آرش نوذری می‌گوید او و برخی هم‌نسلانش قربانی رابطه و ستاره‌سالاری در تلویزیون و سینما شده‌اند

مافیای بازیگری و سوختن استعدادها

سریال «سفر به چزابه» مرحوم رسول ملاقلی‌پور را به یاد دارید؟ گروهی از هنرمندان سال‌ها پس از پایان جنگ برای دیدن مناطق جنگی راهی جنوب کشور ‌شدند. در میان آنها جانبازی بود که بینایی خود را از دست داده و بسیار مأخوذ به حیا و مؤدب نشان می‌داد.
کد خبر: ۷۹۰۸۵۹

این نقش را آرش نوذری ایفا می‌کرد. بازیگر با استعدادی که از نجات یافتگان با ملاقلی‌پور آغاز کرده بود، با هم به چزابه سفر کرده بودند و دو تجربه همکاری دیگر هم در کمکم کن و قارچ سمی داشتند تا درگذشت ناگهانی و غافلگیرکننده آقای کارگردان.

نوذری آن چنان نقش یک روشندل را خوب درآورده و از جان و دل برایش مایه گذاشته بود که نوید ظهور و حضور بازیگری توانا را در عرصه بازیگری ایران می‌داد. در عمل اما، روال کار طبق گمانه‌زنی‌ها پیش نرفت و نوذری آنی نشد که انتظارش می‌رفت و پیش‌بینی می‌شد.

آرش نوذری، بچه کرمان، متولد سال 1349 و فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر، شد بازیگر سریال‌های روتین طنز و کلیشه در نقش شخصیتی تکراری و فاقد جذابیت؛ جوان ساده‌دلی که سادگی‌اش گاه به بلاهت پهلو می‌زند و بیشتر تابع احساسات است و خیلی زود و سریع تحت تاثیر عوامل انسانی و محیطی اطرافش قرار می‌گیرد. تمام واکنش و عکس‌العمل‌هایش به گشادکردن چشم و دو رگه‌شدن صدا محدود می‌شود و به کودکی می‌ماند که زود بزرگ شده است.

اوج نقش‌آفرینی این چنینی او به سریال «پایتخت 1» و نقش برادر زن نقی باز می‌گردد که البته شاید بهترین و پخته‌ترین‌شان هم باشد. آرش نوذری در بقیه فیلم‌ها و مجموعه‌های نمایشی کم و بیش خود را تکرار کرده و به تعبیری دیگر، استعداد و توانایی‌هایش را یکسره به باد سپرده است. رانت‌خوار کوچک، وکیل محله، عید آن سال‌ها و خانه اجاره‌ای اسنادی هستند موید این ادعا.

پشت پرده خبرهایی است

اما چگونه است بازیگری که در جوانی و آغاز راه نقش‌های خوبی بازی کرده و نمره قبولی گرفته، در ادامه آنچنان که باید و شاید جدی گرفته نمی‌شود و در نقش‌های تکراری فاقد پیچیدگی کلیشه شده و فقط خودش را تکرار می‌کند؟ آیا پیشنهادهای جدی و متفاوتی از راه نرسیده یا خود او در بررسی پیشنهادها و انتخاب نقش‌ها دقت و وسواس مکفی را به خرج نداده است؟

نوذری خود وجود یک مافیای حاکم بر روابط پشت پرده را عامل اصلی غربتش با نقش‌های ویژه و متفاوت می‌داند.

او به جام‌جم می‌گوید: اصولا کار ما بر مبنای ضابطه نیست، بلکه رابطه است که نقش تعیین‌کننده دارد. زمانی که در مقام یک بازیگر رابطه نداشته باشی و به هر عنوان و بهانه، انواع و اقسام سرویس را به دیگران ندهی آخر و عاقبتت همین می‌شود.

این بازیگر چهل و پنج ساله البته این قاعده را شامل همه بازیگران نمی‌داند و یادآور می‌شود: کسانی مثل پرویز پرستویی هم بوده‌اند که 50 سال از عمرشان را به پای این کار گذاشته‌اند تا بالاخره به جایگاهی که لیاقتش را دارند، رسیده‌اند.

وی بر وجود مافیای رابطه تاکید مجدد می‌کند و اظهار می‌دارد: نمی‌توان وجود این مافیا را که ظلمی است در حق بازیگران درس خوانده و مستعد، نادیده گرفت و انکار کرد. همه از آن خبر دارند. بسیاری از همدوره‌ای‌های من که بسیار هم استعداد داشتند به دلیل وجود همین روابط پشت پرده ناسالم، به کارهای اداری رو آوردند یا مسافرکش شدند.

ملاقلی‌پور ادا و اصول نداشت

نوذری با ذکر خیری از مرحوم رسول ملاقلی‌پور می‌گوید: خدا رحمت کند ملاقلی‌پور را که به جوانانی مثل من و سیامک انصاری و علی سلیمانی میدان و فرصت داد. همین همکاری مسیر خیلی‌ها از جمله خودم را عوض کرد. من با سفر به چزابه شناخته شدم، اما برای پیشرفت در کار و پیدا کردن یک جایگاه مناسب در این عرصه، به داشتن رابطه نیاز است که البته من از آن برخوردار نبودم.

این بازیگر ادامه می‌دهد: خیلی از بازیگران به ظاهر حرفه‌ای سفر به چزابه حتی حاضر نبودند با بازیگران جوانی مثل من در یک لانگ شات بازی کنند.

وی درباره ویژگی‌های شخصیتی و حرفه‌ای مرحوم ملاقلی‌پور هم تصریح می‌کند: مرد وارسته‌ای بود. خیلی زلال بود. همانی بود که بود. بارها به همه می‌گفت تحصیلات من سیکل است و در عرض 20 دقیقه می‌توانم سینما را به هر کس که بخواهد یاد دهم. می‌گفت خودم ادا و اصول ندارم و هر کس که برایم کار می‌کند باید این گونه باشد. باوجود این‌که می‌گفتند بداخلاق است، اما خیلی مهربان بود. با کسانی که توانایی کمتری در بازیگری داشتند مدارا می‌کرد و در عوض با کسانی که ادا و اصول شان زیاد بود زاویه داشت.

اتفاقی که برای نوذری نیفتاد

معمولا در طول عمر حرفه‌ای یک بازیگر نقش ویژه‌ای به او پیشنهاد می‌شود که موجبات درخشش‌اش را فراهم می‌کند و مسیر پیشرفتش را هموار می‌سازد. این اتفاق می‌توانست برای آرش نوذری در همان آغاز راه و پس از نقش‌آفرینی هنرمندانه‌اش در سفر به چزابه بیفتد که این‌گونه نشد و او به بازیگر ثابت بسیاری از مجموعه‌های طنز تبدیل شد؛ خواه ناخواه. نوذری حتی با وجود بازی در چهار اثر نسبتا مطرح مرحوم ملاقلی‌پور از سینما هم به طور کل فاصله گرفت.

خودش اما می‌گوید که طنز، ژانر مورد علاقه‌اش است و انتخاب نخستش و البته ادامه می‌دهد مجبور است از میان بد و بدتر به اولی رضایت دهد. و باز می‌گوید که از راه بازیگری امرار معاش می‌کند و تحصیلات دانشگاهی‌اش هم مرتبط است و دوباره می‌گوید که کار دیگری هم بلد نیست و سرمایه‌ای هم ندارد که کاسبی برای خودش دست و پا کند.

همکاری با مدیری مغتنم است

بازی در سریال «در حاشیه» مهران مدیری شاید در مجموع برای نوذری اتفاق ویژه‌ای نباشد، اما از منظر نقش‌سازی و شخصیت‌پردازی می‌تواند یک نقطه تمایز و امید محسوب شود برای این بازیگر و آینده حرفه‌ای‌اش. او این بار از شخصیت مالوف پر جنب و جوشش فاصله گرفته و شده دکتر نوشین عادلی؛ پزشک اورژانس که کاهل و تنبل است و حس و حال کارکردن ندارد.

نوذری درباره شخصیتی که مدیری در سریال در حاشیه برای او طراحی کرده، بیان می‌کند: شخصیت دکتر عادلی یک آنتی حس است. یعنی درست نقطه مقابل آنچه در اورژانس بیمارستان‌های کشور می‌گذرد، قرار دارد. هر چه نیروهای شاغل در اورژانس سریع واکنش نشان می‌دهند او آرام است.

این بازیگر اضافه می‌کند که دکتر عادلی را بر مبنای شخصیتی که در فیلمنامه طراحی شده بود بازی کرده است. او البته تاکید دارد که نقش در نهایت باید از فیلتر بازیگر بگذرد.

نوذری با تاکید بر این که مردم، سریال در حاشیه را دوست دارند از توقف حتی موقت آن ابراز تاسف می‌کند و یادآور می‌شود: این سریال با دکترنماها شوخی می‌کند نه با پزشکان واقعی. حتی نشان می‌دهد وقتی مدرک دکتر عشقی را معادل‌سازی می‌کنند در نهایت می‌شود سیکل. در حاشیه جدی نیست ، شوخی است.

این بازیگر که در حاشیه سومین تجربه همکاری‌اش با مهران مدیری است، در این باره اظهار می‌دارد: مدیری خودش حرفه‌ای است و فقط با حرفه‌ای‌ها کار می‌کند و در نتیجه سر صحنه فیلمبرداری احتیاجی به توضیح واضحات ندارد. او مخاطبان میلیونی دارد و همکاری با چنین کارگردانی برای هر بازیگر مغتنم است.

توقع گزیده‌کاری هم حدی دارد

آرش نوذری بازیگر تحصیلکرده و در عین حال مستعدی است. او و همنسلانش شاید قربانی ستاره‌سالاری و روابط پشت پرده در مناسبات انتخاب بازیگر شده باشند. توقع گزیده‌کاری از یک بازیگر هم تا حد اعتدالش موجه و منطقی است. بازیگری که بازی تنها ممر درآمدش است، مگر چقدر می‌تواند منتظر یک نقش متفاوت بماند و اگر این پیشنهاد هیچ وقت از راه نرسید چه؟ غم نان را چه باید کرد و بار مسئولیت زندگی را؟

نوذری و امثال او در ورطه تکراری ناخواسته افتاده‌اند و در این داستان عودت به سر خط، چیزی که در وهله اول فنا می‌شود و زائل، استعداد و قابلیت‌های هنری آنهاست. پیدا کردن مقصر در این میان کار آسانی نیست؛ شرایط و روابط پیچیده حاکم بر روابط حرفه‌ای، طراحی نقش‌های بشدت تکراری، ریسک نکردن کارگردانان و نسپردن نقش‌های متفاوت به بازیگران یا گزیده‌کار نبودن و مته به خشخاش نگذاشتن هنگام پذیرش یا رد نقش‌های پیشنهادی از سوی بازیگر؟! دلیل یا دلایل هر چه باشد، آنچه مایه دریغ و افسوس است استعدادهایی است که حیف و میل می‌شود یا به بیراهه می‌رود و بازیگران مستعدی که قدر نمی‌بینند و فرصت از کف می‌دهند.

رابطه در انتخاب بازیگری تلویزیون نقشی ندارد

محمود معظمی، کارگردان آثار تلویزیونی معتقد است انتخاب بازیگران بیشتر بر مبنای قصه اثر و شخصیت‌هایی که در آن حضور دارند صورت می‌گیرد.

معظمی در این‌باره به جام‌جم می‌گوید: کارگردانان و تهیه‌کنندگان سعی می‌کنند از بازیگرانی که محبوب بوده و مردم هم با آنها خاطرات خوبی دارند در سریال‌ها و تله‌فیلم‌های خود استفاده کنند. معمولا مخاطبان نیز با این طیف از بازیگران ارتباط بهتری برقرار می‌کنند.

وی ادامه می‌دهد: البته خیلی از آثار تلویزیونی هم هستند که بدون حضور بازیگران چهره ساخته می‌شوند. به‌طور مثال خودم در بعضی کارهایم از بازیگران تئاتری استفاده کرده‌ام. گاهی هم تلفیقی از بازیگران چهره و جوانان مستعد بازیگری در یک اثر به کار گرفته می‌شوند. در مجموع انتخاب بازیگر بستگی به نوع متن، قصه اثر و توقع کارگردان و تهیه‌کننده دارد.

معظمی که کارگردانی سریال «تکیه بر باد» را در کارنامه خود دارد، در عین حال تاکید می‌کند که اگر یک بازیگر از استعداد و ظرفیت کافی برخوردار باشد، می‌تواند راهش را پیدا کند و در کارش موفق شود.

وی می‌افزاید: اما متاسفانه بازیگران جوان همه چیز را به شانس و اقبال حواله می‌دهند و حاضر نیستند چند سال مثلا در تئاتر کار کنند تا پخته شوند و بعد به تلویزیون و سینما ورود کنند. آنها می‌خواهند یکشبه ره صد ساله بروند و نقش اصلی یک فیلم یا سریال را تصاحب کنند. البته این اتفاق برای بعضی‌ها افتاده که یکشبه به جایی رسیده‌اند و حتی ستاره شده‌اند، اما این وضع هیچ‌گاه دوام نداشته است. لزوما قرار هم نیست که همه ایفاگر نقش‌های اصلی یک سریال باشند.

این کارگردان، وجود مافیا در عرصه انتخاب بازیگر آثار تلویزیونی را تکذیب و تصریح می‌کند: لااقل در کار ما که چنین مافیایی حاکم نبوده و نیست. من تا امروز خیلی آزادانه و با مشورت تهیه‌کننده یا نویسنده بازیگران آثارم را انتخاب کرده‌ام. حتی گاهی خودم تصمیم‌گیرنده اصلی هستم. مدیران شبکه‌ها هم در این سال‌ها با انتخاب ما مخالفتی نکرده و به رای و نظرمان احترام گذاشته‌اند.

وی سینما را از این قاعده مستثنا می‌داند و یادآور می‌شود: قضیه سینما فرق می‌کند. آنجا مساله گیشه مطرح است و بازگشت سرمایه اولیه. در تلویزیون اما چنین مافیایی وجود ندارد و دست کارگردان برای انتخاب بازیگر باز است و مدیران شبکه هم به نظر او احترام می‌گذارند.

کارگردان سریال «فاخته» دلیل به حاشیه رفتن بعضی از بازیگران از آثار تلویزیونی را قدرت کم و ریسک‌پذیری اندک بعضی از کارگردانان ذکر می‌کند و اظهار می‌دارد: بعضی از فیلمسازان دوست دارند با بازیگرانی همکاری کنند که در یک ژانر و نقش کار کرده و خوب جواب داده‌اند. همین مساله باعث می‌شود بازیگرانی که کمتر شناخته شده‌اند اما در عین حال استعداد و پتانسیل لازم را دارند به حاشیه رانده شوند.

معظمی این موضوع را شامل همه کارگردانان و بازیگران نمی‌داند و متذکر می‌شود: بسیاری از بازیگران سعی می‌کنند نقش‌های تکراری را بازی نکنند. در عین حال، خود کارگردانان هم نقش‌های متفاوت را به بازیگران کمتر شناخته شده می‌سپارند. همه اینها بستگی به توانایی‌های فیلمساز دارد.

وی تصریح می‌کند: البته برخی از بازیگران هم آن‌قدر پیشنهادهای متفاوت ندارند که بتوانند از میان آنها بهترین را انتخاب کنند. به هر حال غم نان و گذران زندگی را هم باید در نظر گرفت. با این حال من در سال‌های اخیر کمتر کارگردان و بازیگری را دیده‌ام که تمایل قلبی داشته باشند، نقش‌های کلیشه‌ای را بپرورانند و بازی کنند.

محسن محمدی / گروه رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
فرزند زمانه خود باش

گفت‌وگوی «جام‌جم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر

فرزند زمانه خود باش

نیازمندی ها