خودت را معرفی کن؟
سعید 34 ساله، متاهل و دو فرزند دارم.
به چه جرمی دستگیر شدی؟
زورگیری از زنان و مردان جوان.
چرا دست به زورگیری میزدی؟
اواخر بهمن سال گذشته بود که از کارخانه بستنیسازی اخراج شدم و کار مناسبی نداشتم. دخترم آسم و پسرم نیز مشکل شنوایی دارد به همین دلیل وقتی بیماری آنها حاد میشود باید تحت مداوا قرار بگیرند، من هیچ کاری را پیدا نکردم و به دلیل مشکلات زندگی به فکر سرقت افتادم.
چگونه سرقت میکردی؟
ابتدا به فکر کیفقاپی افتادم، به همین دلیل با سرقت موتورسیکلت اقدام به کیفقاپی در خیابانهای خلوت غرب تهران کردم، اما بعد از چند بار کیفقاپی متوجه شدم پول خوبی از این راه به دست نمیآید و به خطر دستگیریاش نمیارزد.
از هر سرقت چقدر به دست میآوردی؟
خیلی کم، مالخری در حوالی شهرک ولیعصر داشتم که گوشیهای تلفن هوشمند سرقتی را 100 هزار تومان میخرید. باجناقم هم مالخر طلاهای سرقتی بود. نزدیک 15 کیفقاپی انجام دادم که سه میلیون پول به جیب زدم، اما بعد از آن زورگیری میکردم.
از چه کسانی زورگیری میکردی؟
بیشتر از زنان مسن و میانسال و برخی نوجوانان که تیپ خوبی داشتند زورگیری میکردم.
چگونه از آنها سرقت میکردی؟
روی یک برگه کاغذ آدرسی را مینوشتم و پشت آن جمله «جیغ بزنی با چاقو تو را میزنم» را نوشته بودم، هنگام آدرس پرسیدن طرف دیگر برگه را نشان میدادم و از آن زن میخواستم هر چه پول دارد به من بدهد. آنها که چاقو را میدیدند بیسر و صدا پولهایشان را میدادند.
این روش را از کجا یاد گرفتی؟
چند وقتی بود صفحه حوادث روزنامهها را هر روز میخواندم. چند بار با خبر سرقت از روش آدرس پرسیدن برخورد کردم، به همین خاطر فکر کردم روش بیخطری باشد و از این روش استفاده کردم.
چاقو را از کجا آوردی؟
یک چاقو آشپزخانه دسته زرد بود که از خانه برداشته بودم.
کسی را هم با چاقو زدی؟
من آزارم به مورچه هم نمیرسد، چه برسد بخواهم به کسی چاقو بزنم. آن را برای ترساندن برداشته بودم.
چگونه از دست مالباختهها فرار میکردی؟
همیشه با موتورسیکلتهای سرقتی به غرب و شمال غرب تهران میرفتم. قبل از هر بار اجرای نقشه زورگیری، به حوالی خیابان جمهوری میرفتم و با پرسهزنی در اطراف پاساژهای تلفن همراه موتورسیکلتهایی که قفل فرمان نشده بودند را شناسایی میکردم و به آرامی آنها را به چند متر پایینتر میبردم. بعد هم با کندن سیمها آنها را یکسره کرده و سوار میشدم. بعد از چند روز نیز آنها را در اسلامشهر یا اطراف شهرک ولیعصر رها میکردم. طی این پنج ماه چهار موتورسیکلت سرقت کردم تا از روی پلاکها شناسایی نشوم.
سابقه کیفری داری؟
یکبار چند سال قبل به اتهام نزاع دستگیر شدم.
از سرقتها چقدر به دست آوردی؟
در این پنج ماه با فروش اجناس سرقتی و پولهای نقدی که زورگیری کردم، ده میلیون تومان به جیب زدم که همه آن خرج خانه و درمان بچههایم شد.
خانوادهات میدانستند سارقی؟
نه. من همسر خوب و بسازی دارم آنها فکر میکردند در یک شرکت استخدام شدهام و نمیدانستند دزد هستم وگرنه من را در خانه راه نمیدادند و حتی از پولم استفاده نمیکردند.
باجناقت میدانست تو سارقی؟
قبل از اینکه او بداند سارق هستم من میدانستم او مالخر است و اجناس سرقتی را میخرد به همین دلیل قرار شد با هم کار کنیم و من هر چه طلا از سرقتها به دست میآوردم را به حسن میفروختم.
میدانی چند سال باید به زندان بروی؟
من طاقت دوری از خانواده و فرزندانم را ندارم، اگر اجازه دهند دو روز آزاد شوم از مادرم پول میگیرم و رضایت تمام شاکیان را جلب میکنم. پدر و مادرم از هم جدا شدهاند و من فرزند طلاق هستم، اما مادرم اخیرا ارث خوبی به دست آورده و فکر کنم کمکم کند تا رضایت شاکیان را بگیرم و زودتر آزاد شوم.
چند شاکی داری؟
در این مدت 40 بار دست به سرقت زدم که در تعدادی از آنها ناموفق بودم و مجبور به فرار شدم. فکر میکنم تا الان 15 نفر شکایت کردهاند.
تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
بهتاش فریبا در گفتوگو با جامجم:
رضا کوچک زاده تهمتن، مدیر رادیو مقاومت در گفت گو با "جام جم"
اسماعیل حلالی در گفتوگو با جامجم: