رفتار جوانان و دوری آنها از کانون خانواده، یکی از دغدغههای اصلی پدر و مادرها شده است. شاید در طول روز از آنها بسیار شنیده باشید که فرزندشان به هیچ وجه با آنها درد دل نمیکنند و زمانی که در خانه هستند، وقت خود را در اتاقشان میگذرانند.
البته جوانان نیز بر این باورند که در خانواده کسی به فکرشان نیست به همین دلیل در بیرون از خانه به دنبال فردی مطمئن میگردند که با او حرف بزنند و حتی تفریح کنند؛ تفریحاتی که گاهی خطرناک است و اتفاقات تلخ غیر قابل جبرانی همراه دارد مثل حوادثی که شبها در اتوبانهای تهران رخ میدهد.
والدین دلیل رفتار پرخاشگرانه فرزندانشان را نمیدانند و دنبال راهحلی برای سربهراه کردن جوانانشان هستند.
بسیاری از روانشناسان بر این باورند که والدین باید بدانند که هر میزان به فرزندانشان سخت بگیرند و به عبارتی بدون احترام به شخصیت آنها بخواهند راه را از چاه به آنها نشان دهند، نهتنها هیچ نتیجهای نخواهند گرفت بلکه باعث پیامدهای ناگوار دیگری نیز خواهند شد. البته از سوی دیگر اگر محبت بیدریغ ارزانیشان کنند، ولی به آنها مسئولیتهایی در حد توانشان نسپارند، نه تنها موفقیت آنها را در آینده تضمین نمیکنند، بلکه موجب پرتوقع شدن و به زبان ساده، لوس شدن آنها میشوند.یکی از تدابیری که برای بهبود ارتباط با جوانان به خانوادهها توصیه میشود، تغییر چارچوب روابط در دوره جوانی در قیاس با دوره قبل از جوانی است. رابطه والدین و کودک رابطهای است عمودی یعنی مشتمل بر ارتباطات دستوری و تحکمی که از بالا به پایین اعمال میشود، چنین چارچوبی از دوران بلوغ به هم میریزد و رابطه موجود باید به رابطه مطلوب که رابطهای افقی است، تغییر کند. در چنین وضعیتی، والدین به جای این که از موضع بالا به پایین برخورد کنند، خود را در سطحی مساوی با جوان خویش قرار میدهند و رابطه به جای آن که دستوری و تحمیلی باشد، رابطهای است بر اساس همدلی، تفاهم و درک وضعیت جوان که مطلوبترین نوع چارچوب ارتباطی محسوب میشود.در این باره در گفتوگویی با «محمدرضا دژکامی»، روانشناس به بررسی عوامل موثر در فاصله نسلها و راههای کم کردن این فاصله داشتیم که میخوانید.
چه عواملی باعث شکاف عمیق میان روابط والدین و فرزندان شده است؟
عوامل زیادی در جامعه ما میتواند تاثیر داشته باشد که یکی از آنها پدر و مادرها هستند. آنها باعث شدهاند جوانان به این فکر برسند که کسی در خانواده به آنها اهمیت نمیدهد. حوصله پدر و مادرها خیلی کم شده است. والدین خود را خیلی درگیر مسائل کاری کردهاند و فکر میکنند جوان و نوجوان فقط باید از نظر اقتصادی تامین شود، در صورتی که جوان نیاز به صحبت و درددل کردن با والدین دارد. یک جوان نیاز دارد پدر و مادر به او اهمیت دهند، هرچند این نیاز را خیلی بیان نمیکند.
مشاهده موفقیتها و نتایج مثبت کار فرزندان دشوار نیست، اما باید بدانیم موفقیت همهروزه به چشم نمیآید. اگر والدین بازخوردهای مثبت خود به کار فرزندان را به کارهایی اختصاص دهند که به نتیجه رساندهاند، باعث میشوند فرزندان به کارهای فراوانی که در دست اقدام است، با تردید و دودلی نگاه کنند و اعتماد به نفس نداشته باشند. مهمتر از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن کار، این است که بدانیم آنها تلاش میکنند. توجه دادن بچهها به کسب قطعی نتیجه، اضطراب و نگرانی آنها را افزایش میدهد، زیرا حصول نتیجه در اختیار آنان نیست، ولی تلاش کردن در اختیار آنان است و آنها میتوانند کوشش خود را مدیریت کنند.
از سوی دیگر برخی والدین، فرزندان خود را با یکدیگر یا با فرزندان دیگران مقایسه و ضعفهای آنان را بازگو میکنند و این مقایسه با افرادی صورت میگیرد که پدر و مادر، آنها را دوست دارند و موقعیت بالاتری دارند. این مقایسه به فرزند ضربه روحی میزند، از عزت نفس او میکاهد و تلاشهای او را دچار تردید میکند. نگرش به رفتار فرزندان باید جامع و کامل باشد و پیش از اینکه به وجوه منفی توجه و آنها را گوشزد کنیم، مثبتها را ببینیم و به آنها اشاره کنیم. تکیه بر موفقیتها، انگیزه درونی تولید میکند. با تعریف و تمجید والدین، فرزندان ترجیح میدهند به جد تلاش کنند.
در این زمان جوان به سمت دوستان خارج از خانه کشیده میشود؟
همانطور که گفتم پدر و مادرها خیلی درگیر مسائل تامین نیازهای مادی هستند و برای فرزندشان وقت نمیگذارند. وقتی جوان به یکی از مهمترین نیازهای خود که احساس با اهمیت بودن است در خانواده نمیرسد، این باعث میشود در جایی غیر از خانواده دنبال دوست و همراه بگردد؛ دنبال کسی که به درددلش گوش دهد و برای مشکلاتش راهحل پیدا کند. نتایج تحقیقاتی نشان داده که در 24 ساعت شبانهروز، ارتباط عاطفی خانوادهها به طور میانگین فقط 15 دقیقه است که این آمار بسیار تکاندهنده است. وقتی جوان احساس میکند که در خانواده کسی نیست که به احساساتش اهمیت دهد، وقتی احساس اضافی بودن دارد به طور یقین به جایی میرود که برای دیگران مهم باشد که این دیگران را در بین گروههای دوستان و همسالان خود پیدا میکند. این دوستان خیلی اوقات ممکن است دوستان ناباب باشند و در این زمان است که خطرات زیادی جوان را تهدید میکند.
در سنین جوانی، چون افراد بسیار احساساتی هستند، زمانی که به احساساتشان احترام گذاشته نشود، دچار اختلالات روحی میشوند و جوانان گوشهگیر و تنها میمانند، همین شکافی که از گوشهگیری جوان بین او و خانوادهاش پیش میآید باعث میشود وی به گروههای دوستی و شبکههای مجازی پناه ببرد.
چه خطراتی این جوانان را تهدید میکند؟
دوری و ایجاد شکاف بین جوان و خانواده به هر دلیلی هم که باشد عواقب بسیاری برای جوان دارد. همانطور که گفتم از جمله آنها میتوان به گوشهگیری و پناه بردن به جمع همسالان اشاره کرد. در اکثر موارد هم میتوان گفت که از بعد روحی و ذهنی این جوانان ضربه میخورند و به شبکههای مجازی پناه میبرند یا به مهمانیها و پارتیهای گوناگون میروند و سنگصبوری که به آن نیاز دارند، در آنجا پیدا میکنند. در همین مهمانیها برای بار اول با موادمخــدر آشنا میشوند و کمکم به مواد مخدر معتاد میشوند. متاسفاته بسیاری از افراد در کمین این جوانان هستند که از آنان سوءاستفاده کنند و حتی آنها را به باندهای مواد مخدر ببرند و به خلاف آلوده کنند و جوان هم که از این خطرها خبر ندارد فقط برای پیدا کردن دوستان قابل اعتماد در این دامها گرفتار میشود. حتی در مواقعی جوان با اطلاع از خطرهای احتمالی و برای لجبازی و دوری از تنهایی خود را درگیر گروههای دوستی پر خطر میکند که البته در موارد معدودی این اتفاق میافتد.
چه راهکارهایی برای دوری از این خطرات و نزدیکی فرزندان به والدین وجود دارد؟
توصیههایی که من و همکارانم میکنیم، نباید فقط در حد حرف باشد، فقط کلامی نباشد بلکه به عمل ختم شود. از بودن چند نفر در کنار هم خانواده تشکیل میشود و از تجمع خانوادهها جامعه به وجود میآید. پدر و مادرها باید به این بینش و آگاهی برسند که در جامعه ما باید به جوان توجه شود. جوان نیاز دارد که احساس کند در جامعه و بیشتر از همه در خانواده، او هم مهم است.وقتی پدر و مادر برای کار ناچیزی جوان را از خانواده طرد میکنند، در اینجا خود خانواده باعث میشود که جوان دور شود و با خانواده غریبه باشد و من پدر و مادرها را مقصر اصلی میدانم. از راهکارهایی که میتوان ارائه داد این است که صدا و سیما برای خانوادهها زمان بیشتری بگذارد و آنها را از نحوه صحیح برخورد با جوانان باخبر کند، مهارتهای زندگی را به جوانان و خانوادهها بیاموزد. در مدارس جوانان را از خطرات احتمالی ارتباط با دوستان ناباب با خبر کنند. در پارکها و محیطهای عمومی چند روانشناس و کارشناس جوانان باشند تا جوان بتواند مشکلاتش را با آنها در میان بگذارد.
نباید به جوان گفت که فلان کار را نکن، بلکه باید آنها را درست راهنمایی کرد. همه ما در هر جایگاهی باید به جوانان کمک کنیم، اگر ما این کار هارا انجام دهیم متوجه میشویم جوانان ایرانی بهترین جوانان هستند ولی ما خودمان کاری میکنیم که جوانان به مسیرهایی که نباید بروند، وارد شوند.
غزاله مالکی / تپش (ضمیمه چهارشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد