چند دیدگاه پراکنده درباره تلویزیون دهه 60

اسباب تردد خردمندان!

خاطره بازی یک نسل

بچه‌های دهه 60 حالا دیگر برای خودشان بزرگ شده‌اند. بسیاری از آنها ازدواج کرده‌اند و تجربه شیرین پدر و مادر شدن را چشیده‌اند. بچه‌های دیروز حالا کم‌کم از جوانی هم عبور می‌کنند. شاید میان کری خواندن نسل‌ها، هیچ نسلی به اندازه دهه شصتی‌ها به خودش ننازد. نازیدن، نه به این دلیل که چیزی بیش از نسل‌های دیگر داشت، بلکه نازیدن به این که برای همین چیزهای کوچکی که به دست آورد، تاوان‌های بیشتری پس داد و سختی‌های بیشتری را متحمل شد.
کد خبر: ۸۲۴۵۷۸
خاطره بازی یک نسل

دهه شصتی‌ها نسلی بودند که میان صدای توپ و تانک هشت سال جنگ تحمیلی بزرگ شدند، به مدرسه رفتند و در تلویزیون‌های سیاه و سفید روزهای کودکی‌شان، داشتن مداد رنگی 12 رنگ برایشان آرزو شد. نسلی که به جای خانه‌های گازکشی، در زمهریر زمستان‌های سرد دهه 60 پای چراغ نفتی مشق نوشت؛ نسلی که موش آزمایشگاهی انواع نظام‌های آموزشی در مدارس شد. نسلی که پرترافیک‌ترین کنکورهای تاریخ را پشت‌سر گذاشت. نسلی که جوانی‌اش با تحریم مصادف شد، با تورم، سختی و مشقت برای چیزهایی که نسل‌های قبل و بعد ساده‌تر آنها را به دست آوردند.

«یکی از ویژگی‌هایی که بچه‌های دهه 60 را از دیگر نسل‌ها متمایز می‌کند خاطرات مشترکی است که حسی یکسان از اشک‌ها و لبخندها، غم‌ها و شادی‌ها در آنها پدیده آورده است.» این جمله‌ای است که پشت جلد کتاب «گنجینه خاطرات بچه‌های دیروز» نقش بسته است؛ کتابی که اگرچه در قطع جیبی همراه با یک فیلم و لوحی فشرده اخیرا منتشر شده، اما دنیایی از خاطره را برای بچه‌های دهه 60 زنده می‌کند.

خاطرات تلویزیونی

گنجینه خاطرات بچه‌های دیروز در هشت فصل جذاب و خواندنی توسط حسین جوادی‌نیا گردآوری و منتشر شده است: خاطرات تلویزیون، خاطرات بازی، خاطرات خوراکی، خاطرات وسایل قدیمی، خاطرات پول، خاطرات مجله‌ها و کتاب‌های داستانی، خاطرات ماندگار و خاطرات مدرسه.

جدی‌ترین و جذاب‌ترین فصل این کتاب خاطرات تلویزیون است. خود این فصل شامل بخش‌های کارتون‌ها، برنامه‌های عروسکی و نمایشی، سریال‌های کودک و نوجوان، سینمایی‌های کودک و نوجوان، سریال‌های بزرگسال، سینمایی‌های بزرگسال، سریال‌های پلیسی و جنایی، فیلم‌ها و مجموعه‌های طنز و کمدی و دیگر برنامه‌های تلویزیون می‌شود. بچه‌های دیروز از ورق زدن صفحات کارتون‌ها غرق لذت می‌شوند. جایی که عکس‌ها، خلاصه داستان‌ها و شخصیت‌های کارتون‌هایی مثل ای‌کی‌یو مرد کوچک، بچه‌های کوه آلپ، حنا دختری در مزرعه، باخانمان، آن شرلی، بابا لنگ دراز، مهاجران، خانواده دکتر ارنست، بچه‌های مدرسه والت، هاکلبری فین، مارکوپولو، فوتبالیست‌ها، بچه‌های کوه تاراک، پینوکیو، کارآگاه گجت، لوک خوش‌شانس، پسر شجاع، چوبین، سندباد، گالیور، پسر کوهستان، دور دنیا در هشتاد روز، گوریل انگوری، زبل خان، ملوان زبل، جیمبو، هاچ زنبور عسل و کلی کارتون دیگر را می‌بینید. در برنامه‌های عروسکی هم یاد برنامه‌هایی مثل خونه مادر بزرگه، مدرسه موش‌‌ها، ماجراهای کار و اندیشه، چاق و لاغر، پت پستچی و افسانه سه برادر برای بچه‌های دهه 60 زنده می‌شود.

سریال‌هایی مثل بازم مدرسم دیر شد و قصه‌های مجید در بخش سریال‌های کودک و نوجوان در این کتاب گنجانده شده است. یادش بخیر، دزد عروسک‌ها و گلنار فیلم‌های سینمایی کودکان آن زمان بودند. شب‌ها هم تلویزیون چند سریال‌ ایرانی خوب پخش می‌کرد: افسانه سلطان و شبان، هزار دستان، سربداران، آیینه و آیینه عبرت. دریک، پوآرو و خانم مارپل هم که سریال‌های پلیسی آن زمان بودند.

روزگار بدون تبلت

همه اینها یک فصل کتاب است. در فصل دوم که خاطره بازی است آتاری، چسبونک، قطارهای اسباب بازی، یویو، دارت و کارت‌های بازی مرور می‌شود. در فصل خاطرات خوراکی هم زنگ تفریح‌های مدرسه جلوی چشم بچه‌های دهه 60 جان می‌گیرد: ساندیس، پشمک، دوغ آبعلی، شیر کاکائوهای شیشه‌ای، پفک نمکی، بیسکویت باغ وحش، بستنی زمستانی، نوشمک، آلاسکا، بستنی توپی و بیسکویت مادر.

نوستالژی بازی این کتاب هنوز هم ادامه دارد. در فصل خاطرات وسایل قدیمی نوار کاست، چرخ گوشت، زنبیل، بشقاب ملامین، چراغ قوه، کتانی چینی، آپارات و کرسی آمده است. در فصل خاطرات پول هم سکه‌ها و اسکناس‌های با ارزش آن زمان از پیش چشم می‌گذرند. فصل ششم، مجله‌ها و کتاب‌های داستانی دهه 60 است، اما در فصل خاطرات ماندگار، نوستالژی چنان در دهه شصتی‌ها جان می‌گیرد که دلشان با دیدن تصاویر صندوق‌های زرد رنگ پست، بادکنک شانسی، کوپن، حروف برگردان و وصله سر زانو می‌لرزد. فصل آخر کتاب هم خاطرات مدرسه است. گلچینی از جلدهای کتاب‌های دوران مدرسه: فارسی، علوم، دینی، تاریخ، جغرافی و مدنی با همان درس ها، همان شعرهایی که باید بچه‌های دیروز حفظ می‌کردند، همان هول و ولا و همان اضطرابی که شب امتحان داشتند.

انگیزه گردآوری کتاب و فیلم آن

حسین جوادی‌نیا، مولف و ناشر گنجینه خاطرات بچه‌های دیروز درباره انگیزه گردآوری و چاپ این کتاب به خبرنگار ما می‌گوید: انگیزه‌ام به طبع خاطره‌نویسی و نوستالژی بازی برمی‌گردد که حدود سال 87 در فضای کشور ایجاد شد و بخصوص شبکه‌های اجتماعی به آن بال و پر دادند و یکسری برنامه‌های تلویزیونی مثل بچه‌های دیروز یا سریال وضعیت سفید در این باره ساخته شد. چند کتاب هم در این باره نوشته شد که برخی موفق و برخی ناموفق بود. با توجه به این فضا احساس کردم می‌توانم برای سیراب کردن مخاطب اثری خلق کنم که جامع و کامل باشد و بتواند به همه ابعاد موضوع بپردازد.

او که دو سال وقت صرف نوشتن کتاب کرده است، می‌گوید: من این دو سال را با رنج و لذت سپری کردم. لذت برای این که بهترین خاطرات کودکی و نوجوانی ام را با صفحه صفحه کتاب ورق زدم و با صحنه صحنه فیلم آن مرور کردم و رنج به خاطر کار فرسایشی طولانی‌مدتی که دقت فراوانی نیاز داشت.

به گفته جوادی نیا، این کتاب حدود 4000 تصویر دارد که حدود نیمی از آن در هیچ جایی حتی فضای مجازی هم پیدا نمی‌شود. او برای استخراج تک تک عکس‌های این کتاب از فیلم‌ها و کارتون‌ها عکس گرفته است. با این حال از توزیع کتاب در کشور گله می‌کند و می‌گوید: مشکل اصلی در حوزه توزیع کتاب است که مهم‌ترین مشکل بوده و نمی‌دانم چرا هیچ ارگانی به این موضوع نمی‌پردازد که مولف با هر مشکلی کتاب را تهیه می‌کند، اما مشکل توزیع مانع دیده شدن آن می‌شود.

یکی از نکات درخور توجه در این کتاب، پرهیز از خاطرات ناامیدکننده و تلخ است. جوادی‌نیا در این باره معتقد است: یکی از خاطرات بچه‌های دهه 60 خاطرات بمباران، جنگ و جراحت است. هدف من ایجاد نشاط و شادابی در خواننده بود. با این انگیزه کتاب را منتشر کردم که وقتی مخاطب این خاطرات را در کتاب می‌خواند و فیلمش را می‌بیند، حس خوبی داشته باشد. حس افسردگی و تداعی خاطرات تلخ نداشته و سرزنده و شاداب خاطراتش را مرور کرده باشد.

ساعت‌ها خاطره بازی با فامیل

این مولف که خود در دانشگاه تدریس می‌کند، می‌گوید: من سلامت این اثر فرهنگی را تضمین می‌کنم. در طول تدوین کتاب و فیلم آن به سلامت اثرم حساس بودم. در این برهه از زمان که محصولات ناسالم فرهنگی بویژه در بخش رسانه تلاش می‌کنند بازار نیازهای منطقی جامعه در زمینه سرگرمی‌های سالم را پر کنند، عرضه چنین محصولی غنیمت است. خیلی از فیلم‌ها را نمی‌توان در جمع خانواده دید، خیلی از فیلم‌ها را نمی‌توان سر سفره غذا تماشا کرد، خیلی از فیلم‌ها رده‌بندی سنی دارند و به درد همه سنین نمی‌خورد. خیلی از فیلم‌ها اصلا بار فرهنگی ندارد، اما کتاب و فیلم آن هیچ یک از محدودیت‌ها را ندارد. فیلم این کتاب را می‌توان در جمع خانوادگی گذاشت و همه افراد خانواده در سنین مختلف با مرور خاطرات خود لذت نوستالژی و خاطره‌گویی را با هم مرور و خاطرات خوب گذشته را تداعی کنند. کودکان هم می‌توانند همراه والدین از مرور خاطرات پدر و مادرشان لذت ببرند. می‌توان سر سفره غذا نشست و بی‌آن که کوچک‌ترین صحنه چندش‌آوری را دید از خوردن غذا و تماشای فیلم این کتاب لذت برد. صفحه صفحه این کتاب می‌تواند بهانه‌ای باشد برای ساعت‌ها صحبت میان زوج‌های جوان و پدران و مادران. می‌تواند پلی باشد بین نسل گذشته و امروز. بهانه‌ای برای بازگویی خاطرات زیبای گذشته که امروز در پیچ و خم گرفتاری‌های روزمره و سرعت ارتباطات و دنیای مجازی گم شده است.

بامداد محمدی

جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها