اما در کنار همه ریسکها و خطراتی که این فضا ممکن است برای ما داشته باشند گاهی دیده شده که همین شبکهها، نجاتبخش زندگی افرادی در سراسر جهان بودهاند. در این هفته به بررسی سرگذشت چند نفر از افرادی که فیسبوک زندگی آنها را نجات داده است؛ میپردازیم.
رایلی تیلور
اوایل مارس 2014 زنی به نام تارا تیلور تصمیم گرفت عکسی از دختر سه سالهاش، رایلی در فیسبوک به اشتراک بگذارد. اما همانطور که در تصویر میبینید چشم چپ رایلی به شکل عجیبی درخشان است.
گرچه بیشتر افراد با دیدن عکس این فرشته کوچک گمان میکردند که این درخشندگی به دلیل بازتاب نور فلش دوربین در چشمان رایلی است، اما با این حال تارا بلافاصله پس از به اشتراک گذاشتن این عکس، از دو دوست فیسبوکی خود پیامی مبنی بر احتمال وجود مشکلی در چشم دخترش، دریافت کرد.
تارا که پس از دریافت این پیامها بشدت نگران شده بود، دخترش را به یک متخصص چشم نشان داد. جالب اینجاست که پس از انجام یکسری معاینه و آزمایشات پزشکی مشخص شد، رایلی به یک بیماری نادر چشمی مبتلاست که ممکن است در آینده باعث کوری چشم چپ او شود. اما از آنجا که تارا به کمک اخطار دوستان فیسبوکی خود به موقع متوجه بیماری دخترش شد، قبل از وقوع هر اتفاق بدی اقدام به مداوای دخترش کرد.
پزشک معالج رایلی درباره این بیماری نادر میگوید: معمولا کودکان به دلیل سن کم خود متوجه کمشدن بینایی یک چشم خود نمیشوند و این مشکل زمانی آشکار میشود که بیماری پیشرفت کرده و کودک بینایی هر دو چشم خود را از دست میدهد، اما درباره رایلی باید خدا رو شکر کرد که بیماری او در همان آغاز تشخیص داده شد.
البته در این آگاهی زودهنگام نقش فیسبوک را نباید نادیده گرفت چرا که اگر تارا عکس دخترش را به اشتراک نمیگذاشت ممکن بود زمانی متوجه مشکل رایلی شود که او بینایی هر دو چشمش را از دست داده بود.
نجات جان یک نوجوان اعدامی
داستان نجات یک جوان اعدامی توسط فیسبوک، ماجرای جالبی است که دو سال پیش برای نوجوانی 18 ساله به نام «صفر» اتفاق افتاد.
این ماجرا به ایرانیان نشان داد که شبکه اجتماعی فیسبوک در کنار همه حواشیاش، ابعاد مثبتی نیز میتواند داشته باشد.
او چند سال پیش به دلیل ارتکاب یک فقره قتل، تا پای چوبهدار رفته بود، اما حتی بعد از رضایت خانواده مقتول به دریافت دیه و گذشت از اعدام، باز هم امیدی به تامین دیه 190 میلیون تومانی برای آزادی نداشت. اما چندی بعد یک جمعیت خیریه دانشجویی برای کمک به آزادی صفر در فیسبوک صفحهای با عنوان «من در آزادی «صفر»، سهیم میشوم، ساختند.»
از آنجا که مردم دلسوز ایرانی همیشه آماده به یاری رساندن هستند، حدود 50 میلیون تومان هم اضافهتر از آن مبلغ خیلی زودتر از آنچه که جمعیت خیریه انتظارش را داشتند جمعآوری و نوجوان زندانی از بند آزاد شد.
صفر 18 ساله که از شوق این اتفاق در پوست خود نمیگنجید به محض رهایی از بند از تمامی بانیان خیر تشکر کرد و به آنها قول داد که این اقدام خیرخواهانه آنها بیجواب نخواهد ماند.
وی در آخرین ملاقاتش در زندان با بچههای خیریه گفته بود: «بیرون که بیام میخواهم به داد خانوادهام برسم و کمک حالشان باشم و جبران بدبختیای که این سالها برایشان ایجاد کردم، بکنم. برای همیشه هم شرمنده بزرگواری خانوادهای هستم که مرا عفو کردند.»
علاوهبر آزادی صفر، این ماجرای شیرین نشان داد که میتوان از شبکههای اجتماعی برای انجام کارهای خداپسندانه نیز استفاده کرد و گره از مشکل خانوادهای باز کرد.
نجات از خودکشی
در اوایل آپریل 2009 یک پسر 16 ساله اهل آکسفورد شیر انگلستان، از طریق فیسبوک مشغول گفتوگو با یکی از دوستان خود در فاصله 5800 کیلومتری خود در مریلند بود که در میانه گفتوگو پسر نوجوان به دوستش گفت که تا دقایقی دیگر دست به خودکشی خواهد زد.
دوست فیسبوکی این نوجوان پس از شنیدن موضوع برای جلوگیری از این اقدام مادرش را در جریان قرار داد. مادر وی نیز پس از شنیدن خبر با اداره پلیس تماس گرفته و آنها را از اتفاقی که در جریان بود، مطلع کرد. در پی این تماس پلیس مریلند با سفارت انگلیس در واشنگتن تماس گرفته و از آنها خواست که پلیس آکسفورد شیر را هرچه سریعتر برای جلوگیری از این اتفاق به محل سکونت پسر نوجوان اعزام کند.
پس از رسیدن پلیس به منزل این نوجوان، وی در حالی که بهدلیل مصرف قرصهای زیاد نیمه هوشیار روی زمین افتاده بود، پیدا شد و به بیمارستان انتقال یافت. خوشبختانه با کمک به موقع دوست فیسبوکی این نوجوان، وی سه ساعت بعد بهبودی خود را دوباره بازیافت.
نجات از دست شوهر ظالم
سوزان استیسی زن بیگناهی است که چندی پیش بشدت قربانی بددلی و توهم شوهر خشونتطلبش شد. این زن بیچاره که توسط همسر متوهم خود بهدلیل یک تماس تلفنی ساده به خیانت محکوم شده بود تا مدتها در خانه خود محبوس شده و بشدت مورد ضرب و شتم همسرش قرار گرفته بود.
به گفته سوزان وی هر بار که تصمیم به برقراری تماس با پلیس یا اعضای خانوادهاش برای رهایی از شرایط موجود را میگرفت بشدت از شوهرش کتک میخورد.
همسر او حتی در آن اواخر تلفن خانه را نیز برای قطع کامل ارتباط سوزان با محیط بیرون از خانه از وی گرفته بود.
اما وی در نهایت به وسیله لپتاپ و با استفاده از شبکه وایفای اطراف محل زندگیاش توانست با ارسال پیامی از طریق فیسبوک به دیگر مخاطبان این شبکه اجتماعی مرتبط شود و دیگران را از آخرین وضعیت خود مطلع کرده و از آنها بخواهد تا پلیس را در جریان شرایط او قرار دهند.
مخاطبان که در آن پست صورت زخمی و کبود شده سوزان را دیدند نام و عکس سوزان را برای ختم این قائله به اداره پلیس تحویل دادند.
در نهایت با دریافت تصاویر وی توسط پلیس محلی و اطلاع از محل زندگی با تفتیش خانگی، سوزان از حبس خانگی آزاد و همسرش دستگیر و به زندان کنتاکی منتقل شد.
لوئیس شلتون
در 26 فوریه 2015 زنی 75 ساله به نام لوئیس شلتون سخت مشغول کار در آشپزخانه بود که ناگهان پایش سر خورد و از پلههای آشپزخانه به پایین پرتاب شد. شدت آسیبدیدگی شلتون بهحدی زیاد بود که وی حتی نمیتوانست روی بازوهای خود بلند شود. از آنجا که تلفن در اتاقی دیگر قرار داشت امکان تماس با اورژانس نیز در آن شرایط برای او وجود نداشت.
خوشبختانه رایانه خانم شلتون در حالی که هنوز صفحه فیسبوک او باز مانده بود تنها چند قدم با وی فاصله داشت. از این رو وی خود را سینهخیز به طرف رایانه رسانده و پس از پایین آوردن کیبورد این جمله را در فیسبوک خود نوشت: «کمک! من از پلهها به زمین خوردهام و به کمکتان نیاز دارم.» دیری نگذشت که عروس خانم شلتون پیام او را دیده و با همسایههای وی تماس گرفته و از آنها درخواست کمک کرد. همسایهها پس از ورود به خانه و مشاهده وضعیت وخیم این زن، او را به بیمارستان منتقل کردند. گرچه خانم شلتون با کمک دوستان پس مدتی توانست بهبودی خود را بازیابد، اما خودش در این باره میگوید که اگر فیسبوک در دسترساش نبود ممکن بود حتی تا دو هفته در آن وضعیت بماند.
دینا فراهانی - تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد