فروشندگان غیرمجاز اغلب هر نوع حیوانی، حتی انواع غیرخانگی را در بساط دارند. این طیف عجیب و ناهمگون از سمندر کوهستانی لرستان و طوطی ماکائوی سنبلی به عنوان گونههای در معرض خطر انقراض و غیرخانگی شروع میشود تا حیوانات خانگی خاص نظیر خرگوش، خوکچههندی و ایگوانا. بازار خرید لاکپشت، سنجاب، جوجهتیغی، انواع بندپایان مثل رتیل و عنکبوت، آبزیانی مثل ماهیان مناطق گرمسیری، خرچنگ و توتیای دریایی نیز داغ است. متاسفانه اینجا و آنجا اخباری از خرید و فروش غیرقانونی گونههای مختلف حیاتوحش مانند پرندگان شکاری، توله خرس، توله گرگ، روباه و موارد نامتعارف دیگر نیز شنیده میشود. سازمان حفاظت محیطزیست و مراکز بازپروری تخصصی و حتی غیرتخصصی، این روزها شاهد سرازیر شدن طیف گستردهای از حیوانات درمانده و گاهی بشدت آسیبدیده هستند که دیگر در کانون خانواده جایی برای آنها متصور نیست.
پرسش اینجاست که آیا علاقه آنی و اغلب بدون پشتوانه فکری ما میتواند توجیه خوبی برای به اسارت درآوردن یک حیوان غیرخانگی، آزار ناخواسته و سپس ترک آن بدون اندیشیدن به آخر و عاقبتش باشد؟
حیوان خانگی خاص
تفاوتهای فیزیولوژیک، آناتومیک درمانی و دامپزشکی، مهمترین عامل طبقهبندی و تفکیک حیوانات خانگی به دو گروه معمولی و خاص هستند. مشکل اغلب ما تشخیص ندادن همین تفاوتهاست. به عنوان مثال، نحوه نگهداری از حیوانات مختلف را یکسان تصور میکنیم در حالی که فرضا خرگوش، خوکچه هندی و همستر به عنوان حیوانات خانگی خاص نیازهای زیستی متفاوتی دارند. عین این وضعیت درباره سایر حیوانات نیز صادق است. همه حیوانات اعم از خانگی و غیرخانگی شرایط نگهداری خاصی را طلب میکنند. یک مثال ساده اکثر ما نمیدانیم کف دست و پای خرگوشها مثل گربهسانان پینه ندارد و موهای زبر و برس مانند کف دست و پای آنها در اثر تماس مداوم با سطوح سفت، زبر و خشن نظیر موزاییک، فرش و موکت بسرعت ساییده و فرسوده میشود. به واسطه همین حساسیتهاست که یک خرگوش را باید جایی نگهداری کرد که زیر آن همیشه یا بیشتر اوقات روز یک بستر مناسب داشته باشد.
تفاوت حیوان اهلی و خانگی
شاید شما نیز از این مهم آگاه نباشید که یک حیوان را با تدابیر خاص میتوان اهلی کرد، اما این کار لزوما از حیوان مذکور یک حیوان خانگی نمیسازد یعنی اهلی و رام شدن دلیل بر خانگی بودن نیست. مثلا ممکن است بتوانید یک سنجاب یا حتی تمساح را در شرایط خاصی رام کنید، اما نه آن سنجاب و نه آن تمساح، حیوان خانگی نخواهد شد. اطلاق نام خانگی به یک حیوان، مستلزم شروطی اصلی و تعدادی شروط فرعی است. شروط اصلی به این شرح است: اول این که بیماریهای مشترک میان انسان و آن حیوان باید قابل پیشگیری و کنترل باشد یعنی حیوانی نظیر میمون رزوس که میتواند ناقل بیماریهای مشترک بسیار خطرناک و حتی کشنده نظیر ویروس هرپس B به انسان باشد، یک حیوان خانگی نیست. هرپس B یک جنس ویروس است که میمونهای ماکاک نظیر رزوس میزبان آن هستند. این ویروس در صورت انتقال به انسان باعث صدمات جدی به سیستم عصبی و حتی مرگ خواهد شد. شرط دوم این که حیوانی که از طبیعت جدا شده باشد یا حیوانی که بومی یک منطقه خاص جغرافیایی باشد، نمیتواند حیوان خانگی باشد. حیوانات بومی یک منطقه جغرافیایی نمیتوانند به عنوان حیوان خانگی در همان منطقه نگهداری شوند. اگر حیوانات غیربومی تکثیر شده در اسارت در طبیعت رها شوند و توانایی ادامه حیات داشته باشند، ممکن است به گونه مهاجم و دردسری جدی برای محیطزیست بدل شوند. مثالهای این وضعیت در کشور ما زیاد است. شرط سوم نیز به وضعیت زیستی حیوان مذکور اشاره دارد. حیوانات در معرض خطر انقراض چه در سطح منطقهای و چه در سطح جهانی به هیچوجه نمیتوانند حیوان خانگی باشند. اهمیت مورد اخیر به حدی است که نهتنها قوانین و مقررات کشوری بلکه حتی مقررات بینالمللی نیز آن را بشدت نفی و اجرای آن را با جرایم سنگین تضمین کردهاند، اما در مورد شروط فرعی، مصداق بارز آن را میتوان در قوانین کشوری و مهمتر از آن در شرایط جغرافیایی جست و جو کرد.
سنجابهای ایرانی، صدرنشین هستند
در مناطق جنگلی زاگرس، زیستگاه سنجاب ایرانی (گونهای منحصربه فرد از حیاتوحش ایران که در حال حاضر جمعیتش بشدت رو به کاهش است)، بکرات دیده شده، افراد متخلف درختان بلوط را آتش زدهاند تا سنجابها را از لانهها فراری دهند و نوزادان بدون دفاعشان را برای فروش در بازارهای غیرقانونی از زیستگاه اصلی جدا کنند. متاسفانه سنجابهای بلوچی از این قاعده مستثنا نیستند، اما اغلب خریداران غافل هستند که همین سنجابهای بانمک و دوستداشتنی کوچک بعد از مدتی به دردسر تبدیل خواهند شد، چرا که یک سنجاب پرانرژی براحتی با شما کنار نخواهد آمد. این حیوان براساس غریزه نمیتواند برای تامین غذا یا حتی امنیت وابسته به کسی باشد. در نتیجه خریداران پس از چند ماه به مشکل برمیخورند و درصدد چاره برمیآیند. یک مشکل اساسی رهاسازی آنهاست. شواهد امر حاکی است که رهاسازی سنجابهای ایرانی و بلوچی توسط افراد غیرمتخصص و ناآگاه در استانهای تهران و البرز که زیستگاه اصلی این گونه خاص نیستند، سبب شده که محدوده مذکور با چالشی زیستمحیطی مواجه شود که نتیجه آن، آسیب به مزارع و خصوصا باغهای منطقه بوده است.
گونههای در معرض انقراض آسیبپذیرترند
سمندر کوهستانی لرستان و ماهی زینتی سیچلاید ایرانی، ازجمله گونههای بومی کشور ما هستند که خرید و فروش آنها مهمترین چالش بقایشان است. سمندر کوهستانی لرستان یا سمندر امپراتور، دوزیست دمدار فوقالعاده خوشآب و رنگ و در معرض خطر انقراض است که هر سال بخصوص در ایام پایانی سال به صورت گسترده از زیستگاه اصلیاش یعنی سرشاخههای رودخانهای بخشهای کوچکی از استانهای خوزستان و لرستان جدا و در شهرهای بزرگ خرید و فروش میشود. یکی از دلایل اصلی تلف شدن این حیوان در اسارت، تبعیت از رژیم غذایی خاص و وابستگی شدید آن به زیستگاهش است. ماهی سیچلاید ایرانی یک گونه بومی آبهای داخلی استان هرمزگان (رودخانههای مهران، سرزه و رسول حدفاصل منطقه چهاربرکه و تنگه والان) است که با وجود قابلیت نگهداری در اسارت و آکواریوم به واسطه آسیبپذیربودن جمعیت و بومی بودن به هیچوجه حیوان خانگی به حساب نمیآید.
پشتوانه قانونی
فراموش نکنید، خریداری حیوانات وحشی نهتنها اصولی و عقلانی نیست و موتور خرید و فروش غیرقانونی را روشن نگه میدارد بلکه در عین حال یک جرم است. در ایران طبق بند چ ماده ۳ قانون صید و شکار، سازمان حفاظت از محیطزیست میتواند به عنوان شاکی خصوصی مابهازای نگهداری از حیوانات وحشی درخواست مطالبه ضرر و زیان کند. از نظر قانون بینالملل نیز کنوانسیون جهانی تجارت گونههای گیاهی و جانوری پر خطر انقراض (سایتیس) با هر گونه تجارت و خرید و فروش غیرقانونی حیاتوحش بشدت برخورد میکند.
کمک به حیاتوحش
فرض کنید، همین امروز و فردا یک پرنده زخمی یا جوجهاش را پیدا کردید، نظیر این اتفاق بارها رخ داده است. یک تغییر اقلیم ساده یا برخورد ساده پرنده با شیشه ساختمان در حین پرواز میتواند پرندههای زخمی مختلف از کاکایی گرفته تا یک سارگپه را پیش روی شما قرار دهد. در این شرایط چه میکنید؟ برخی افراد شخصا دست به کار مراقبت میشوند، عدهای نیز با وجود بهبود، حیوان بیچاره را آزاد نمیکنند. همه این تصمیمها غلط است چراکه میتواند عواقب ناگواری به همراه داشته باشد. نگهداری غلط از یک پرنده، بخصوص انواع شکاری میتواند منجر به تورم و عفونی شدن پاها و زجر تدریجی شود. بهترین تصمیم در این گونه موارد، مشورت با دامپزشک و تحویل حیوان مجروح به مراکز تخصصی بازپروری حیاتوحش و ادارات سازمان حفاظت محیطزیست است. فراموش نکنید، حیوانی را که از طبیعت صید شده باشد، نمیتوان به هیچ عنوان نهتنها در ایران بلکه در هیچ کشور دیگری نگهداری کرد.
دردسرهای نگهداری
اشخاصی که تمایل به نگهداری حیوانات خانگی دارند، در وهله نخست باید بدانند اولین وظیفه آنها فراهمسازی شرایط مناسب زیستی برای این حیوانات است. تغذیه مناسب، جایگاه مناسب و مشورت مستمر با دامپزشک از اولویتهای نگهداری حیوانات است. اگر نمیتوانید محیطی مناسب برای زیست حیوانی فراهم کنید، هیچ گاه هیچ حیوانی حتی نوع خانگی آن را به منزل نیاورید. یک همستر طلایی ۱۵۰ میلیمتری یا یک طوطی ملنگو (طوق صورتی) ۴۲ سانتیمتری هرکدام نیازهای فیزیولوژیک، رفتاری و تغذیهای پیچیدهای دارند و شما موظف هستید همه آنها را با مطالعه بیشتر فراهم کنید.
تاوان اهلی شدن
انسانها قریب ۱۱ هزار سال پیش به این نتیجه رسیدند که میتوان برای انجام دادن برخی کارها یا حداقل تامین غذا از حیوانات البته نه همه آنها کمک گرفت. پس از هزاره اول، روند آزمون و خطا برای اهلی کردن برخی حیوانات شتاب فزاینده گرفت.
تا مدتها منفعت انسان، عامل اصلی پافشاری در این مساله بود، اما از یک نقطه ناشناخته در تاریخ، عدهای بر آن شدند تا سرنوشت حیوانات وحشی را هم به شکل دیگری رقم بزنند، فرضا در خاورمیانه و مصر عاداتی نظیر قوشبازی و نگهداری از گربهسانان بزرگجثه رواج پیدا کرد. ژان دیولافوا، همسر مارسل دیولافوا باستانشناس که سال ۱۸۸۱ میلادی (۱۲۶۰ هجری شمسی) به ایران آمد، در سفرنامه خود از ملاقات با زنی خانزاده به نام ترکان خاتون در منطقه شطالعرب و محمره یاد میکند که ظاهرا پلنگی را رام کرده بود، اما به گفته دیولافوا باز هم نمیشد نام اهلی بر این حیوان نهاد چرا که حیوان با هر بار نشست و برخاست، رامنشدنی بودن خود را به بیننده یادآور میشد.
مشکل اصلی محیطزیست و حیاتوحش در دنیای امروز نیز با همین عادات نامتعارف گره خورده است. ۱۳۴ سال پیش یعنی زمانی که این جهانگرد اروپایی به ایران سفر کرد، طبیعت سرزمین ما شاهد جمع کثیری از گونههای گوشتخوار راس هرم غذایی بود: «در نخلستانهای خوزستان، شیران و یوزپلنگان مانند مورچه فراوان هستند.» آیا این وضعیت هماکنون نیز صادق است؟ خیر. شیر ایرانی در کشور ما قریب ۷۰سال پیش منقرض شد.
یوزپلنگ هم در خوشبینانهترین حالت، جمعیتی قریب ۷۰ قلاده دارد. در حقیقت، شرایط بحرانی حیاتوحش و در عین حال، تفاوت آشکار حیوانات خانگی و غیرخانگی از مهمترین دلایلی است که ما را به تغییر نگرش، علایق و احساسات در مقابل حیوانات ملزم میکند.
فرناز حیدری
جام جم
منبع: www.livescience.co
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد