ربا و رباخواری در اسلام؛

حکمت های حرمت ربا

رباخواری یکی از پدیده‌های ناپسند اجتماعی است که علل و عوامل مختلف فردی و اجتماعی را برای آن بر‌می‌شمارند. از نظر فردی ضعف باورهای دینی از جمله عوامل رباخواری در جامعه است. به لحاظ اجتماعی هم اگر فضای کار و کسب از شرایط مطلوبی برخوردار نباشد ممکن است کسانی که توانایی اقتصادی دارند برای کسب درآمد بیشتر و بی‌دردسر به رباخواری روی آورند.
کد خبر: ۸۳۹۷۶۵
چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن

در این میان کسانی هم هستند که به‌خاطر ضعف اقتصادی یا خیالپردازی در زندگی اقتصادی به دریافت وام از بازار زیرزمینی اقدام کنند و به شرایط سنگین بهره‌های غیرواقعی تن دهند. متاسفانه رباخواری در جامعه امروز ما رویه و سبک زندگی برخی افراد شده است. با دکتر مهدی تقوی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی درباره علل و عوامل گرایش به رباخواری و تاثیر ربا بر زندگی افراد کم توان اقتصادی گفت‌وگو کردیم که مشروح آن پیش روی شماست.

چرا برخی افراد جامعه به رباخواری و رباگرفتن روی آورده‌اند؟

ما دو شیوه اقتصادی داریم؛ یک شیوه اقتصاد رو زمینی است و شیوه دوم هم اقتصاد زیرزمینی است. در دوره گذشته اگر تورم 40 درصد بود کسی که پولش را به دیگری می‌داد، اگر 40 درصد بهره می‌گرفت چنین فرآیندی ربا محسوب نمی‌شد.

چون مردم در گذشته پولشان را به بانک‌ها می‌سپردند که 20 درصد بهره بانکی به آن تعلق می‌گرفت. بعد 40 درصد هم تورم بود و 20 درصد می‌شد بهره واقعی. پس‌اندازهایی در بانک‌ها داشتیم، بانک‌ها هم 25 درصد وام می‌دادند. بنابراین سودی که بانک می‌داد ربا محسوب نمی‌شد چون بهره منفی بود. ربا مربوط به زمانی است که نظام بانکی کشور نتواند منابع لازم را برای کسانی که به گرفتن وام نیاز دارند، تامین کند. کسانی که وام می‌خواهند و از طرق عادی برایشان دریافت وام مقدور نیست، به سمت بازار زیرزمینی سوق پیدا می‌کنند. اینها افرادی هستند که نمی‌توانند از بازار رسمی و روزمینی یا به عبارت دیگر از طریق بانک‌ها یا موسسات بانکی وام دریافت کنند و چون برای تامین هزینه‌ها یا انجام امور اقتصادی خود به پول نیاز دارند به اشخاص روی می‌آورند.

طبیعی است در چنین شرایطی میزان دریافت بهره و ربا از اشخاص هم بسیار بالاست. افرادی که وام یا پول در اختیار این افراد مستاصل قرار می‌دهند، آگاهی دارند که این افراد در شرایط عادی امکانی برای دریافت وام نداشتند و اکنون در شرایط اضطرار به سر می‌برند و به همین خاطر شرایط سنگینی را برای بازپرداخت پول برای این افراد در نظر می‌گیرند. طبیعی است در چنین موقعیت هایی، اجحاف و نابرابری هم صورت بگیرد.

افرادی که در چنین موقعیت‌هایی قرار می‌گیرند و از سر اجبار به اقتصاد زیرزمینی روی می‌آورند و به‌ناچار شرایط دریافت وام یا پول را از افراد سودجو می‌پذیرند، بعد از مدتی رباگرفتن یک عادت و رویه زندگی برای آنها می‌شود. با وجود اجحافی که در این زمینه صورت می‌گیرد، چرا این رویه را ترک نمی‌کنند؟

کسانی که حقوق بالایی دارند وقتی به بانک‌ها مراجعه می‌کنند می‌توانند در موقعیت دریافت وام قرار گیرند، چون بانک‌ها هم با توجه به اعتبار مالی که این افراد دارند، می‌توانند وام را در اختیار آنها قرار دهند چون امکان بازپرداخت وام هم میسر است؛ اما کسانی که درآمد بالایی ندارند از آن میزان اعتبارمالی نزد بانک‌ها برخوردار نیستند که وام بگیرند. بنابراین وام در اختیار آنها قرار داده نمی‌شود.

برخی افراد کم توان مالی که با مشکلات اقتصادی متعددی مواجهند برای رهایی از محدودیت‌های زندگی یا انجام یک فعالیت اقتصادی، تنها راه چاره را توسل به اقتصاد زیرزمینی و گرفتن وام از افراد می‌دانند و مجبورند شرایط سنگین آنها را برای بازپرداخت وام بپذیرند. انسانی که از توانایی اقتصادی بالایی برخوردار نیست به گرفتن وام از افراد اقدام می‌کند؛ چون ریسک بازپرداخت آنها بالاست به دادن بهره بالا تن می‌دهد.

آیا افراد کم توان مالی برای رفع برخی معضلات و مشکلات اقتصادی خود چاره دیگری غیر از ربا گرفتن دارند، یا می‌توانند به همین وضعیت اقتصادی خود بسنده کنند؟

در فرهنـگ عامـــه و برخی ضرب‌المثل‌های فارسی سخنان حکمت ‌آموزی وجود دارد. عبارت مشهوری با این مضمون وجود دارد که می‌گوید:

چو دخلت نیست خرج آهسته‌تر کن

که می‌خوانند ملاحان سرودی

اگر باران به کوهستان نبارد

به روزی دجله گردد خشک رودی

بنابراین رویه زندگی باید به گونه‌ای باشد که بیشتر از توان خود خرج نکنیم. انسان‌هایی که بیشتر از دخلشان خرج می‌کنند، در چنین موقعیت‌هایی گرفتار می‌شوند.

تقوی:

اگر فرد بدون محاسبه دقیق مالی و صرفا برای رسیدن به رویاهای بزرگ در زندگی خود وام بگیرد چون امکان بازپرداخت آن برایش مقدور نیست به‌ناچار مجبور است شرایط سنگین‌تر رباخواران را بپذیرد

افکار بلندپروازانه در زندگی اگر با معیارهای اقتصادی موجود همخوان نباشد و فرد بدون برنامه‌ریزی و محاسبه دقیق مالی و صرفا برای رسیدن به رویاهای بزرگ در زندگی خود وام بگیرد و پول دریافت کند، چون امکان بازپرداخت آن برایش مقدور نیست، به‌ناچار از راه‌های غیر‌معمول به دریافت وام اقدام می‌کند و چون توان بازپرداخت هم ندارد، مجبور است شرایط سنگین رباخواران را بپذیرد.

با وجود این همه پیامدهای منفی این‌گونه وام گرفتن‌ها که باعث رواج رباخواری در جامعه می‌شود، چرا عده‌ای عادت به گرفتن وام دارند؟ آیا از تبعات ناگوار آن و تاثیرات منفی که بر روند زندگی آنها می‌گذارند، آگاه نیستند؟

کسانی که رویه زندگی خود را بر این مبنا قرار داده‌اند از آنجا که در وهله اول وامی دریافت کرده‌اند و امکان بازپرداخت آن با بهره‌های تعیین‌شده برایشان مقدور نیست، به ناچار از فرد دیگری با شرایط سنگین‌تر وام می‌گیرند تا وام قبلی خود را پرداخت کنند.

این روند به صورت یک زنجیره در زندگی آنها شکل می‌گیرد. آنها از توان اقتصادی بالا برخوردار نیستند و توانایی بازپرداخت وام‌های خود را ندارند؛ بنابراین در این ورطه افتاده‌اند و برای این که وام‌های قبلی خود را با بهره‌های تعیین‌شده بازپرداخت کنند، وام دیگری می‌گیرند و مجبورند شرایط سنگین ربا را هم متحمل شوند تا خود را از وضعیتی که در آن گرفتار هستند رها کنند، اما گرفتار شدن در چنین چرخه ای، گره بر گره مشکلات اقتصادی آنها می‌افزاید و شاید اثر و ثمر مقطعی برای آنها داشته باشد‌. اما این به معنای رهایی از وضعیت نابسامان اقتصادی نیست و بر بار مشکلات آنها می‌افزاید.

افرادی که گیرنده ربا هستند، اگر برای خود فکر چاره نکنند تا آخر عمر بدهکار مردم هستند. کسانی که از توانایی مالی برخوردارند اگر از راه‌های رسمی و از طریق بانک‌ها به گرفتن وام اقدام کنند، عمدتا برای توسعه فعالیت‌های تولیدی چنین کاری را انجام می‌دهند.

این افراد نرخ بهره‌های واقعی را موقع بازپرداخت می‌پردازند‌؛ اما کسانی که توان اقتصادی مناسبی ندارند، برای دریافت وام به بازار زیرزمینی روی می‌آورند و بهره‌های غیر‌واقعی می‌پردازند.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها