بنجامین اسپاک، جامعه شناس تفاوت نسلی را به معنای اختلافی طبیعی در باورها، ارزشها و هنجارها میان نسلهای مختلف میداند. این مفهوم بیش از هر چیز به جنبههای روانشناختی هر نسل اشاره دارد که همواره وجود دارد و در شکل عدم انطباق کامل جوانب رفتاری، اخلاقی، روانی و اجتماعی کنشهای نسل جدید در مقابل نسل قبلی مشاهده میشود. این تعریف بنجامین اسپاک در کتاب پرورش فرزند در عصر دشوار ما گویای این مطلب است که ریشه اختلافات بیشتر از عقاید، روانی و رفتاری است. یعنی اعتقادات و تغییر آنها نیست که مساله عمده اختلافات نسلی است، بلکه تغییرات روانی و روحی منجر به این تغییرات میشود که البته اعتقادات را هم در برمیگیرد.
جامعه به عنوان یک کل با صداها و رویکردهای مختلف ساخته میشود. نسلهای مختلف بخشی از این صداهای متفاوت را میسازند. این مسالهای مربوط به نسل امروز نیست. اختلاف و شکاف بین نسلی در همه زمانها وجود داشته است، اما این اختلاف در زمان ما بیشتر و شدیدتر شده است. به همین دلیل هم بیشتر به چشم میآید. سرعت تغییرات تکنولوژیک و تغییراتی که در ارتباطات به وجود آمده است، شکاف بین نسلی را حادتر و افراطیتر کرده است. بخش عمدهای از زندگی نسل جدید در تلفن همراه و سایتهای اجتماعی سپری میشود و این نوع از ارتباط با جهان بیرون، یکسره متفاوت است با نوع ارتباط نسل گذشته. این صرف وقت در شبکههای مجازی و استفاده گسترده از فناوری اساساً بر میزان حضور افراد در خانواده تأثیر گذاشته و شکاف بین نسل والدین و فرزندان را بسیار عمیقتر کرده است. به روز بودن و آگاهی از ابزارهای جدید یکی از اصلیترین نیازهای والدین است تا عالم فرزند خود و دغدغههای او را درک کنند و به زبان خود او وارد گفتوگو شوند.
یک اختلاف همیشگی
اختلاف والدین و فرزندان همیشه وجود داشته است. در همه دورهها و نسلها این اختلاف بوده و در آینده هم پا برجا خواهد بود. روزگاری نخواهد بود که نسلها با هم اختلاف نداشته باشند و بخشی از تغییرات و تحولات اجتماعی همواره وابسته به این اختلافات و شکافهای میان نسلی بوده و خواهد بود. این اختلاف با وجود سختیهایش، سازنده هم بوده است. همین اختلاف است که جوانان را مستقل و شخصیت آنها را میسازد. فرزندانی که مثل والدین خود زندگی و فکر میکنند جامعهای راکد را سبب میشوند. جامعه خوب جامعهای است که اختلاف بین نسلی به جای فرسایش، آن را میسازد و پیش میبرد، اما این سازندگی ساده به دست نمیآید و نیازمند رفتار و سلوکی توسط افراد است که اختلاف آنها را به سمت سازندگی و زایش ببرد، هرچند گاه این زایش برای یک طرف یا هر دو طرف ماجرا دردآور باشد.
درک متقابل
احساسات و عواطف امری درونی و آمیخته به غرایز و نیازهای اساسی انسان است. نفی نیازهای اصلی نسلهای مختلف و در نظر نگرفتن غرایز و عواطف اغلب باعث میشود خانوادهها یکدیگر را درک نکنند. نوجوان نیازهایی اساسی دارد که باید به رسمیت شناخته شود. در عین حال با به دنیا آمدن فرزند مجموعهای از غرایز و احساسات در پدر و مادر به وجود میآید که اینها هم نیاز به درک و پذیرش دارند. اگر ما به عنوان بزرگسال و پدر و مادر در خود این توانایی را ایجاد کنیم که جای دیگری باشیم، یعنی خود را جای فرزندمان بگذاریم و نیازهای او را درک کنیم، فرزندان ما هم خود را جای ما میگذارند و درک کردن طرف مقابل را یاد میگیرند.
پذیرش پیش نیاز گفتوگو
اصلیترین مشکل نسلها با یکدیگر فقدان پذیرش است. گفتوگو زمانی معنا دارد که دو طرف بر سر یک موضوع اختلاف نظر داشته باشند و در عین حال این اختلاف را بپذیرند و پس از آن درباره اختلاف خود به گفتوگو بنشینند و یکدیگر را بشنوند. نمیشود طرف مقابل را مشابه خود فرض کرد و اختلافنظری را که با ما دارند، با پیشداوری نپذیرند و به گفتوگو بنشینند. مهمترین مشکل در مسائل میان نسلی، فقدان پذیرش اختلاف و بیتوجهی به نظر طرف مقابل است. مسائل میان نسلی بدون پذیرش و گفتوگو تنها باعث عصبیت دو طرف ماجرا میشود و عصبیت هم بجز دامنهدار کردن بحران، کارکرد دیگری ندارد.
دانیال علیرضایی
دین و زندگی
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد