آنها هنرهای دراماتیک را بهعنوان بهترین شیوه برای ابراز عقیده و احساساتشان پیدا کردهاند. در این بین، موضوعاتی مثل وحدت، عشق و شادی مضمونهای اصلی و محوری نمایشهای تئاتری هستند و بچههای فلسطینی را به یکدیگر پیوند میدهد. تماشاگران نمایش «بانویی روی درخت» پس از پایان آن شاهد خنده و شادی بازیگران بودند. این بازیگران با همراهی یکدیگر موسیقی هم نواختند و این در حالی بود که تماشاگران با کف زدنهای بلند خود آنها را همراهی میکردند. بر این اساس، شاید بتوان گفت شهر غزه این روزها حال و هوای متفاوتی دارد. در گوشه و کنار شهر میتوان تماشاخانههای فعالی پیدا کرد. البته این مراکز نمایشی شباهت زیادی به مراکز با شکوه تئاتری بسیاری از کشورهای جهان ندارد، اما نمایشهایی که در این تماشاخانهها به روی صحنه میرود، با عشق و تعهدی وصفناپذیر تولید شده و اجرا میشود.
برای مثال، هوای داخل یکی از این تماشاخانهها بشدت نمناک است و با این حال، تماشاگران به آرامی روی صندلیهای خود مینشینند. آنها اهالی محل، والدین خود بازیگران و گروهی از دانشآموزان و دانشجویان هستند. عشق به تئاتر آنها را به این محل کشانده است. در حالی که بحث و گفتوگوی تماشاگران به صورت پچپچ ادامه دارد، در پشتصحنه نمایش عوامل تولید (از کارگردان گرفته تا بازیگران و عوامل صحنه) با عجله مشغول انجام آخرین کارها هستند تا نمایش خود را شروع کنند. هیجان خاصی در بین همه وجود دارد، زیرا نمایش برای اولینبار است که روی صحنه میرود.
پرده نمایش که بالا میرود، تماشاگران شاهد نمایشی 10 پردهای هستند که تصویری از زندگی روزمره اهالی نوار غزه است. نام نمایش «10 راه برای شناختن ما» هم خبر از آن میدهد که داستان نمایش درباره چه چیزی است. این ده نمایش کوتاه حاصل کار گروهی از کارگردانان، نمایشنامهنویسان و بازیگرانی است که عضو گروه «محصولات روز تئاتر» (TDP) هستند. این گروه تئاتری متشکل از گروهی کودک و نوجوان است که در قلب غزه زندگی و فعالیت میکنند. در شب افتتاحیه سه نمایش از ده نمایش روی صحنه میرود. در کل، این نمایش برای سه شب پی در پی اجرا میشود. گروهی از هنرمندان خارجی و بینالمللی (بویژه از هلند) به این بچهها کمک کردهاند.
این فقط یک نمونه از فعالیتهای تئاتری بچههای غزه است. منتقدان میگویند این نمایش 10 پردهای البته بیعیب و نقص نیست و اشکالاتی دارد. با این حال، چنین حرکتی ستودنی و قابل تقدیر است. برای مثال اولین نمایش بانویی روی درخت داستان خانوادهای فقیر در غزه را تعریف میکند. اعضای این خانواده باید با مصیبتها و مشکلات مربوط به ترس مادرشان از سقوط از بالای یک درخت کنار آمده و به حل آن بپردازند. با وجود مضمون تلخ نمایش و زمان تقریبا طولانی آن، تماشاگران استقبال خیلی خوبی از آن میکنند. بر نقش بچهها در نمایش تاکید زیادی میشود.
در حقیقت، در پایان ماجرا این بچهها هستند که میتوانند مادرشان را که حاضر به پایین آمدن از درخت نیست از درخت پایین آورده، اوضاع را روبهراه کرده و زندگی طبیعی را به وجود بیاورند. در دومین نمایش «بین دریا و صحرا» دو گروه مجزا از دوستان، ماهیگیران و بددینها (یک گروه اقلیت در غزه) و مسائل آنها به نمایش درمیآید. رفعت الآیده کارگردان هنری گروه TDP میگوید: غزه از نظر تاریخی مکانی برای ملاقات و برخورد آدمهای مختلف و متفاوت بوده است. آنها از مکانهایی مثل مصر، اردن، لبنان و ... به این محل میآیند. در این حالت، غزه حکم یک ایستگاه را برای این آدمها دارد. آنها در غزه رفت و آمد میکنند و شهر برایشان مثل یک محل گذر است و با این حال، غزه متعلق به آنان هم هست. اشاره الآیده به این است که نمایشهای او و همکارانش، زندگی تمام کسانی را به نمایش میگذارند که در این شهر قدیمی در تردد هستند.
وی در ادامه چنین میگوید: «کسانی را که روی صحنه نمایش میبینید، بچههای غزه هستند. آنها سرشار از انرژی هستند و میخواهند این انرژی را به شکلی خوب مصرف و بیان کنند. البته این احتمال هم وجود دارد که شیوه بدی را برای کار انتخاب کنند. بعضی وقتها آنها میتوانند یا نمیتوانند قوانین جامعه را بفهمند. اما به هر حال، آنها بچه هستند و آنها میخواهند نشان دهند که بچه هستند، انرژی دارند و میتوانند فکر کنند. پرسش هایی دارند و میتوانند سوالاتشان را بپرسند. ما هم وظیفه داریم به آنها پاسخهای خوبی بدهیم» به نظر میرسد هدایت کردن انرژی ناآرام و پرتکاپوی بچههای غزه، یک موضوع اختصاصی و در عین حال شایسته است. دلیل اصلی هم این است که آنها بخش اصلی و مهم گروه TDP را تشکیل میدهند و اجرای ماموریتهای این مرکز به عهده آنهاست. این گروه حدود 20 سال قبل تاسیس شد. خالقان مرکز گروهی از هنرمندان غزه بودند که ایده تشکیل یک مرکز تئاتری را در خاک فلسطین داشتند.
یکی از آنها جکی لوبک بود؛ جوانی اهل بروکلین و کارگردان تئاتر. وی با همکاری جان ویلمز در فکر تاسیس یک مرکز تئاتر کودکان بودند. به گفته لوبک: «ایدهای که ما داشتیم درباره آدمی بود که میتواند یک بازیگر و در همان حال یک معلم درام هم باشد. او باید کسی باشد که از ابزار و لوازم بازیگری و بیان تئاتری استفاده کند تا بتواند تمام حس و حال آدمی را بیان کند.» کمپانی تحت نظر لوبک کار خود را به صورت محدود و با 8 هنرجو شروع کرد، اما بعد از موفقیت چند پروژه با همکاری سازمان یونیسف، فعالیتهای آن گسترش یافت. این کارگردان هنری عقیده دارد، تئاتر وسیله خوبی برای آموزش به کودکان و نوجوانان است و میگوید: «با تئاتر شما میتوانید احساس بهتری در بچهها نسبت به خودشان به وجود بیاورید. در این مرکز فضایی خلق میشود که همه در آن برابر هستند و استاد بچهها دیکتاتور آنها نیست.»
محمد هنرجوی 14 ساله مرکز از تمرینات جمعی به عنوان بخش مورد علاقه کارش اسم میبرد و ادامه میدهد: «ما در تئاتر یادداشتهایی برمیداریم و این یادداشتها کمک میکند تا چیزهایی درباره زندگی یاد بگیریم و خودمان را آزادانه بیان کنیم.»
نور 15 ساله هم میگوید: «تا قبل از شروع همکاری با تئاتر، تا حد زیادی علاقهای به صحبت کردن و همکاری با آدمها نداشتم. خیلی خجالتی و گوشهگیر بودم. حتی روبهرو شدن با یکی دو تا آدم هم برایم بسیار مشکل بود. در کلاس درس وقتی معلمم سؤالی میکرد، با آن که جواب آن را میدانستم سرم را پایین میانداختم و سکوت میکردم، اما حالا جلوی صد و حتی 200 نفر، بازی میکنم و دیگر خجالتی نیستم.» ال آیده بر این باور است که میتواند نشان دهد اهالی غزه میخواهند زنده باشند، زندگی کنند و راه زندگی کردن را پیدا کنند. به گفته او: «اینها مردمی هستند که میخندند و خندیدن را دوست دارند. آنها زندگیشان را میسازند و انرژی کافی برای ساخت آن را دارند. آدمها فارغ از رنگ، مذهب، دیدگاه سیاسی و... به یکدیگر نیاز دارند.»
کوتاه شده از: Middleeasteye
مترجم: کیکاووس زیاری
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد