روزنامه خندان

دو مدیر جدید و عجیب برای سرخابی‌ها

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند. حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۸۰۷۷۴۰
دو مدیر جدید و عجیب برای سرخابی‌ها

سیاست روز : دو مدیر جدید و عجیب برای پرسپولیس و استقلال

وزیر علوم: وضعیت خوابگاههای دانشجویی در کشور مناسب حال دانشجویان نیست و اسف بار است.
به نظر شما رسیدگی به وضعیت خوابگاه‌های دانشجویی وظیفه کدام یک از ارگان‌های زیر است؟
الف) بنیاد عبید زاکانی
ب) سازمان گوشت
ج) صنف تولید کنندگان کشک پاستوریزه
د) هیچکدام (این هیچکدام شامل وزارت علوم نمی شود)

وزیر ورزش: متأسفانه ایران بین ۱۵۰ کشور رتبه یکصد و پنجم را از نظر افسردگی به خود اختصاص داده است.
اظهارنظر فوق با کدام یک از گزینه‌های زیر ارتباط تنگاتنگی دارد؟
الف) دست شما درد نکند / چرا زحمت کشیدید / چرا بیشتر نشدیم ؟ / رکورد "کنگو" را نزدیم؟
ب) پرسپولیس را بدهند دست "عمو پورنگ" و اداره تیم استقلال هم با "خاله شادونه" باشد ، مشکل افسردگی حل می شود.
ج) این آمار را تکذیب می کنیم چون "علی کفاشیان" هنوز هست و لبخند می زند.
د) بعضی ها می خواهند "ابرو" را درست کنند ولی می زنند "چشم" را کور می کنند.

اظهار نظر زیر یادآور کدام ضرب المثل شیرین فارسی است؟
احمد شهید: منتظر دعوت نامه رسمی برای حضور در ایران هستم.
الف) دو قرون بده آش و به همین خیال باش!
ب) یکی را توی ده راه نمی دادند سراغ خانه کدخدا را می گرفت.
ج) به جنازه که رو بدهی توی کفنش کارهای بد بد می کند.
د) رو که نیست.سنگ پای قزوین است.

شرق : راه‌های برون‌رفت از درون‌برگشت!

امروز چیزی که همه را دلواپس کرده، این است که چطور از وضعیت موجود برون‌رفت کنیم. این دلاوران معتقدند ما باید درون‌برگشت کنیم، یعنی برگردیم به عقب. این برگشت به عقب را فلاسفه می‌گویند dada bargard که حالت غریبی است نازنین. بعضی‌ها می‌گویند ما اصولگراییم و روی اصول خودمان اصرار داریم، ولی مسئله اینجاست اصولی که انتخاب کردند، فروع هم نیست.

به‌نظر ما اینکه ما ببینیم جهان چطوری جلو می‌رود ما پاشنه ‌پایمان را بکوبیم زمین و بگوییم نمیخوایم، نمیایم روش جالبی است. ما هم که بچه بودیم وقتی خانواده می‌خواستند بروند جایی، ما پا به زمین می‌کوبیدیم که من نمیااام من نمیااام. مامان در این لحظه کمی ناز ما را می‌کشید و می‌گفت پاشو دلواپس نباش بهت خوش می‌گذره. ولی ما که دوست داشتیم نازمان را بکشند، هی می‌گفتیم نمیاااام. در این لحظه حساس که ما منتظر بودیم مادر محترم قربان‌صدقه ما برود، پدر محترم می‌گفت دیگه روت ‌رو زیاد کردی و شورش‌ رو درآوردی، راه بیفت ببینم. نمی‌خوای بیای هم برو تو اتاقت در‌ رو ببند. معلوم نشد چی گفتیم ولی اگر معلوم می‌شد، از همه راه‌ها برون‌رفت می‌کردیم و خلاص.

اعتماد: اژدهای هفت سر

به خدا نصف این زحمتی که برای رفع تحریم ها می کشیم، برای جلوگیری از دزدی و اختلاس کشیده بودیم، اوضاع مملکت، لااقل اوضاع اقتصادی مملکت اینی نبود که الان هست.
قبول دارم که خود تحریم ها هم به فساد مالی و اداری دامن زده، اما به نظرم هزار بار بدتر از امریکا و همدستانش، این دسته از عزیزانی هستند که بی واهمه از ملت و بی ترس از آخرت، مال ملت را چپاول می کنند و می خورند و عین خیال شان هم نیست.
تحریم ها شاید فلج کننده باشند، که نیستند، اما فساد فلج کننده است و باعث سرافکندگی است و حال ملت را می گیرد و... من واقعا مانده ام که این عزیزان دست کج چطور در آینه با خودشان مواجه می شوند و چطور از شدت عذاب وجدان در خود فرو نمی ریزند. یک نگاهی به مملکت بکنید. پهلوان کرد، با یال و کوپال کردی، رشید و برومند کنار خیابان عطر و اودکلن بدل می فروشد. از لرستان جوانان غیور با پراید و پیکان راهی پایتخت می شوند تامسافرکشی کنند. شب ها می دانید کجا می خوابند؟ خیلی های شان توی ماشین های شان. کنار یوسف آباد، کنار آب موتور، با لنگ و سطل ایستاده اند و کارواشی. می دانید چرا؟ برای اینکه در شهر خودشان کار نیست. کارخانه ای نیست که به کارگری استخدام شان کند.
مرثیه نمی گویم که اگر بگویم دل سنگ آب می شود: کباب می شود. دارم می گویم چطور از گلوی این عزیزان پایین می رود و چطور روی شان می شود که در این شهر با ماشین های لوکس خود بالاو پایین بروند. آیا چیزهایی که ما می بینیم، آنها نمی بینند؟ آیا این همه فقیر و ندار که در شهر پر ازدحام کاسه چه کنم چه کنم به دست گرفته اند، به پست ایشان نمی خورد؟ دزد هم بود دزدهای قدیم که لااقل مرام و مسلکی داشتند و جز از دیوار پولدارها بالانمی رفتند. پول این مردم بیچاره خوردن دارد؟ طرف آمده توی تلویزیون می گوید من به خطاکاران گفتم، اصل پول را برگردانید من هم شما را به مراجع قانونی معرفی نمی کنم.
مگر می شود؟ مگر می شود یکی چند هزار میلیارد خلاف کند، اما در برابرش سیاست تشویقی پیش بگیرند که از خر شیطان پیاده شود و پول ملت را برگرداند؟ چقدر هم که این سیاست های تشویقی جواب داده.
سیاست های تنبیهی هم ظاهرا جواب نداده. تا الان که جواب نداده، فساد لاکردار عین اژدهای هفت سر است، بلکه هفتاد سر. هر سرش را که بزنی، هفت تا سر دیگر، تازه نفس و سر حال و قبراق می روید و شروع می کند به خوردن.
اگر سر اول هزار میلیارد می خورد، سر دوم سه هزار میلیارد می خورد و سر سوم هفت هزار و سر بعدی دوازده هزار تا و... این سرها را با هم جمع کنیم، می شود با پولش این ضریب لعنتی فلاکت را به صفر رساند. خیلی کارهای دیگر هم می شود اما مگر این اژدهای هفتاد سر می گذارد؟ ظریف آمریکا را ول کند، غضنفر را بچسبد و از او خواهش کند که قدری ملاحظه ملت را بکنند.
به جای شیطان بزرگ با این شیطانک ها وارد بحث شوید که دزدی نکنند و مال ملت را نخورند. هر روز که از خواب بیدار می شویم منتظر شنیدن خبرهای تلخی هستیم که رقم هایش تصاعدی بالابروند و روی دله دزدهای قدیمی را کم کنند. جوک درست کرده اند که توی زندان، دزدان قدیمی از گفتن رقم های خلاف شان شرمنده اند از بس هفت هزار میلیارد و ده هزار میلیارد و دوازده هزار میلیارد به رقم های دم دستی بدل شده اند. توی خیابان، یکی جلویم را می گیرد و می گوید پول برگشتن به خانه اش را ندارد. من هیچکاره شرمنده می شوم. راست بگوید شرمنده ام، دروغ بگوید شرمنده ترم. خوشا به حال آن دسته از عزیزان که شرم را خورده اند و حیا را... ان شاءالله تحریم ها برداشته می شود و مملکت گل و بلبل می شود.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها