سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دقیقا چه مدت در سوریه بودید؟
چهار سال و شش ماه و 12 روز.
تمام این مدت ماموریت بود؟
بله.
چرا اینقدر طولانی؟
از مهرماه 89 و پنج ماه قبل از آغاز بحران سوریه به عنوان مدیر دفتر نمایندگی و خبرنگار سازمان صداوسیما منصوب شدم. بنا بود این ماموریت سه ساله باشد و مهرماه 92 به ایران بازگردم، اما به علت بحران سوریه و احساس نیاز ماندگار شدم.
ارزیابیتان از اوضاع کنونی سوریه چیست؟
میخواستند نظامی که حمایت 60 تا 70 درصدی مردم را با خود دارد با یک برنامهریزی کوتاهمدت ساقط کنند، که موفق نشدند. همه دنیا هم پشت تروریستها ایستاد و به اعتراف خودشان 120 هزار تروریست از 85 کشور دنیا به این کشور اعزام شد.
دنیا از لحاظ مالی، سیاسی، رسانهای، تسلیحاتی، اطلاعاتی و لجستیک از آنها حمایت کرد تا نهایتا طی یک سال رژیم بشار اسد را ساقط کنند؛ اما 52 ماه است این نظام مقاومت میکند و هنوز سر پا است. البته اینطور هم نیست که سوریه وضعیت خوبی دارد و با هیچ مشکلی روبهرو نیست. ده استان از 14 استان این کشور درگیر جنگ است. البته در برخی استانهای مرکزی و ساحلی اوضاع آرام است و زندگی جریان دارد و دانشگاهها و وزارتخانهها هم باز هستند. نظامی که قرار بود تروریستها ساقطش کنند سرپاست و این هم حاصل ایستادگی مسئولان نظام و ارتش سوریه، تدابیر کشورهای دوست و حضور مدافعان حرم بوده است.
نقش رسانههای غربی و عربی را در پیدایش و بروز بحران سوریه و تداوم آن چگونه تحلیل میکنید؟
آنچه در سوریه اتفاق افتاد حاصل جنگ رسانهای وسیعی بود که علیه نظام و مردم این کشور به راه افتاد. این فقط یک ادعا نیست و مدارک زیادی دربارهاش وجود دارد. رسانهها موجی ایجاد کردند از حامیان اصلی این بحران در ماههای ابتدایی که حامی و هادی تجمعهای اعتراضی هم بودند. از این تجمعات اعتراضآمیز پخش زنده میرفتند که در نهایت مشخص شد بعضی از آنها ساختگی بوده و در استودیوهای مجهز شبکههای الجزیره و العربیه تصویربرداری شده است. این شبکهها همه تکنیکها و تاکتیکهای موجود را به نفع جبهه مخالف و تروریستها به کار میبردند؛ مثلا تجمعهای چند صد نفری را چند ده هزار نفری اعلام کرده و نشان میدادند. استفاده از تاکتیکهای سیاهنمایی، بزرگنمایی و دروغپردازی در دستور کارشان بود. اگر یک میلیون نفر در دمشق جمع میشدند و به نفع بشار اسد شعار میدادند، این اتفاق را یا اصلا پوشش نمیدادند یا خیلی کوتاه و گذرا از آن میگذشتند و این جمعیت میلیونی را به دسته و گروه تعبیر میکردند. شبکههایی مانند الجزیره و العربیه در اوج بحران سوریه گاهی 50 دقیقه از یک ساعت بخش مشروح خبریشان را به این مساله اختصاص میدادند؛ در حالی که در دنیا خبرهای دیگری از جمله حمله اسرائیل به غزه هم به گوش میرسید. شاید بخش عمده تداوم بحران سوریه به جنگ رسانهای بازگردد که علیه نظام و مردم این کشور راه افتاده است.
این رسانههای همسو با تروریستها بهرغم داشتن هدف مشترک چه تاکتیک و عملکردهای متنوع و متفاوتی را بهکار میگرفتند؟
شبکههای عربی بویژه العربیه و الجزیره عموما تاکتیکهای مشابهی را به کار میبردند؛ اما شبکههای دیگر که بهزعم خودشان حرفهای بودند، سعی داشتند کمتر در دام این دروغپردازیهای بزرگ بیفتند. با این حال آنها هم حجم خبرهایشان درباره سوریه را به هیچ عنوان کاهش نمیدادند. برای مثال اگر یک درگیری رخ میداد و از هر دو طرف عدهای کشته میشدند، طرف مقابل دولت را صرفا نیروهای مردمی ذکر میکرد و آماری هم از تلفات سربازان سوری نمیداد. هدف و خط همهشان یکی بود، اما رسانههای عربی متعلق به کشورهایی نظیر عربستان و قطر خیلی رو و صریح و البته با حجم دروغپردازیهای بیشتر و وسیعتر به میدان آمده بودند. شبکههای دیگر هم البته فعال بودند، اما محتاطتر. تا به امروز از سوی این شبکهها بارها چنین ادعایی مطرح شده که دمشق سقوط کرده است، اما همه دیدند که واقعیت چیز دیگری بود.
نظرتان درباره نقش و عملکرد رسانه ملی در بازتاب حوادث و البته بیان واقعیتهای بحران سوریه چیست؟
در شش ماهه اول بحران سوریه در رسانههای داخلی جدی وارد نشده بود اما پس از آن اوضاع بهتر شد. شبکههای مختلف صداوسیما آنتن و فرصت بیشتری را به سوریه دادند. به گمانم با لحاظ کردن تمام اصول، ارزشها و استراتژیها باید دستمان در اطلاعرسانی بازتر بود و صرفا خبررسانی نمیکردیم و به تبیین حقایق هم میپرداختیم. برای مثال شاهد حضور گروههای سفاک و بیرحم در سوریه بودیم و از آنها هم میگفتیم، اما وقتی همین گروهها به عراق رفتند همه توجهات به سوی آنها جلب شد و این در حالی بود که همین جنایات را در سوریه هم مرتکب شده بودند. شاید باید به این جنایات بیشتر میپرداختیم.
تا مدتها مردم صرفا در اخبار میشنیدند ارتش سوریه در حال پیشروی و پاکسازی است. برای منتقدان این سوال پیش آمده بود که سوریه مگر چقدر بزرگ است که از تروریستها پاک نمیشود. از سوی دیگر روزگار تکصدایی هم گذشته است و مردم به رسانههای دیگر هم دسترسی دارند. البته این اواخر تغییر در رویکرد خبری رادیو و تلویزیون نسبت به حوادث سوریه کاملا محسوس است و از این شبکهها اخبار پیشروی و اشغالگری تروریستها هم منعکس میشود.
این انتقاد درست است. در دنیای چند رسانهای امروز دیگر نمیشود چیزی را نگفت و پوشیده نگه داشت. این سیاست و روند اخیر را از همان ابتدا باید در پیش میگرفتیم. زمانی که در اخبار اعلام میکنیم ارتش سوریه فلان منطقه را از تروریستها پس گرفت، اولین سوالی که برای مخاطب پیش میآید این است که این منطقه کی اشغال شده بود که حالا آزاد شده؟! در همان آغاز وقوع بحران سوریه باید با ترسیم نقشه به مردم توضیح میدادیم چه مناطقی درگیر جنگ هستند و راست و دروغ ماجرا چیست. باید میگفتیم 120 هزار تروریست از 85 کشور در این کشور جمع شدهاند و مناطق مسکونی را مینگذاری میکنند و اینکه جنگ در سوریه چریکی است و پارتیزانی و با نبرد کلاسیک تفاوت دارد. اینها را هنوز هم باید بگوییم.
البته این مورد درباره عراق تا حدودی جبران شده است ولی سوریه همچنان جای کار بسیاری دارد.
اگر بخواهید یک آمار بدهید، چند درصد رسانهها همسو با جمهوری اسلامی و مقاومت هستند و چه میزان هم در گروه مقابل قرار میگیرند؟
فکر میکنم این مرزبندی را باید با نگاه وسیعتری به دو جبهه نظام استکباری و ائتلاف عربی، غربی، عبری و جبهه مقاومت ترسیم کنیم. انتظار نمیرود رسانههای معاند با آن همه امکانات، خبرهایی را پخش کنند که به نفع نظام سوریه و مقاومت باشد. چنین تصوری دور از ذهن است. همه با اهداف خودشان کار رسانهای میکنند و البته سعی میکنند خود را بیطرف و بدون منظور نشان دهند. در آنسو یکسری شبکههای محدود را داریم که باید به جنگ این امپراتوریهای رسانهای بروند. قرار هم نیست چون کمیت کمتری دارند در این جنگ رسانهای شرکت نکنند؛ اتفاقا باید میزان صداقت رسانهایشان را هم بالاتر ببرند.
90 درصد رسانهها در جبهه دشمن هستند و 10 درصد در جبهه مقاومت و همسو با نظام و مردم سوریه. واقعا تعداد رسانههای مستقل انگشتشمار است.
چه پیشبینیای از بحران سوریه و آینده این کشور دارید؟
هیچ بحرانی در دنیا نیست که پایانی نداشته باشد و یک روز خاتمه نیابد. اما مهم است بدانیم بحران سوریه چگونه شکل گرفت و به چه ترتیبی پایان مییابد. آینده این کشور مبهم و پیچیده است و هر لحظه آبستن حوادث جدیدی است. بحران این کشور به خیلی از مسائل داخلی و خارجی ارتباط دارد، از جمله وضعیت سیاسی، نظامی، امنیتی، اجتماعی و حتی اقتصادی داخل سوریه و تحولات منطقهای و اوضاع کشورهای همسایه. از اینها بالاتر، برنامههایی که فراتر از منطقه در سطح بینالملل هم اتفاق میافتد، به سوریه ارتباط پیدا میکند. به علت پیچیدگیهای داخلی، منطقهای و بینالمللی پیشبینی آینده این کشور دشوار است. با این حال یک چیز مشخص است؛ کشورهای حامی مقاومت نشان دادهاند تا آخرین لحظه و با تمام امکانات پای همپیمانان خود ایستادهاند و از موضع خود کوتاه نمیآیند. همین مهم باعث شده طرفهای مقابل هم به این نتیجه برسند نظام سوریه از طریق نظامی قابل ساقط شدن نیست و از همین رو در کنار فعالیتهای نظامی، طرحهایی را در پشت پرده طراحی و پیشنهاد میکنند تا به شکل آبرومندانهای از این بنبست خارج شوند.
در این چهار سال ماموریت پرخطر آیا اتفاقی پیش آمد که مرگ را در نزدیکی خود ببینید؟
هر روز که خودرو را استارت میزدیم، توقع داشتیم منفجر شود و به هوا برود. معمولا خمپارههای زیادی در اطرف ما فرود میآمد، اما یکبار در نزدیکی شهر حلب در کمین افتادیم و از در و دیوار گلوله به سمتمان شلیک شد. تکتیراندازها شلیک میکردند و گلولهها از بیخ گوشمان میگذشت.
محسن محمدی - گروه رادیو و تلویزیون
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد