عجیب ترین فراموشی های دنیا را اینجا ببینید!

فراموشی یکی از سخت‌ترین رنج‌های بشر است و در این سال‌ها روندی رو به رشد داشته است. برخی موارد فراموشی اما خواندنی هستند. در 31 اوت سال 2004 میلادی، مردی در سطل زباله بزرگ پشت رستوران برگر کینگ در ریچموند هالِ جورجیای آمریکا افتاده بود و هیچ نوعی مدرک شناسایی نیز همراه او نبود. او بی‌هوش و برهنه بود. آن مرد فراموشی داشت.
کد خبر: ۸۴۰۹۱۳
عجیب ترین فراموشی های دنیا را اینجا ببینید!

مردی که در سطل آشغال پیدا شد: زمانی که آن مرد به هوش آمد، اصلا نمی‌دانست کیست. او اسمش را بلد نبود و حتی نمی‌توانست چهره خودش را شناسایی کند. در نهایت مشخص شد که این مرد مرموز به فراموشی مبتلا است. پلیس به این مرد لقب «مرد مجهول الحال برگر کینگ» را اطلاق کرد و او را به یک مرکز پزشکی انتقال داد. حال او بعد از چندی بهبود نسبی یافت، اما او هرگز نتوانست حافظه‌اش را به دست آورد.

این مرد سرانجام نام خود را از روی رستوران برگر کینگ (Burger King) انتخاب کرد. او در ابتدا نام خود را B.K. و سپس بنیامین کایل برگزید. هر دو چشم کایل هنگام به هوش آمدن آب مروارید داشت و او قادر نبود جایی را ببیند. حدود 9 ماه بعد، یک مرکز خیریه هزینه عمل جراحی او را پرداخت کرد و او توانست تصویر خود را در آینه ببیند. جالب اینجا است که بنیامین کایل متوجه شد 10 سال نسبت به آن چیزی که فکر می‌کرد جوان‌تر است. او از گذشته خود اطلاعاتی زیادی یادش نیست و علیرغم اینکه نمونه DNA او به FBI ارسال شد، هیچ اطلاعاتی کسب نشد.

تلاش‌هایی برای پیدا کردن هویت اصلی کایل صورت گرفته است، هر چند تا به حال نتیجه‌ای نداشته است. در واقع بنیامین کایل تنها آمریکایی است که نامش با وجود دانستن موقعیت جغرافیایی‌اش، در فهرست اسامی گمشده‌ها قرار دارد.

بر روی مغز این مرد چندین بار پژوهش انجام شده است

کن کوچرِین در اکتبر 1981 در مسیر بازگشت از کارخانه با موتورسیکلت خود تصادف کرد. کن بر اثر این حادثه حافظه رویدادیِ خود را تا حد زیادی از دست داد.

کن در نتیجه آن تصادف، گذشته و آینده خود را نمی‌توانست به یاد بیاورد. نکته جالب این بود که حافظه معناییِ (به دانش عمومی بدون احساس و بافتار اشاره دارد) او دست نخورده باقی مانده بود. کن کوچرین قادر بود حقایق کلی را به یاد بیارد، اما نمی‌توانست احساسات خود نسبت به آن اتفاقات را به یاد بیاورد. برای مثال، او می‌توانست فوت برادرش را به یاد بیاورد، اما هیچ حسی نسبت به آن نداشت.

کوچرین قادر بود بدون استفاده از اسبک یا هیپوکمپوس مغزش، برخی از حقایق را به یاد بیاورد. اسبک مغز برای ساخت خاطرات جدید و نگهداری خاطرات قدیم به کار می‌رود. محققان با کمک کن کوچرین دریافتند که گاهی اوقات حافظه می‌تواند این قسمت از مغز را دور بزند. هنوز هم از مغز کوچرین در مطالعات مربوط به اختلالات عصبی، آسیب به سر، آلزایمر و صرع استفاده می‌شود.

مردی که از روی او یک فیلم ساخته شد

به گزارش فرادید، جِیسن بورن یکی از مشهورترین شخصیت‌های سینمایی است که به فراموشی دچار شده است. این شخصیت در چندین فیلم و آثار داستانی ظاهر شده است. جیسن بورن باید خودش به دنبال گذشته‌اش بگردد. میلیون‌ها نفر با جیسِن بورن آشنا هستند، اما نمی‌دانند که نام او از «آنسل بورن» گرفته شده است.

آنسل بورن به تصمیم گرفت در سال 1887 به خواهرش سر بزند. او در طول سفر بدون هیچ توضیحی به پنسیلوانیا رفت و در آنجا با نام «آلبرت جی. براون» یک مغازه قنادی و یک مغازه لوازم التحریر باز کرد. یک روز از خواب بیدار شد و فهمید که هیچ چیزی را به یاد نمی‌آورد. او به واقع تمام دو ماه زندگی خود در این شرایط را فراموش کرده بود. به این حالات «گریز گسسته» گفته می‌شود که در آن فرد جزئیات داستان منهای هویت خودشان را به یاد می‌آورند. دیگر چنین اتفاقی برای او رخ نداد.

ماجرای یک نویسنده بزرگ

نام آگاتا کریستی را می‌توان در ذیل عنوان پرفروش‌ترین نویسنده تاریخ در کتاب گینس دید. داستان‌های رمزآلود آگاتا کریستی خوانندگان بی‌شماری در سراسر جهان دارد.

در نیمه شب سه دسامبر 1926 میلادی، آگاتا از روی صندلی خود بلند شد و از پله‌ها بالا رفت. او دخترش را بوسید و به طبقه پایین بازگشت. سپس سوار اتومبیل خود شد و شباهنگام به حرکت افتاد. تا یازده روز هیچ کسی او را ندید. صبح روز بعد خودروی او را در همان حوالی دیده شد، اما کسی از آن نویسنده معروف خبری نداشت.

شایعه شده بود که همسر آگاتا قصد دارد او را طلاق دهد و حتی صحبت قتل مطرح شده بود. سرانجام، او در 14 دسامبر همان سال با نام «ترسا نیل» صحیح و سالم در هتلی در هاروگِیت دیده شد. او مدعی شد که هیچ چیزی را به یاد ندارد. البته گفته می‌شود که احتمال دارد که آگاتا کریستی این کار را از قصد انجام داده باشد، چرا که ترسا نیل نام معشوقه همسرش بود. با این حال، شواهدی دال بر گریز گسسته‌ی آگاتا وجود دارد. فرضیه از این قرار بود که طلاق و مرگ مادرش باعث شد تا او دچار افسردگی شدیدی شود. تصادف اتومبیلش نیز می‌توانست نقطه آغازین فراموشی او باشد. او در سال 1976 از دنیا رفت و تا آن موقع هنوز خیلی‌ها از این داستان بی‌خبر بودند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها