آنها میخواهند به سبک و سیاق غربیها شعر بگویند و همین موجب میشود برخی از آثارشان، گاهی حتی به یک بار خواندن هم نمیارزد. زیرا مفاهیم ضداخلاقی و حتی ضددینی فراوانی در سرودههایشان دیده میشود. تا جایی که برخی از آنان گاهی با خدا نیز شوخی میکنند! برخی به خدا صفاتی میدهند که ما حاضر نیستیم از آن برای نزدیکانمان استفاده کنیم. خلاصه شرایط به گونهای تغییر کرده که گویا هرچه مفاهیم غیراخلاقیتر باشد، جذابتر است.
در این میان، مفهوم عشق نیز بسیار سطحی و مادی شده است و من از خواندن چنین اشعاری واقعا متعجب میشوم. اگر عشق تا این حد، مادی است، پس توصیف هوس چیست؟
ولی باید در خاطر داشته باشیم که سعدی حتی برای توصیف عشق زمینی، چنان نجیبانه سخن میگوید که اگر کسی در مراسم مذهبی امروز، آن شعر را بخواند، شنونده گمان میکند، از ابتدا برای حضرت زینب(س) سروده شده است!
خلاصه آن که، گویی امروز ارزشها جای خود را به بیارزشی داده و همین بیارزشیهاست که به ارزش تبدیل شده است.
با این اوصاف، پیشنهاد من برای شعرخوانی در این روزگار، غزلهای شاهکار صفاء الحق همدانی است. شاعر معاصری که فقط حدود 100 سال از ما فاصله دارد ولی ناشناخته مانده است و کمتر کسی سراغ اشعار او میرود.
صفاءالحق بیشتر شعرهای خود را در سبک هندی سروده است. غزلهای او بسیار خوب و جاندار است. او در سبک هندی حرفهای زیادی برای گفتن دارد. مشکل اینجاست که کمتر کسی سراغ شناسایی او رفته و صفاءالحق حتی در میان معاصران خود گمنام باقی مانده است.
حسین اسرافیلی
شاعر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد