
عملی که ناراحتی طرف مقابل را در پی دارد و حتی اگر اعتراض هم کند، فایدهای ندارد. بعضی دیگر پا را از این فراتر گذاشته و همسرشان را تعقیب میکنند تا ببینند کجا میرود، با چه کسانی میرود و حرف میزند. رفتاری که جز ایجاد تنش و از بین بردن آرامش در زندگی زناشویی هیچ نتیجهای ندارد. رزیتا هم زخم خورده رفتارهای شوهرش است و بهقدری از رفتارهای او به تنگ آمده که چاره را تنها در جدایی میبیند و به دادگاه خانواده آمده است.
زندگیام شده جواب پس دادن به شوهرم
25 ساله هستم و تازه یک سال است ازدواج کردهام. شوهرم از همان روز اول خواستگاری گفت که بر روی رفتارهای کسی که قرار است همسرش باشد حساس است و برایش مهم است که او در طول روز چه کارهایی انجام میدهد و او به عنوان شوهر باید از همه چیز خبر داشته باشد. از همان اول هم گیر میداد اما پیش خودم میگفتم اعتمادش را در زندگی جلب میکنم و دست از این رفتارها برمیدارد.
همیشه تاکید داشت؛ گوشیام باید در دسترس باشد و اگر جایی قرار است بروم، باید به او اطلاع دهم. رعایت میکردم تا بلکه رفتارش درست شود و به من اعتماد کند. هر شب بعد از این که به خانه میآمد یکی از برنامه های ثابتش این بود که گوشیام را چک کند. از عکسهایی که برایم میفرستادند و گرفته بودم بگیرید تا پیامکها و حتی شماره تماسهایم و هر شمارهای که ناشناس بود، باید کلی بابت آن جواب پس میدادم. از این رفتارش خیلی ناراحت میشدم و حس میکردم به من توهین میکند. با اینکه خیلی تلاش میکردم تا رفتاری از من سر نزند که فکر کند چیزی را از او پنهان میکنم، اما رفتارش
غیر قابل تحمل بود. بالاخره نتوانستم تحمل کنم و به او اعتراض کردم و گفتم مگر به من اعتماد نداری که زیر و بم گوشیام را چک میکنی؟ گفت من حق ندارم بدانم؟ این حق من است که بدانم به چه کسانی پیامک میدهی یا برایت پیام میفرستند.
اگر گوشیام اشغال باشد، زنگ میزند و با حالت عصبانی میگوید با چه کسی حرف میزدی؟ میگوید میخواهم مطمئن شوم که خطایی نکردهای. فقط کافی است یکبار زنگ زده باشد و من نشنیده باشم. بعد از کلی جار و جنجالی که به راه میاندازد، قهر میکند. بیش از حد حواسش به تلفن همراهم است و صدایش که بلند شود حالا فرقی نمیکند پیامک باشد یا تماس تا خودش پیامک را نخواند و صدای طرف مقابل را نشنود آرام نمیگیرد. از این رفتارهایش میترسم و آزارم میدهد. همین الان که اینها را برای شما تعریف میکنم؛ بغض گلویم را گرفته است. با اینکه او را خیلی دوست دارم و بسیار مهربان است و زیاد به من محبت میکند، اما این کارهایش باعث شده مدام در تنش و استرس و اضطراب زندگی کنم.
زمانیکه آرام است با او حرف میزنم که مگر به من اعتماد نداری که اینکارها را میکنی و میگوید به تو اعتماد دارم اما به جامعه نه. ممکن است مردها فریبت بدهند. میگوید اعتماد دارم اما دروغ میگوید. چون اگر داشت گوشیام را چک نمیکرد و گیرهای بی خود نمیداد. چند بار که رفته بودم خرید، برادر شوهرم را دیدم که دزدکی مرا میپایید. این دیگر غیرقابل تحمل است. تهمتهای بدی میزند و خجالت میکشم بگویم. مثلا دو ماه پیش میخواستم بروم دندانپزشکی.وقتی به او گفتم اجازه نداد و به جای اینکه با احترام حرفش را بزند، با بیادبی تمام گفت میخواهی من نباشم تا با مردها راحت حرف بزنی، من هم این اجازه را به تو نمیدهم. خیلی راحت به من تهمت میزند. روحم میشکند وقتی اینطور حرف میزند.
سر همین موضوع کلی با هم دعوا کردهایم. به او گفتم که رفتارت من را خستهام کرده و خواهش میکنم به من اعتماد کن. در جواب میگوید تو اگر سرت به زندگیات گرم باشد و پایت نلرزد مشکلی با سوال و جواب کردن من نداری و هر چه بپرسم را جواب میدهی. از نگاه کردنم به گوشیات ناراحت نمیشوی. دلیلی ندارد از حرفها و کارهای من شاکی شوی. تو زنم هستی و حق دارم مراقبت باشم. به این فکر نمیکند که از رفتارها و حرفهایش زده شدهام و باعث میشود بیشتر از هم دور شویم. با اینکه خیلی به هم علاقه داریم، ولی این دعواها و پیش کشیدن این بحثها روح و روانم را خسته کرده و دیگر نمیتوانم ادامه دهم. حالا هم نمیداند چه تصمیمی گرفتهام و اگر بداند تهمت جدید دیگری میزند و میگوید مرد جدیدی وارد زندگیات شده که میخواهی از من طلاق بگیری. خیلی سعی کردم تا بتوانم اعتمادش را جلب کنم و زندگیمان از هم نپاشد، اما نشد که نشد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
دکتر حسن سبحانی، استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با روزنامه«جامجم» مطرح کرد
عضو شورای خانواده و زنان شورای عالی انقلاب فرهنگی در گفتوگو با «جام جم» مطرح کرد