فارغ از این نقدها، تازهترین ورودی به کارنامه بلند بالای متالگیر از زمان زمامداری استاد کوجیما همه را متعجب کرده و بیشتر منتقدان صنعت سرگرمی آن را غنیترین و بزرگترین اثر این کارگردان نامدار دانستهاند.
جهان باز در بازیهای مخفیکاری حرکتی بیسابقه است که کلید زدن آن از کارگردان شجاع و خطرپذیری مانند کوجیما برمیآمد.
در این قسمت از این مجموعه، دو نقشه وسیع و بیشمار ماموریت و فعالیت زیر پای بازیکن است که هرکدام لطف خاص خود را دارد.
روایت بازیهای متالگیر همیشه به سردی و مغرورانه از بازیکنان جدید استقبال کرده است. انگار که از بازیکن توقع داشته باشد باید تمام پیشینه غنی و پرشاخ و برگ آن را بداند.این قسمت هم مستثنا نیست.
اگر به داستان قسمتهای گذشته اشراف نسبی نداشته یا خلاصهای از وقایع آن را جایی نخوانده باشید، بعید نیست بسیاری از ابعاد روایی داستان برایتان گنگ و نامفهوم به نظر بیاید.
در عین حال، داستان این قسمت نسبت به قسمتهای قبلی، خیلی کمدیالوگتر بوده و بیشتر بار روایی داستان بر دوش وقایع بصری است.
با نگاهی به نقدهای منتشر شده، متوجه میشویم نظرها نسبت به این حرکت متفاوت بوده است. در هر حال، این قسمت نقاط ضعف و قدرت متعددی دارد.
گاهی دیالوگها به نظر نابهجا میآید و گاهی روایت بیش از حد سرعت گرفته و مخاطب را گیج میکند؛ اما با وجود مشکلات ریز و درشت، روایت بازی گلیم خود را از آب بیرون میکشد.
عاملی که برگ برنده این قسمت محسوب میشود، آزادی بیحد و حصر بازیکن است. این قسمت از بازی مفهوم جهان باز و غیرخطی را به سطحی جدید برده که عرق شرم بر پیشانی مدعیان دیگر مینشاند.
برای انجام هر ماموریت، راههای بیشماری وجود دارد و این آزادی استراتژیک حتی مبارزه با رئیسها را هم دربر میگیرد.
بدیهی است این بازی مخفیکاری را پاداش میدهد و هر چه شکیباتر عمل کنید و محتاطانهتر پیش بروید، غنایم بیشتری را نصیب خود خواهید کرد؛ مصداقش هم پایگاه مرکزی است.
این مورد در مجموعه MGS جدید نیست و پیش از این هم مشابهش را در Peace Walker دیده بودیم، اما در این قسمت بسیار غنیتر حضور دارد. برای گستردهتر کردن و تقویت پایگاه باید سربازگیری کنید.
سربازگیری نیز در میدان جنگ و با خطر کردن انجام میشود. میتوانید با بیهوش کردن دشمنان بالای سرشان رفته سپس بهوسیله بالون مخصوص، آنها را از میدان نبرد خارج کرده و به پایگاه مستقر در دریای خود منتقل کنید.
هرکدام از سربازهایی که میگیرید، تعدادی مهارت خاص دارد؛ یکی در تحقیق و توسعه تخصص دارد، دیگری در درگیری و آن یکی در اطلاعات و جاسوسی. البته اگر بیشتر خطر کنید، میتوانید مسلسلهای ایستا و خمپارهاندازها را هم از میدان جنگ منتقل کنید و از آنها برای تقویت سیستم دفاعی پایگاه بهره بگیرید. شاید بپرسید این همه تلاش چه ارزشی دارد؟
بخش پایگاه در حالت تکنفره نقش پررنگی ندارد، انگار که بر آن خاک مرده پاشیده باشند، اما همین بخش در حالت آنلاین (که در زمان نگارش این نقد هنوز راه نیفتاده است و فقط میتوان از روی پیشنمایشها قضاوتش کرد)، صحنه نبردهایی پرافت و خیز دارد.
بازیکنان میتوانند با یورش به پایگاههای یکدیگر، آنجا را تخریب کرده و غنایم جمع کنند. هرقدر استحکامات دفاعی بازیکن تحت حمله کمتر باشد، منابع بیشتری را از دست خواهد داد.
دو محلی که داستان در آنها روایت میشود، یعنی افغانستان و آفریقا، هر دو پر از پستهای نگهبانی، اردوهای جنگی و روستاهایی است که هر کدام زمینه تعدادی ماموریت جذاب بهشمار میرود.
علاوهبر آن، سراسر نقشه با نوارهای کاست روایتگر جزئیات داستانی، منابع باارزش تسلیحاتی، طرحهای ساخت تسلیحات، راههای مخفی و... پوشیده شده که یافتن هرکدام لطف خاص خود را دارد. ماموریتها نیز در عین تنوعی که در ذات خود دارند، گاهی در میانه کارزار تغییر میکنند.
یکی دیگر از عناصر مهم این قسمت، Buddy یا رفیق است. بازیکن به چهار نمونه از این رفیقها دسترسی دارد که هر کدام بسته به مهارتهایشان، تغییراتی اساسی در نحوه پیشرفت مراحل ایجاد میکنند.
برای مثال اسب که شاید سادهترین مورد این رفیقها باشد، سفر شما را از نقطهای به نقطه دیگر سرعت میبخشد.
رفیق دیگر شما یک سگ است که قادر است دشمنان، حیوانات وحشی و گیاهان را بو بکشد و حتی در سطوح بالاتر محل تجهیزات و تسلیحات لازم را بهشما نشان دهد. The Walker که یک لباس مکانیکی است بهعنوان یک وسیله نقلیه عمل کرده و امکان آتشافروزی بزرگتر را نیز برای شما فراهم میکند.
اما شاید ستاره این رفیقها که تا بهحال ستاره بسیاری از پیشنمایشهای بازی هم بوده Quiet باشد؛ زنی مجهز به تک تیرانداز که میتواند پشه را روی هوا بزند. کوآیت مثل یک ضامن میماند؛
هر بار که دشمن شما را تشخیص بدهد، درست قبل از اینکه بتواند دیگران را خبر کند، مورد اصابت تیر کوآیت قرار خواهد گرفت. هرچه بیشتر از یک رفیق کمک بگیرید، مهارتهای او بهتر و بیشتر خواهد شد.
برای مثال، سلاح کوآیت ابتدا به صدا خفهکن مجهز نیست، اما در ادامه میتوانید برایش اسنایپی با صدا خفهکن و حتی تیر بیهوشکننده باز کنید.
«درد فانتوم» در زمینه هوش مصنوعی نیز فوقالعاده عمل میکند. دشمنان دائم کشیک میکشند و در صورت تشخیص دادن شما، با سماجتی خاص به دنبالتان خواهند گشت.
از آن جالبتر اینکه دشمن به مرور خود را با تکنیکهای شما وفق میدهد. مثلا اگر بیش از حد به هدشات کردن دشمنان از پشت دیوار وابسته باشید، پس از چندی خواهید دید که دشمنان کلاه محافظ سر میکنند و این گزینه از شما سلب میشود.
تا اینجا که بخش تکنفره بازی همه را قبضه کرده است. باید منتظر ماند و دید این کار از بخش چند نفره هم برمیآید یا نه.
در هر حال هیچ شکی نیست که درد فانتوم نهتنها از بهترین ورودیهای سری متالگیر که از بهترین ورودیهای تاریخ عرصه گیم است؛ به هیچ وجه آن را از دست ندهید.
Metal Gear Solid 5
Phantom Pain
پلتفرم
Xbox One، PS4، Windows OSX، Linux
ناشر Konami
سازنده
Kojima Productions
سبک اکشن/ ماجرایی ـ مخفیکاری
امتیاز 10
سیاوش شهبازی - کلیک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد