لوب پیشانی مغز، مسئول عملکرد شناختی مانند استدلال، برنامهریزی، قضاوت، توجه و سایر فعالیتهای عالی مغز است. از سوی دیگر، قلب هم یکی دیگر از اعضای حیاتی بدن است که به طور شبانهروزی خون را به سرتاسر بدن انتقال میدهد. در نظر اول، صرفا یک رابطه فیزیولوژیک بین این دو عضو مطرح است، اما هرچه بیشتر درباره مغز کنکاش میکنیم با یافتههای حیرتآوری مواجه میشویم، بهگونهای که پژوهشهای جدید حاکی از ارتباط تنگاتنگ این دو عضو است و در صورت بروز اختلال در عملکرد یکی از این دو میتوان به وجود اختلال در دیگری پی برد. در همین زمینه با دکتر بهنام صبایان، محقق ایرانی دانشگاه لایدن در کشور هلند که در این حوزه مطالعه میکند گفتوگو کردهایم.
ابتدا بفرمایید انگیزه شما برای تحقیق پیرامون ارتباط عملکرد قلب و مغز از کجا شروع شد؟
بنده دکتری خود را در رشته علوم اعصاب بالینی گذراندهام. حین تحصیل در مقطع دکتری یک برنامه تحقیقاتی درخصوص چگونگی ارتباط عملکرد قلب و مغز از سوی بنیاد آلزایمر هلند به من داده شد که تحقیق در دوره پسادکتری خودم را هم در همین زمینه ادامه دادم. البته همزمان بهعنوان همکار علمی و پژوهشگر مهمان با سازمان ملی سلامت آمریکا در همین زمینه همکاری دارم. مجموعه این فعالیتها سبب انجام این پروژه تحقیقاتی شد.
در تحقیق شما عنوان شده بین عملکرد قلب و مغز ارتباط وجود دارد. با شنیدن این حرف ، همان ارتباط فیزیولوژیک متداول بین این دو عضو از بدن به ذهن میآید. در این تحقیق با چه رویکرد تازهای به سراغ این ارتباط رفتهاید؟
بین عملکرد قلب و مغز ارتباط دوطرفه وجود دارد. اهمیت این موضوع را میتوان در افراد میانسال و مسن دید. به این صورت هرچه عملکرد قلب بهتر باشد، میزان خونی که به مغز و سایر ارگانها میفرستد، به لحاظ کمی و کیفی فواید بیشتری در سلامت مغز خواهد داشت. به همین دلیل طی سالهای اخیر متوجه شدیم یکی از عوامل مؤثر در پیری زودرس مغز ـ که خودش را در بیماریهایی مانند زوال عقل نشان میدهد ـ همین عوامل قلبی ـ عروقی است. پیبردن به این موضوع میتواند راههای جدیدی را برای درمان اینگونه بیماریها پیش روی ما بگذارد. میتوانیم از این طریق راهکارهایی بیابیم که خطر بروز زوال عقلی را کم کنیم، زیرا همان طور که میدانیم، دمانس یا زوال عقلی یکی از مشکلات رایج در کشورهای غربی است و در ایران نیز با توجه به افزایش امید به زندگی میتوان پیشبینی کرد در آینده نزدیک افراد زیادی با مشکل زوال عقلی خواهیم داشت. مغز هوشمندترین عضو بدن انسان است؛ نه صرفا به خاطر عملکرد پیچیده آن، بلکه گاهی علائمی از خود نشان میدهد که دلالت بر وجود اختلال در سایر اعضای بدن است. براساس همین نتایج، این کار پژوهشی را شروع کردیم. در واقع این سوال مطرح است که اگر فردی علائمی مبتنی بر کند یا ضعیف شدن پردازش اطلاعات یا واکنش به تغییرات محیطی از خودش نشان دهد، آیا میتواند نشانه اولیهای برای ابتلا به مشکلات قلبی ـ عروقی و سکته مغزی در فرد باشد؟ در اینجا کار برای پاسخ دادن به سوال شروع شد.
با توجه به وجود این ارتباط، آیا برای این پژوهش از طیف خاصی از بیماران استفاده کرده اید، به این معنا که آیا از وجود اختلالات شناختی مغزی به پیشبینی مشکلات قلبی ـ عروقی رسیدهاید یا برعکس؟
بهطور کلی، کسانی که بیش از 65 یا 70 سال دارند، دچار کندی پردازش اطلاعات میشوند. این پدیده با مثال معروف دیده شدن نوک یک کوه یخی و بدنه عظیم آن که زیر آب پنهان است، قابل توضیح است. در واقع، حجم زیادی از پاتولوژیها، مشکلات و تغییرات ساختاری در مغز و عروق قلبی وجود دارد که اگر ما بتوانیم به اصطلاح نوک این کوه یخی را زود ببینیم، میتوانیم بدن را طوری هدایت کنیم که از ابتلا به بیماری قلبی ـ عروقی پیشگیری شود.
بین عملکرد قلب و مغز ارتباط دوطرفه وجود دارد. هرچه عملکرد قلب بهتر باشد، میزان خونی که به مغز و سایر ارگانها میفرستد، به لحاظ کمی و کیفی فواید بیشتری در سلامت مغز خواهد داشت |
در این پژوهش، حدود 4000 نفر از افراد مسن را که نهتنها سابقه زوال عقلی نداشتند، بلکه به لحاظ کارکرد عقلی در حد نرمال بودند، انتخاب و برای حدود سه سال مورد مطالعه و پیگیری قراردادیم. همانطور که گفته شد، این افراد سابقه هیچگونه سکته قلبی و مغزی نداشتند، اما ریزفاکتورهای بروز خطر مانند فشار خون بالا یا سیگاری بودن را داشتند. همین عوامل، خطر بیماریهای قلبی ـ عروقی را بالا میبرد. در طول این مطالعه، تعداد بروز حوادث قلبی ـ عروقی را که برای این افراد رخ داده بود، بررسی کردیم. از این طریق نشان دادیم، اتفاقا عملکرد شناختی این افراد مستقل از همه عوامل دیگر مانند سن، جنس و میزان تحصیلات با میزان در معرض خطر بودن آنها برای بیماریهای قلبی ـ عروقی مرتبط است. در این مطالعه از چهار آزمون شناختی استفاده کردیم. آزمون اول، چگونگی پردازش اطلاعات را در مغز میسنجد، دومی سنجش زمان واکنش است یعنی چگونه یک نفر به یک محرک خاص پاسخ میدهد. از دو آزمون دیگر، یکی به حافظه کوتاهمدت و دیگری به حافظه بلندمدت مربوط بود. از ترکیب دو آزمون اول، چگونگی عملکردهای اجرایی مغز سنجیده میشود که از نتیجه آن میتوان نشان داد چه افرادی بعدا در معرض بیماریهای قلبی ـ عروقی قرار میگیرند، اما آزمون حافظه در تعیین این تشخیص نقش چندانی نداشت. در نهایت نتایج نشان داد عملکرد مغزی و قلبی بیشتر از آنچه در ظاهر نشان میدهد، میتواند به هم مرتبط باشد.
چگونه از روی نتایج آزمونها و شیوه پاسخدهی افراد متوجه امکان ابتلای آنها به بیماریهای قلبی - عروقی شدید؟
اجازه بدهید ابتدا با یک مثال تعریفی از عملکردهای اجرایی مغز ارائه کنم. فرض کنید قصد دارید برای اولین بار به مکانی سفر کنید. بنابراین اطلاعاتی را در مورد مقصد و چگونگی رسیدن به آن جمعآوری میکنید. بعد برنامهریزی میکنید که این مراحل را چگونه طی کنید. ابتدا این برنامهریزی را به صورت تصویرسازی ذهنی انجام میدهید. درصورتی که مسیری را اشتباه بروید، مغز شما دوباره اطلاعاتش را بازبینی میکند و برنامهریزی مجددی انجام میدهد تا دوباره به مسیر درست برگردید. این فرآیند همان عملکرد اجرایی مغز است که شامل زمانبندی، برنامهریزی و پاسخ دادن به اتفاقاتی است که برای شما میافتد. در این پژوهش برای سنجش عملکردهای اجرایی از آزمونهایی مانند آزمون استروپ استفاده کردیم. در این آزمون، اگر فرد زمان بیشتری برای پاسخدهی و پردازش اطلاعات نیاز داشته باشد، در گروه پایین قرار میگیرد. افراد این گروه زمان بیشتری را برای پاسخدهی به آزمونهای شناختی نیاز دارند. اینها کسانی هستند که میزان خطر ابتلا به بیماریهای قلبی ـ عروقی در آنها بیشتر است، اما اهمیت نتایج بهدست آمده از این آزمونها در این است که راهی برای تحقیقات آینده باز کرده و به محققان در یافتن راههای درمانی جدید و پیشگیرانه کمک میکند.
این شیوههای درمانی مبتنی بر چه راهکارهایی است؛ شناختی است یا فیزیولوژیکی؟
کسانی که سرعت عملکرد اجرایی در آنها کند است، باید سبک زندگی خود را تغییر بدهند؛ یعنی عادت غذایی، تحرک و ورزش، سیگارنکشیدن و مراقبتهای دیگر را داشته باشند. این گروه به دلیل احتمال بیشتر در ابتلا به بیماریهای قلبی ـ عروقی، نیاز به مراقبت بیشتر دارند. همچنین نباید میزان کلسترول آنها را خیلی پایین آورد و فقط باید در حد نرمال نگه داشته شود، زیرا یکی از منابع نگهداری ساختارهای مغزی، استفاده بدن از نوع خاصی از چربیهاست. حتی فشار خون خیلی پایین هم میتواند فرد را در معرض بیماریهای قلبی ـ عروقی و زوال عقلی قرار بدهد. در واقع باید درمان بیماریهای قلبی ـ عروقی را در افراد مسن که مشکلات شناختی دارند، تغییر بدهیم. یافتن این شیوههای درمانی، ادامه این پروژه تحقیقاتی است که در حال انجام آن هستیم. با توجه با این که تعداد افراد مسن در کل دنیا در حال افزایش است و در این دوره سنی ساختار فیزیولوژیک، قلبی ـ عروقی و مغزی افراد تغییر می کند، وجود این نوع تحقیقات کمک میکند قدمهای جدیدی برای طب سالمندی برداشته شود.
دامنه تعمیم نتایج این تحقیق تا چه اندازه بوده و آیا در کشورهای دیگر هم کاری انجام گرفته است؟
به عنوان یک ایرانی تمایل داشتم در ایران و با پژوهشگران ایرانی در این پروژه همکاری داشته باشم، اما متاسفانه تاکنون این امکان میسر نشده است. غیر از هلند، این مطالعه در چند کشور مانند ایرلند، اسکاتلند، ایسلند و آمریکا انجام شده و نتایج بهدست آمده مورد تائید قرار گرفت، اما آنچه در نتایج حائز اهمیت است، تاثیر سبک زندگی افراد در حفظ عملکرد شناختی آنهاست. در واقع، صرف انجامدادن تمرینهای شناختی مانند مطالعه، حل جدول اعداد یا حروف و سایر موارد نمیتواند به تنهایی موثر باشد، بلکه داشتن سبک زندگی سالم در کنار این موارد لازم و ضروری است. تحقیقات جدید نشان میدهد اگر شما حتی برای مدت زمان کوتاهی شیوه زندگیتان را با تغذیه سالم و ورزشکردن تغییر دهید، براحتی میتوانید شاهد تغییرات کمی و کیفی و بهبود عملکرد شناختی خود باشید. من واقعا نگران 10 تا 20 سال آینده ایران هستم.
تحقیقات جدید نشان میدهد اگر شما حتی برای مدت زمان کوتاهی شیوه زندگیتان را با تغذیه سالم و ورزشکردن تغییر دهید، براحتی میتوانید شاهد تغییرات کمی و کیفی و بهبود عملکرد شناختی خود باشید |
ویژگیهای سبک زندگی سالم در زندگی ایرانیان بسیار کمرنگ است و همین مساله باعث افزایش بیماریهای قلبی ـ عروقی، فشار خون و دیابت میشود. هرچند در ایران با وجود جامعه پزشکی قوی توانستهاند میزان مرگ و میر ناشی از بیماریهای قلبی ـ عروقی را کاهش بدهند، اما در مورد پیشگیری، کار جدی و اثرگذاری صورت نگرفته است. خدمات پزشکی سبب افزایش عمر شده، اما با وجود این بیماریها، جامعه با موج جدیدی از کسانی مواجه میشود که از مشکلاتی مانند زوال عقلی رنج میبرند. برای زوال عقلی درمان قطعی وجود ندارد. غیر از عوارض بیماری برای خود بیمار، خانواده این افراد نیز دچار مشکلات روحی و مالی می شوند. بنابراین باید به افراد میانسال یا کسانی که در اوایل سالمندی هستند، هشدار داد سبک زندگی خود را تغییر دهند تا نهتنها از کاهش عملکرد شناختی مغزشان جلوگیری کنند، بلکه با توجه به نتایج این پژوهش از بروز بیماریهای قلبی ـ عروقی هم پیشگیری کرده باشند.
عوامل فرهنگی هر جامعه در سبک زندگی افراد آن جامعه تاثیرگذار خواهد بود که باید در هر کشور مورد مطالعه قرار بگیرد و میزان اثرگذاری آن مشخص شود. جدا از این عوامل، آنچه به لحاظ علمی مسلم است، وجود رابطه بین نواقص شناختی و بروز بیماریهای قلبی ـ عروقی است.
بتول خالدی
دانش
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد