چالش‌های اطلاع‌رسانی در مدیریت بحران زلزله‌های ایران

25 سال از خاطره تلخ نیمه شب 31 خرداد 1369 و خشم و خروش زمین در شهر «هفت باد» و شهر «درختان زیتون» می‌گذرد. نیمه شب روز پنجشنبه 31 خرداد سال 1369، 25 هزار نفر از ساکنان دو شهر منجیل و رودبار، با لرزش ناگهانی زمین به خواب ابدی رفتند و عبارت «علت فوت: بر اثر زلزله در 31‌/‌3‌/‌69» نوشته مشترک بیش از نیمی از سنگ قبرهای آرامستان منجیل شد.
کد خبر: ۸۱۰۰۵۳
چالش‌های اطلاع‌رسانی در مدیریت بحران زلزله‌های ایران

بنا به گفته عده‌ای از کارشناسان عرصه مدیریت بحران، اگر بازی فوتبال دو تیم برزیل و اسکاتلند در بازی‌های جام جهانی 1990 ایتالیا نبود و خیلی‌ها پای تلویزیون بیدار ننشسته بودند، تعداد تلفات به دو تا سه برابر رقم رخداده می‌رسید.

از طرفی به اعتقاد پاره‌ای دیگر از کارشناسان همین حوزه، اگر این زلزله بموقع و درست مکان‌یابی می‌شد، احتمالات مربوطه مطرح می‌شد و اطلاع‌رسانی سریع در مورد آن رخ می‌داد، می‌توانست تلفات انسانی بسیار کمتری درپی داشته باشد.

دسته دوم معتقدند کانون مهلرزه‌ای زلزله که ابتدا با تاخیر و به اشتباه منطقه دیلمان اعلام شد، موجب از دست رفتن زمان طلایی امداد و نجات (72 ساعت اولیه) شد و چنانچه این کانون بدرستی اعلام می‌شد، انسان‌های به مراتب کمتری را به کام مرگ می‌کشاند. آنها معتقدند ضعف در اطلاع‌رسانی صحیح و سریع از مهم‌ترین عوامل مرگ و میر ناشی از این زلزله بود.

فارغ از رخداد جام جهانی فوتبال که غیرمستقیم جان بسیاری از ساکنان این دو شهر را نجات داد، این واقعه نقطه شروع خوبی برای فعالیت‌های منتج به کاهش خسارات و مرگ و میر ناشی از زلزله شد.

گویی زلزله رودبار و منجیل، پیکره ضعیف و نحیف مدیریت بحران کشور را به لرزه انداخت. چراکه پس از این زلزله بود که قانون تشکیل کمیته ملی کاهش اثرات بلایای طبیعی و آئین‌نامه اجرایی آن تصویب شد؛ ستاد حوادث و سوانح غیرمترقبه کشور در وزارت کشور آغاز به کار کرد؛ سازمان نظام مهندسی تاسیس شد؛ آئین نامه‌های ساخت و ساز مقاوم و مقررات ملی ساختمان تدوین، استانداردهای مقاوم‌سازی تعیین و مراکز علمی ـ پژوهشی مرتبط با زلزله و علوم زمین تاسیس شدند.

31 خردادماه 1394، بیست و پنجمین سالروز وقوع زلزله رودبار و منجیل، موقعیت مناسبی است تا ضمن مروری بر حوادث و اتفاقات این زلزله ناگوار، به وضعیت فعلی اطلاع‌رسانی در زلزله‌های کنونی ایران نگاه کنیم و تغییرات حاصل در این بخش را پس از ربع قرن از این واقعه دردناک مورد ارزیابی قرار دهیم.

نقش اطلاع‌رسانی در فرآیند مدیریت بحران زلزله و ضرورت و اهمیت آن

اگر چه جلوگیری کامل از تلفات و خسارات ناشی از زلزله‌های شدید در حال حاضر امکان‌پذیر نیست، لیکن با استفاده از تمهیدات مدیریت بحران زلزله و تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی و نیز اجرای برنامه‌های مناسب و مقتضی با شرایط رخ داده، می‌توان اثرات ویرانگر زمین‌لرزه‌ها را تا حد زیادی کاهش داد.

«اطلاع‌­رسانی» ازجمله عناصر و اجزای تاثیرگذار و تعیین‌کننده در فرآیند مدیریت بحران یک زلزله است. به طوری که عدم توجه به آن یا اطلاع‌رسانی نادرست و ناقص، می‌تواند فرآیند مدیریت بحران و تصمیم‌گیری مسئولان و مدیران بحران را بشدت متاثر ساخته و دچار اختلال نماید. به عنوان مثال و برای آشکار شدن اهمیت کسب اطلاعات و اطلاع‌رسانی بموقع، می‌توان به یکی از تجارب حاصل از زلزله کوبه ژاپن (رخداده در سال 1995) اشاره کرد که این رخداد، نقطه عطفی در بهبود برنامه‌های مرتبط با امداد و نجات در ژاپن محسوب می‌شود. در زلزله کوبه مشخص شد برآورد سریع خسارات و تلفات ناشی از زلزله و ارسال اطلاعات صحیح و بموقع تا چه میزان در بسیج امکانات و نیروها برای امدادرسانی حائزاهمیت است.

در این زلزله که ساعت 6 صبح اتفاق افتاده بود، ابتدا روزنامه‌ها تعداد کشته‌شدگان این حادثه را در عصر همان روز تنها 430 نفر اعلام کردند؛ این در حالی بود که در این رویداد بیش از 6000 نفر تا آن زمان جان خود را از دست داده بودند. مشخص است که برآورد اشتباه از اثرات زلزله تا چه حد می‌توانست در بسیج امکانات منطقه و ارائه خدمات امداد و نجات اخلال ایجاد کند و به این‌ ترتیب باعث افزایش تلفات زلزله شود. در زلزله کوبه عدم اطلاع‌رسانی مناسب باعث شد دولت محلی و دولت مرکزی تا چند ساعت نتوانند درخصوص نیازهای منطقه تصمیم‌گیری کنند.

نتایج حاصل از این رویداد باعث ایجاد تغییرات عمده‌ای در نظام اطلاع‌رسانی بحران در ژاپن شد؛ به طوری که در سال‌های بعد امکانات متعددی برای برآورد سریع تلفات و خسارات زلزله در نقاط مختلف ژاپن نصب و راه‌اندازی شد و پروتکل‌های ویژه‌ای برای انتشار اخبار ناشی از سوانح در رسانه‌ها تهیه و اجرایی گردید. پیشرفت نظام اطلاع‌رسانی بحران در ژاپن منجر به این شد که در جریان وقوع زلزله و سونامی سندایی در 11 مارس 2011 ‌/‌ 20 اسفند 1389، دولت ژاپن بلافاصله پس از وقوع این زلزله در پهنه زلزله‌زده اعلام وضع فوق‌العاده کرد و سامانه‌های حمل و نقل ـ مترو، کشتیرانی و قطارهای سریع‌السیر شینکانسن ـ فعالیت خود را در سندایی و توکیو در ساعات اولیه پس از رخداد متوقف کردند.

همچنین آژیر هشدار سونامی، از ژاپن تا مناطق ساحلی تمام کشورهای اقیانوس آرام به مردم هشدار داد تا ساحل را ترک کنند. از آنجا که سرعت امواج حاصل از سونامی حدود 950 کیلومتر در ساعت بود، می‌توان تخمین زد امواج حاصل از سونامی حدود 8 دقیقه طول کشیده تا به نزدیک‌ترین نقطه ساحل سندایی ـ در غرب کانون زلزله ـ برسد، بنابراین سامانه‌های هشدار تا حد زیادی توانسته‌اند جان بسیاری از مردم را نجات دهند.

با مرور تجارب پیشین ذکر شده می‌توان اذعان داشت اگرچه اطلاع‌رسانی به مفهوم عام آن در ادبیات مدیریت خطرپذیری و بحران در هر سه مرحله «پیش از وقوع بحران»، «حین وقوع بحران» و «پس از وقوع بحران» از اهمیت چشمگیری برخوردار است، اما آنچه در این نوشتار به بوته نقد گذاشته می‌شود بررسی وضعیت اطلاع‌رسانی در حین بحران است.

چرا که اطلاع‌رسانی در مرحله حین بحران، اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی صحیح بخش انکارناپذیر فرآیند مدیریت بحران در مواقع بروز زلزله محسوب می‌شود و اولین و اساسی‌ترین گام در این زمینه است. اگر اطلاعات صحیح در اختیار مسئولان و مدیران بحران قرار نگیرد، تصمیم‌گیری و اقدام لازم نیز با خطا مواجه خواهد شد. اطلاع‌رسانی در مرحله وقوع بحران و انتشار اخبار دقیق و صحیح در ساعات اولیه، نقش تعیین‌کننده‌ای در فرآیند مدیریت بحران دارد.

اطلاع‌رسانی در حین بحران خود دارای دو بعد اصلی: انتشار اطلاعات صحیح از مشخصات زلزله (بزرگا، محل و گستره جغرافیایی آن) و اثرات زلزله (تخمین خسارات، تلفات و مصدومین) است که از ارکان اصلی اطلاع‌رسانی هنگام وقوع زلزله محسوب می‌شود.

در این مقاله، به روند اطلاع­رسانی رسانه­ها در دو بعد مذکور در زلزله­های «منجیل 1369»، «بم 1382» و «ورزقان 1391» پرداخته می­شود. به عبارتی وضعیت «اطلاع­رسانی از وقوع زلزله و مشخصات آن» و «اطلاع­رسانی از اثرات زلزله» مورد ارزیابی واقع شده و نقاط ضعف و قوت آنها تشریح می­شود.

الف) اطلاعات مربوط به وقوع زلزله و مشخصات آن

پس از وقوع زلزله لازم است اطلاعات مربوط به بزرگا، محل، شدت و گستره آن بلافاصله تحلیل و به مراجع ذیربط اعلام شود. چنین اطلاعاتی می‌تواند از طریق شبکه‌های لرزه‌نگاری و شتاب‌نگاری و بانک‌های اطلاعاتی پشتیبان آنها یا از طریق تماس‌های تلفنی مسئولان محلی ارسال شود و رسانه‌ها در نشر بموقع این اطلاعات نقش مهمی دارند. هر گونه تاخیر یا خطا می‌تواند به از دست رفتن زمان و در نتیجه کاهش شانس زنده ماندن افراد محبوس در زیر آوار منجر شود. براساس تجارب داخلی و جهانی، امدادرسانی در ساعات اولیه بعد از وقوع زلزله اهمیت زیادی در نجات جان زیرآوارماندگان دارد. به طوری که 72 ساعت اولیه پس از وقوع زلزله به ساعات طلایی امداد و نجات شهرت یافته است. به این‌ ترتیب هر چه اطلاع‌رسانی در این زمینه سریع‌تر و صحیح‌تر انجام شود، امکان تسریع در امدادرسانی و در نتیجه افزایش شانس زنده ماندن افراد زیر آوار مانده بیشتر است.

ب) اطلاعات مربوط به اثرهای زلزله

ارائه اطلاعات صحیح و بموقع از وقوع زلزله و اثرات آن، از یک کانال واحد و رسمی می‌تواند نقش مهمی در برنامه‌ریزی مدیریت بحران و نیز جلب مشارکت‌های مردمی و کاهش تشویش اذهان عمومی داشته باشد. اگر در یک زلزله اطلاعات لازم از گستره آسیب‌دیده و حجم آسیب‌ها در دسترس نباشد، تیم‌های امداد و نجات نخواهند توانست پاسخ مناسبی به رویداد داده و متناسب با حجم آسیب‌ها در محل‌هایی که بیشتر آسیب‌دیده حضور یابند. کمک‌های مردمی نیز بدرستی و متناسب با نیازها به محل مورد نظر نخواهد رسید.

بررسی وضعیت زلزله‌های ایران از بُعد اطلاعات مربوط به وقوع و مشخصات آن

1 ـ زلزله 1369 منجیل و رودبار

در زمان وقوع زلزله منجیل تعیین محل این زلزله با توجه به بزرگای آن و با وجود نزدیک بودن کانون زلزله به شبکه‌های لرزه‌نگاری موجود کشور با دقت کم و با تاخیر انجام شد. البته پارامترهای این زلزله توسط موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران در فاصله 220 کیلومتری شمال غرب تهران با بزرگی 7.2 گزارش شد. در مقایسه با پارامترهای گزارش شده توسط مرکز ملی اطلاع‌رسانی زمین‌لرزه (NEIC) به مختصات مهلرزه‌ای 36.96 شمالی و 49.41 شرقی و بزرگی 7.7 از تطابق نسبتا قابل قبولی برخوردار بوده است. بنابراین زمانی که برای اعلام مکان دقیق مختصات زلزله طی شد، با این که جنبش شدید زمین در تهران نیز با شدت احساس شد و مسئولان به طور جدی پیگیر موضوع شدند، نسبتا طولانی بوده است. گزارش‌های موجود نشان می‌دهند شناسایی کانون مهلرزه‌ای (Macroseismic Epicenter) این زمین‌لرزه و فرستادن نخستین گروه‌های کمک رسانی و نجات از تهران، دست‌کم 6 تا 7 ساعت به درازا کشیده است. ضمن این که کانون سطحی زلزله ابتدا منطقه دیلمان در نزدیکی لاهیجان اعلام شد و بر این اساس تصور می‌شد بیشترین خسارات و تلفات در شهرهای رشت، لاهیجان و صومعه سرا رخ داده است. همین باعث عدم توجه فوری به شهرهای منجیل و رودبار و روستاهای مجاور شد که بیشترین خسارات را متحمل شده بودند. همچنین مشکلات زیر در رابطه با کسب اطلاعات از گستره آسیب‌دیده موجب ایجاد تاخیرهای بیشتری نیز در شناسایی محل و ابعاد فاجعه شد:

ـ این زلزله به قطع شبکه مخابراتی در کانون زلزله (جایی که بیشترین آسیب‌ها رخ داده بود) منجر شد. این مساله مانع تماس مسئولان محلی و بازماندگان با مراجع ذیربط یا اقوام برای درخواست کمک شد.

ـ در نقاطی که آسیب کمتری دیده بودند، بلافاصله سیل تماس‌های تلفنی برای درخواست کمک به مراکز استانی و کشوری گسیل شد. در نتیجه در ساعات اولیه بعد از زلزله تمرکز اصلی متولیان به جای این که روی مناطق آسیب‌دیده اصلی ـ که امکان تماس برای آنها به سبب قطع شدن شبکه مخابراتی فراهم نبود ـ متمرکز شود، به این مناطق معطوف شد.

ـ بانک‌های اطلاعاتی لازم در رابطه با وضعیت ساخت و ساز و پراکندگی جمعیت و نیز سیستم‌های خودکار ارزیابی اثرات زلزله در زمان وقوع این رویداد در کشور وجود نداشته است. شبکه شتابنگاری موجود نیز در سطح منطقه بسیار پراکنده بوده و مقادیر شتاب را تنها در حافظه خود ذخیره می‌کردند و امکانی برای ارسال این اطلاعات به صورت برخط (آنلاین) وجود نداشته است. لذا عملا امکانی برای برآورد سریع تلفات و خسارات در گستره آسیب‌دیده بدون انجام مشاهدات محلی میسر نبوده است. گزارش‌های محلی نیز معمولا بسیار دیر و اغلب غیردقیق تهیه و ارسال می‌شدند.

ـ به سبب ناشناخته بودن گستره آسیب‌دیده برای نیروهای اعزامی و نیز مسدود شدن اغلب راه‌های دسترسی بخصوص راه‌های روستایی، امکان جمع‌آوری و ارسال صحیح اطلاعات از منطقه در زمان مناسب فراهم نبوده است.

ـ وضعیت هوا و موقعیت کوهستانی گستره زلزله‌زده، مانع پروازهای شناسایی توسط هواپیماهای سازمان نقشه‌برداری کشور یا بالگردهای نظامی به منطقه شده بود. به این ‌ترتیب امکان استفاده از تصاویر هوایی نیز برای ارزیابی ابعاد گستره منطقه آسیب‌دیده در روزهای اولیه بعد از زلزله میسر نبود.

مشکلات فوق باعث شد ارزیابی گستره منطقه آسیب‌دیده و حجم خسارات و تلفات ناشی از زلزله در روزهای اولیه بعد از وقوع زلزله با خطاهای قابل توجهی همراه باشد، به طوری که در روزهای اولیه اغلب ارزیابی‌ها با نوسانات و تغییرات فاحشی همراه بوده است که بتدریج اصلاح شد.

2 ـ زلزله 1382 بم

ارسال به موقع اطلاعات مربوط به وقوع زلزله، محل آن و پیش‌بینی تلفات و خسارات ناشی از آن نقش مهمی در بسیج نیروهای امدادی و اعزام بموقع آنها به منطقه دارد. در رویداد زلزله با این که موسسه ژئوفیزیک پس از وقوع زلزله محل آن را ابتدا به اشتباه در جازموریان اعلام کرد و بعد از 2 ساعت به طور رسمی وقوع زلزله در بم توسط این موسسه اطلاع داده شد، اما به واسطه احساس جنبش شدید زمین توسط اغلب مسئولان استان کرمان، آماده باش نسبی در سطح مسئولان محلی در دقایق اولیه بعد از رخداد زلزله ایجاد شده بود. طبق اطلاعات ارائه شده توسط مسئولان وقت هلال احمر، زمان‌بندی آگاهی از وقوع زلزله به شرح زیر بوده است:

ـ ساعت 5:30: اعلام وقوع زلزله در استان کرمان به جمعیت مرکزی هلال احمر توسط جمعیت هلال احمر استان کرمان.

ـ ساعت 5:40: اعلام قطع ارتباط جمعیت مرکز استان با شعب جمعیت در شهرستان‌های بم، جیرفت و کهنوج.

ـ ساعت 5:45: تماس تلفنی رئیس سازمان امداد و نجات جمعیت با موسسه ژئوفیزیک جهت کسب اطلاع دقیق از محل وقوع زلزله.

ـ ساعت 7:30: اعلام رسمی وقوع زلزله توسط موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران.

تاخیر در اعلام وقوع زلزله از یک طرف و عدم امکان برآورد خسارات و تلفات ناشی از آن از سوی دیگر، مانع تصمیم‌گیری سریع مسئولان کشور در رابطه با این بحران ملی شد و باعث شد تا نیروهای امدادی تا چند ساعت پس از وقوع زلزله نسبت به محل دقیق این رخداد و حجم عملیات مورد نیاز برای پاسخ به اثرات آن، اطلاعات لازم را نداشته باشند. این مشکل را می‌توان به مسائل زیر مرتبط دانست:

ـ نبود تعداد کافی دستگاه‌های لرزه‌نگار در اطراف منطقه آسیب‌دیده و بی‌تجربگی کارکنان شیفت موسسه ژئوفیزیک، باعث شد خطای نسبتا قابل توجهی در اعلام وقوع زلزله رخ دهد (هر چند بعدا تصحیح شد).

ـ قطع شبکه مخابراتی شهر بم در اثر وقوع زلزله باعث شد امکان تماس و ارسال گزارش‌های سریع و صحیح از گستره آسیب‌دیده مهیا نشود.

ـ نبود بانک‌های اطلاعاتی و شبکه ارزیابی سریع تلفات و خسارات مانع از برآورد گستردگی اثرات زلزله شد و در نتیجه اغلب مسئولان تا ساعت‌ها بعد از رخداد زلزله از حجم تلفات و خسارات زلزله بی‌اطلاع بودند.

نکته جالب این بود که بسیاری از کشورها و سازمان‌های امدادرسانی بین‌المللی براساس داده‌های شبکه‌های لرزه‌نگاری تله‌متری بلافاصله از محل وقوع زلزله اطلاعات لازم را کسب کرده و برای کمک به مردم منطقه اعلام آمادگی کرده بودند.

3 ـ زلزله 1391 ورزقان

در مورد این بخش در زلزله اهر ـ ورزقان بنا به اظهارات مهندس خلیل ساعی، مدیرکل بحران استانداری آذربایجان شرقی، اولین خبر از وقوع زلزله از طریق پیامک از سوی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران حدود 10 تا 15 دقیقه پس از وقوع زلزله به مدیران و مسئولان استانی رسید. حدود 26 دقیقه بعد تعیین محل اتفاق افتاد و حدود 1.5 ساعت پس از آن اولین جلسه مدیریت بحران در محل استانداری آذربایجان شرقی برگزار شد.

در زمینه اطلاع‌رسانی رسانه‌ها نیز آنچه در ساعات اولیه وقوع زلزله‌های دوگانه اهر ـ ورزقان در عرصه رسانه‌ای کشور به وجود آمد، سردرگمی، عدم تشخیص قدرت زلزله، غفلت و تساهل رسانه‌ها در مقابل این حادثه بود. بعد از اعلام زلزله‌های دوگانه 6.2 و 6.3 ریشتری در ورزقان به فاصله 11 دقیقه از هم توسط موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، بلافاصله این خبر در خروجی خبرگزاری‌ها، وبگاه‌ها و شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت، اما پوشش رسانه‌ای این زمین‌لرزه توسط صدا و سیما در روزهای نخستین (دو روز اول) مورد انتقاد شدید قرار گرفت. زیرا این مهم از سوی رسانه ملی کشور، در روز وقوع زمین‌لرزه صرفا در حد اعلام یک تیتر و مشخصاتی مختصر انجام شد و متناسب با یک حادثه ملی صورت نگرفت. در سومین روز از وقوع زلزله، صدا و سیما اقدام به پوشش خبری مناسب این واقعه نمود و با ارائه گزارش‌های لحظه به لحظه و زنده از شبکه‌های مختلف سراسری به پوشش خبری مناطق زلزله‌زده پرداخت.

در این زمینه وضع مطبوعات سراسری کشور هم چندان مطلوب نبود و بسیاری از روزنامه‌های کثیرالانتشار حتی در صبح روز بعد از وقوع زمین‌لرزه در آذربایجان شرقی، خبری در این زمینه منتشر نکرده بودند.

اطلاعات مربوط به اثرات زلزله

1 ـ زلزله 1369 منجیل و رودبار

اطلاعات مربوط به اثرات زلزله منجیل و رودبار توسط رسانه‌های مختلف و به صورت متناقض و بعضاً نادرست ارائه شد. برخی آمار ارائه شده در روزهای بعد از وقوع زلزله منجیل درخصوص میزان تلفات و مجروحان این زلزله که در مطبوعات پرتیراژ منعکس شده بودند بیانگر اختلاف و تناقض‌های معناداری بود؛ به عنوان مثال در روز دوم تیر ماه روزنامه «اطلاعات» تعداد تلفات زلزله را 35 هزار نفر اعلام کرد این در حالی است که روزنامه «ابرار» در همان روز تعداد تلفات را 28 هزار و 950 نفر اعلام و روزنامه «کیهان» در تاریخ 5 تیرماه از تعداد 50 هزار نفر کشته در این زلزله یاد کرد.

اختلاف در آمارها تنها به جراید و رسانه‌ها مربوط نمی‌شد؛ بلکه حتی در آمارهای ارائه شده از سوی مسئولان نیز تفاوت‌های زیادی مشاهده می‌شد. به عنوان نمونه اداره هماهنگی امداد سوانح به نقل از وزارت کشور در روز ششم بعد از زلزله آمار کشته‌شدگان را 36 هزار و 893 نفر و تعداد مجروحین را 36 هزار و 690 نفر ذکر کرد. وزیر خارجه وقت (دکتر ولایتی) نیز در سخنرانی شوراهای اجتماعی ـ اقتصادی سازمان ملل تعداد کشته‌شدگان را 50 هزار نفر و مجروحان را چند برابر کشته شدگان اعلام کرد. این در حالی است که مرکز آمار ایران دو ماه بعد از فاجعه تعداد کشته شدگان را 14 هزار و 211 نفر و مجروحان را تنها 8002 نفر اعلام نمود. تفاوت ارقام مربوط به افراد تحت تاثیر قرار گرفته در این زلزله به قدری زیاد بوده است که معاون اول رئیس‌جمهور چند روز پس از وقوع زلزله طی نامه‌ای به وزارت کشور، تمام مراکز ستادی و امدادرسانی استان‌های زلزله‌زده را به انعکاس اخبار و اطلاعات آماری کشته‌شدگان، مجروحان و آوارگان تنها پس از تائید استاندار منوط نمود و ارائه این آمار را به ستاد پشتیبانی مناطق زلزله‌زده در نهاد ریاست جمهوری محول کرد.

2 ـ زلزله 1382 بم

ضعف برنامه ریزی برای بهبود فرآیند اطلاع‌رسانی عمومی از اثرات زلزله باعث شد تا در این رویداد نیز مشکلات متعددی در این رابطه مشاهده شود که باعث سردرگمی مردم و حتی مسئولان شد. در واقع نبود منبع واحد اطلاع‌رسانی سبب شده بود هر سازمان براساس فعالیت‌ها و برداشت‌های خود از منطقه، اخباری را تهیه و گزارش کند که اغلب آنها نیز توسط رسانه‌ها بدون کنترل توسط مراجع ذیربط منعکس می‌شد. این مشکل در برخی مواقع حتی به ایجاد اختلال در جذب مشارکت‌های مردمی برای کمک به آسیب‌دیدگان منجر می‏شد. بعنوان نمونه در روز دوم بعد از وقوع زلزله در حالی که شبکه یک سیما گزارشی درخصوص کمبود خون در منطقه به نقل از مسئولان سازمان انتقال خون منعکس می‌کرد، شبکه پنج گزارشی داشت از بی‌نیازی منطقه به اهدای خون به نقل از مسئولان ستاد بحران منطقه. بدیهی است چنین تناقضاتی می‌تواند در روحیه همکاری و مشارکت مردم تاثیر منفی زیادی بر جای گذارد.

مشکل دیگر در رابطه با انعکاس اخبار مربوط به اثرات زلزله در رسانه‌ها بود. اغلب رسانه‌ها و مطبوعات آمار و ارقامی را از اثرات زلزله منعکس می‌کردند که متناقض بوده یا چندان واقعی نبود و پس از انتشار آمار رسمی مشخص شد این اطلاعات بسیار مبالغه‌آمیز بوده است. به عنوان مثال روز ششم دیماه روزنامه «آفتاب یزد» تعداد کشته شدگان زلزله بم را 10 هزار نفر، روزنامه «حیات نو» 20 هزار نفر، «کیهان» 30 هزار نفر و «جام‌جم» 40 هزار نفر ذکر کردند. این روند متناقض آمارهای منتشر شده در رسانه‌های مختلف تا پایان روز بیستم دیماه همچنان ادامه داشت و آماری کاملا متفاوت و اغلب متناقض با آنچه در این رویداد رخ داده بود توسط مطبوعات منعکس شد. متاسفانه اغلب این اطلاعات نیز به نقل از کسانی ارائه شد که در منطقه سمتی داشتند. به هر حال آنچه براساس داده‌های رسمی مرکز آمار ایران جمع‌آوری شده است (26 هزار و 100 کشته و 15 هزار مجروح) با آنچه در مطبوعات ذکر شده، تفاوت‌های اساسی دارد.

یکی از اقدامات خوبی که برای اطلاع‌رسانی از وضعیت منطقه آسیب‌دیده و نیز اعلام اسامی و شرایط مصدومان ناشی از زلزله در هفته دوم بعد از این رویداد لرزه‌ای به انجام رسید، مرتبط با ایجاد یک پایگاه اطلاع‏رسانی تحت عنوان www.BAM.ir بوده است. البته در این پایگاه تنها اطلاعات افرادی که امکان بیان مشخصات خود را داشتند، درج شد و برای اطفال و افرادی که در حالت بیهوشی به سر می‌بردند چنین امکانی فراهم نبود. یکی از اقداماتی که می‌توانست برای جبران این مشکل انجام شود، تصویربرداری از مصدومان ناشناخته و حتی متوفیان این رویداد بود که در بیمارستان‌های سایر شهرها جان خود را از دست داده بودند. این اطلاعات با درج در پایگاه‌های اینترنتی می‌توانست به شناسایی آنها کمک کند.

3 ـ زلزله 1391 ورزقان

بنا به مستندات موجود پخش شده از سازمان صدا و سیما، متاسفانه اطلاع‌رسانی در مورد اثرات زلزله در ساعات اولیه وقوع و برآورد خسارات و تلفات احتمالی با خطا مواجه شده و همان طور که پیشتر نیز اشاره شد مدیرکل بحران استانداری آذربایجان شرقی، در اولین مصاحبه خود از طریق صدا و سیمای استانی اعلام کرد خسارات جزئی بوده است که همین امر روند اطلاع‌رسانی و مدیریت بحران را با اشکال مواجه کرد.

در آن مقطع متاسفانه عملکرد سازمان صدا و سیما در بعد تشریح اثرات زلزله و کوتاهی در پوشش مناسب و اطلاع‌رسانی کافی، سبب بی‌اعتمادی مردم شد که به ایجاد آشفتگی و همیاری بدون هماهنگی مردمی انجامید. به طوری که راه‌بندان‌های عریض و طویل در جاده‌های منتهی به محل وقوع زلزله (اهر، ورزقان) عملیات امدادرسانی رسمی را با موانعی جدی مواجه کرد.

نتیجه‌گیری

ثبت، جمع‌آوری و انتقال اطلاعات صحیح از وقوع و نتایج حاصل از وقوع زلزله‌های مورد بررسی در این تحقیق بیانگر آن است که:

ـ اطلاع‌رسانی بموقع از مکان و بزرگای زلزله در هر سه زلزله مورد بررسی با ضعف مواجه بوده است. این بر لزوم تقویت شبکه‌های لرزه‌نگاری در ایران صحه می‌گذارد.

ـ اطلاع‌رسانی صحیح و سریع از تلفات و خسارات در هر سه زلزله مورد بررسی ضعیف بوده است. این نشان‌دهنده لزوم توسعه سامانه برآورد سریع خسارات و تلفات در ایران است.

ـ آمارهای ارائه شده و نحوه اطلاع‌رسانی از اثرات هر سه زلزله ضعیف بوده که این لزوم کسب و پخش اطلاعات بحران از مجاری واحد و معتبر را می‌طلبد.

چنانچه ملاحظه می‌شود با این که زلزله بم پس از 13 سال از زلزله منجیل و زلزله ورزقان 9 سال پس از زلزله بم و 22 سال پس از زلزله رودبار و منجیل به وقوع پیوست، اما وضع اطلاع‌رسانی در این زلزله‌ها همچنان شرایط مطلوبی ندارد. این موضوع نشان می‌دهد تغییرات عمده‌ای در نظام اطلاع‌رسانی بحران در این بازه زمانی رخ نداده است و موضوع اطلاع‌رسانی از هر دو جنبه اطلاعات مربوط به وقوع زلزله و اثرات آن، همچنان یکی از چالش‌های اصلی مدیریت بحران در زلزله‌های ایران است.

دکتر پروانه پیشنمازی‌ - مدرس دانشگاه و پژوهشگر پژوهشکده مدیریت خطرپذیری و بحران

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها