مصرف شیشه طی سالهای اخیر باعث افزایش دگرکشی خانوادگی و غیرخانوادگی شده است؛ هرچند که مصرف مواد مخدر هم در دستهبندی اختلالات روانی گنجانده میشود، اما باید آن را از جنایتهای خانوادگی ناشی از بیماریهای شناخته شده مثل اسکیزوفرنی یا اختلالات خلقی جدا کرد.
به زبان سادهتر میتوان گفت ممکن است فرد جنایتکار یا همان پدر قاتل مبتلا به اختلالات روانی عمدهای نبوده و تحت تاثیر مواد روانگردان و مخدر صنعتی قرار گرفته و دست به جنایت زده باشد.
از سوی دیگر صرفنظر از افزایش جنایت خانوادگی بر اثر مواد مخدر، باید به بیماریهای روانی، اجتماعی و فرهنگی و تداخل میان این عوامل اشاره کرد.
به طور مثال درست است که محرومیت اقتصادی در جنایتهای گوناگون موثر است، اما به تنهایی توجیهکننده این اقدام نیست.
همانطور که در ابتدای این نوشتار به آن اشاره شد، زیربنای دگرکشی و خودکشی را پرخاشگری تشکیل میدهد که منجر به خشونت میشود.
هنگامی که پرخاشگری معطوف به درون شود، با افسردگی و رفتارهای خودآزارانه و خودکشی به پایان میرسد، به همین دلیل است که در موارد کشتار خانواده در پایان فرد قاتل دست به خودکشی میزند.
در کنار جنایتها باید خشونتهای خانگی را هم در نظر گرفت. در این پدیده ما با اشکال مختلفی مواجه هستیم و به نظر میرسد که نوع پنهان خشونتهای خانگی از جمله خشونت کلامی و سوءاستفادههای عاطفی خیلی بیشتر از نوع آشکار آن مانند خشونت فیزیکی و قتل است.
غلامحسین معتمدی - روانپزشک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد