«آمریکا بنا ندارد در فضای عمومی با ایران مذاکره کند» این اظهار نظری بود که به نقل از سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روی خروجی خبرگزاری رویترز قرار گرفت. اظهار نظری که حتی در همین خبر هم نقض شد و در ادامه ماری هارف به جزئیات مذاکرات و پاسخ به صحبت‌های مقامات ایرانی پرداخت. او در واکنش به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره ممنوعیت بازرسی از مراکز نظامی ایران گفت: «واشنگتن در صورت عدم تحقق حداقل خواسته‌هایش در دسترسی به دانشمندان، تاسیسات و اطلاعات، توافق نهایی را امضا نمی‌کند. ما با ایران توافق کرده‌ایم طی فرآیندی مشخص، ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران بررسی شود که این شامل امکان دسترسی به افراد، اطلاعات و تاسیسات است.»
کد خبر: ۸۰۲۴۶۷

کشاندن بازی مذاکرات به حوزه افکار عمومی ابتکار عمل آمریکایی‌ها بود که در هر دوره از مذاکرات سعی می‌کردند از آن بهره کافی ببرند. این دیپلمات‌ها و رسانه‌های آمریکایی بودند که با انتشار «فکت شیت» یا ارائه تفسیرهای متفاوت و طرح خواسته‌های تازه، آن هم بیرون از اتاق مذاکره، فضا را برای گفت‌وگو بر سر موضوعات به نفع راهبردهای خود مدیریت کردند. به عبارت دیگر بخشی از پیام‌های دیپلماتیک بیرون از فضای رسمی مذاکرات منتشر می‌شد تا با تاثیر بر افکار عمومی، موج دلخواه دیپلمات‌های آمریکایی را ایجاد کند و آنها بتوانند از بازخورد‌های این امواج در دیپلماسی خود بهره‌مند شوند.

مانوئل کاستلز یکی از نظریه‌پردازان جامعه اطلاعاتی معتقد است سیاست در جامعه شبکه‌ای امروز به معنای سیاست رسانه‌هاست. او در تشریح این گزاره می‌گوید: «رسانه‌ها پس زمینه همیشگی بازی سیاست و حوزه های عمومی هستند که در آن قدرت به نمایش درمی‌آید و درباره‌اش داوری می‌شود.» آمریکایی‌ها این فضا را بخوبی شناخته و از آن در جریان مذاکرات هسته‌ای استفاده کرده‌اند. بتازگی نیز در برابر سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر «ندادن هیچ‌گونه اجازه بازرسی از مراکز نظامی و همچنین گفت‌وگو با دانشمندان هسته‌ای» همین مسیر را در پیش گرفته‌اند و بازنمایی رسانه‌ای فرمایشات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای و تشریح و موضع‌گیری در برابر آن یکی از مهم‌ترین محورهایی است که در یک هفته گذشته مورد توجه طرف آمریکایی بوده است. هرچند گفت‌وگو بر سر جزئیات توافق هسته‌ای همچنان در اتاق‌های مذاکره جریان دارد اما چازنه زنی بزرگ‌تری بر سر موضوعات مهم و مورد اختلاف یعنی بازرسی از مراکز نظامی در سطح رسانه‌ها شکل گرفته است.

چشم‌پوشی از یک واقعیت

یکی از راه‌های تحلیل رویکردهای رسانه‌ای، توجه به موضوعاتی است که در پوشش خبری و تحلیل‌های ارائه شده پس از آن مورد غفلت قرار می‌گیرد. در تحلیل محتوای پیام‌های رسانه‌ای گفته می‌شود یکی از روش‌ها در نظر گرفتن بود یا نبود یک واژه، نماد یا موضوع در محتوای پیام رسانه‌ای است. در این روش فراوانی یک کلمه یا موضوع مد نظر نیست بلکه در آن به بود یا نبود نماد یا موضوعی در این پیام‌ها توجه می‌شود.

توجه به خطوط خبری و تحلیلی رسانه‌های غربی در هفته گذشته از این منظر قابل نقد و بررسی است. یکی از موضوعاتی که در این رسانه‌ها از آن سخنی به میان نیامد این بود که ایالات متحده به عنوان بزرگ‌ترین معترض رویکرد ایران، خود نیز در برابر بازرسی از مراکز هسته‌ای و نظامی‌اش مطابق پروتکل الحاقی واکنش‌های شدیدتری نشان داده است. آمریکا و برخی کشورهای دیگر این پروتکل را با شرط پذیرفته‌اند. آنها قیدی مبنی بر این‌که نباید بازرسی‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تهدیدکننده امنیت ملی کشورشان باشد به عنوان پیش شرط بازرسی‌های آژانس تعریف کرده‌اند. با این وجود حتی به این نکته نیز اشاره شده است که در این بازرسی‌ها نباید منافع آمریکا به خطر بیفتد.

اشاره نشدن به این موضوع و تاکید بر خواسته آمریکا و آژانس برای پذیرش بدون قید و شرط پروتکل الحاقی از سوی ایران تردیدها را برای جهت‌دار بودن پوشش خبری و تحلیلی این موضوع بیشتر می‌کند. این موضوع نه در گزارش‌ها و تحلیل‌های سی.ان.ان و نه در دیگر رسانه‌های آمریکایی که به این موضوع به طور مفصل پرداخته‌اند هیچ اشاره‌ای نشده است.

در این گزارش‌ها حتی این اقدام ایران را منجر به شکست مذاکرات هسته‌ای و دست نیافتن به توافق جامع تلقی کرده‌اند و هیچ اشاره‌ای به شرط‌های آمریکا و دیگر کشورها برای پذیرش پروتکل الحاقی نشده است. به عنوان نمونه سی.ان.ان در میانه پوشش خبر بیانات رهبری به این نکته اشاره می‌کند: «رهبری ایران در حالی این اظهارات را بیان کرده است که ایران و گروه 1+5‌ در تلاشند به یک توافق درباره برنامه هسته‌ای تهران دست پیدا کنند. توافقی که براساس بازرسی‌های بین‌المللی از تاسیسات هسته‌ای ایران خواهد بود.»

به نظر می‌رسد این راهبرد مشترک رسانه‌ای برای دستیابی به دو نتیجه مشخص از سوی غربی‌ها پیگیری می‌شود. نخست این‌که با برجسته‌سازی شرط ایران برای بازرسی از مراکز هسته‌ای، تهران را مقصر شکست احتمالی مذاکرات نشان دهند؛ درحالی که چنین شروطی در آژانس سابقه دارد و حتی مورد تاکید واشنگتن نیز بوده است. هرچه به ضرب‌الاجل پایانی برای دستیابی به توافق جامع نزدیک‌تر می‌شویم ضرورت چنین رویکردی برای ایالات متحده بیشتر می‌شود. نکته دوم استفاده از دیپلماسی رسانه‌ای به منظور همراهی افکار عمومی با سیاست‌های آمریکا و تاثیر در روند مذاکرات است که هرچند در ظاهر انکار می‌شود اما به طور جدی توسط مقامات آمریکایی به کار گرفته می‌شود.

واشنگتن بازی سیاسی خود را در حوزه افکار عمومی کلید زده است تا بتواند قدرت مانور خود را پس از تعیین سرنوشت توافق جامع افزایش دهد. این توافق با هر فرجامی که روبه‌رو شود آنها نمی‌خواهند افکار عمومی به کارشکنی‌های طرف غربی توجه کند بلکه می‌خواهند ایران را مقصر این شکست معرفی کنند.

سید ناصر نعمتی / جام‌جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها