت پررنگ بوده و به همین خاطر بخش مهمی از قصه‌ها نیز بر این پایه شکل گرفته است.

از اپیزود اردو گرفته تا جدول ضرب و ملخ دریایی و... که در همه آنها مجید در راس قرار داشته و هر بار به واسطه کنجکاوی‌هایش ماجرایی را به وجود می‌آورد.

بخش‌های حضور مجید در کلاس نیز با توجه به فضاسازی درخشان کیومرث پوراحمد در مقام کارگردان عالی از کار درآمده و باورپذیری فوق‌العاده‌ای دارد.

از طرف دیگر انتخاب مدرسه‌ای قدیمی با حیاط وسیع نیز در این امر بی‌تاثیر نبوده و به مرور به آن هویت بخشیده است.

برای مثال می‌توان به راهروی منتهی به کلاس‌ها اشاره کرد که با نگاه هراسان مجید از کلاس اخراج شده و سر رسیدن ناظم با گام‌های سنگینش همراه شده و هیچ‌گاه از خاطر مخاطبان خود نخواهد رفت.

محمد جلیلوند - قاب کوچک

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها