یکی از عواملی که قدرت اختیار انسان را میکاهد، خشم و غضب است. افزایش فشار عصبی و خشم میتواند به بروز اعمالی از سوی انسان بینجامد که در شرایط عادی از آنها پرهیز میکند. یکی از مهمترین ارزشهای اخلاق اسلامی، خویشتنداری،فروخوردن خشم یا به اصطلاح دینی «کظم غیظ» است.
از سوی دیگر اخلاق اسلامی دارای دو پشتوانه مهم است:
الف ـ فقه اسلامی
ب ـ عرفان اسلامی
از همین رو، همه ارزشهای اخلاق اسلامی نیز دارای دو مبنای مهم هستند؛ فقه، انسان را به عمل اخلاقی مکلف میکند و عرفان، به انسان بینشی میدهد که حقیقت و حسن عمل اخلاقی را درک کند. بنابراین ارزشهای اخلاقی، مثل خویشتنداری، دارای دو مبنای مهم دارد و در اینجا از این دو مبنا بحث خواهیم کرد: مبانی فقهی خویشتنداری و مبانی عرفانی خویشتنداری.
مبانی فقهی خویشتنداری
توجه به تهذیب نفس و تربیت اخلاقی انسان از جمله هدفهای اساسی ادیان بزرگ است تا به واسطه آن انسان را از خاک به افلاک برده و او را متصل به عوالم ملکوتی گرداند. دین اسلام نیز با همین رویکرد و به طور جد، اخلاق و تهذیب اخلاق را مد نظر داشته است و خداوند متعال در جای جای قرآن کریم به حسن خلق و آداب حمیده و اخلاق کریمه توصیه فرموده است.
اما در مقابل اخلاق حمیده، اخلاق رذیله نیز وجود دارد که باید بهآنها توجه شود و در رفع آنها کوشش گردد؛ ازجمله امراض اخلاقی که در قرآن کریم مورد اشاره قرار گرفته است، خشم و غضب مبتلابه انسان در شرایط گوناگون و حالات مختلف است. شرع مقدس در این باره توصیه و تأکید بر «خویشتنداری» کرده است و به طور صریح در قرآن ذکر شده که مومنان خشم و غیظ خود را فرو نشانند و بر مردم ببخشایند. (آل عمران ـ 134)1
همچنین در سیره نبوی(ص) و اخلاق علوی(ع) نیز که سرلوحه اعمال و اخلاق مسلمیناند، خویشتنداری بکرات مشاهده شده است. قصه آن عرب که سر راه پیامبر خدا خاشاک میریخت و رفتار پیامبر اکرم در قبال آن، معروف است. همچنین عمل جوانمردانه و دلاورانه امیرالمومنین در جنگ خندق در قبال عمرو بن عبدود اظهر من الشمس است؛ چنان که وقتی حضرت برای کشتن خصم خود به او نزدیک شد، او جسارتی به حضرت نمود، اما در قبال آن عمل، سرحلقه فتیان عالم دست از پیکار کشید و دور میدان چرخید و بعد از لحظاتی بر سر عبدود حاضر شده و او را بینداخت. زمانی که دلیل این کار ناباورانه را از حضرت پرسیدند فرمود:
گفت من تیغ از پی حق میزنم/ بنده حقم نه مأمور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا/ فعل من بر دین من باشد گوا
از حیث اجتماعی نیز اسلام توصیه بر عفو و خویشتنداری مینماید حتی وقتی که حق با ما باشد و طرف مقابل به ناحق دعوی کرده باشد، چنان که در قرآن کریم به این امر تصریح شده است که:«جزای بدی، بدی است همانند آن، پس هر که عفو و اصلاح کند اجرش بر خداست.» (شوری ـ 40)2
در تعالیم اخلاقی اسلام، کظم غیظ و بخشودن مردم زمانی اجر و ثواب بزرگ دارد که در توانایی و قدرت بر انتقام باشد، نه در زمان عجز و ناچاری که این جبر است و آن اختیار. چنان که در فرمایشات امیرالمومنین در نهج البلاغه میخوانیم: «هرگاه بر دشمنت دست یافتی، پس بخشش و گذشت از او را شکر و سپاس توانایی بر او قرار بده.» (حکمت 10)3
مبانی عرفانی خویشتنداری
اما منظر دیگر کظم غیظ در عرفان اسلامی تجلی دارد، که در آن مراتب معنوی، مراحل عرفانی، حالات سلوکی و نفسانی انسان مورد بحث قرار میگیرد. از این منظر حکمای الهی قوای نفس را بر چهار قوه تقسیم کردهاند که مجموع آنها را فضیلت مینامند و عبارتند از حکمت، شجاعت، عفت و عدالت.
خواجه نصیرالدین طوسی در اخلاق ناصری در این باره مینویسد: «... پس بدین اعتبار قوا چهار شوند و چون تصرف هر یک در موضوعات خویش بر وجه اعتدال بود چنان که باید و چندان که شاید، بیافراط و تفریط فضیلتی حادث شود؛ پس فضایل چهار بود: اول: از تهذیب قوت نظری و آن حکمت بود. دوم: از تهذیب قوت عملی و آن عدالت بود. سوم: از تهذیب قوت غضبی و آن شجاعت بود. چهارم: از تهذیب قوت شهوی و آن عفت بود.»4 پس به این اعتبار با اعتدال هریک از قوای بدن یا به تعبیری نفسهای سهگانه انسان (ناطقه، حیوانی و نباتی)؛ فضیلتی حاصل میگردد که کمال آن قوه یا نفس است و در ذیل آن قوه، قوای دیگری هستند که آنها نیز به تکامل و تعادل میرسند، چنان که ذیل فضیلت شجاعت که کمال قوه غضبی است 11 فضیلت ذکر کردهاند مانند: بلند همتی، کبر نفس، حلم، سکون نفس، حمیت و... .
از دیدگاه عرفان، نفس آدمی در محاصره امراض نفسانی است که او را از عوالم غیبی و ملکوتی باز میدارد و به تعبیری حجاب بین او و حق میگردند؛ از این رو طبیب معنوی با تدبر در حالات نفس و امراض آن سعی در بهبود و تعادل روحی انسان مینماید تا او را از بندهای این بیماریهای روانی (= نفسانی) برهاند.
ملاصدرا صریحا روشن میکند که اشتغال به نفسانیات موجب دوری از عالم قدس و معطوف شدن به عالم ماده میگردد 5، چیزی که امروزه با شدت و حدت در جوامع بشری شاهد آن هستیم و غضب و خشم گرفتن بر یکدیگر از نمونههای بارز رفتارهای اجتماعی عصر حاضر است که با اندک بهانهای موجبات آن فراهم میشود و پرخاشگری و تندخویی را در پی دارد.
از دیگر تجلیگاههای اخلاق عرفانی، فتوت است که صاحبان آن بر عفو و بخشش در عین قدرت که لازمه یک جوانمرد است تأکید کرده و این فضیلت اخلاقی را به عنوان یک اصل اساسی در فتوت نامههای خویش مضبوط ساختهاند. برای نمونه در فتوت نامه شهاب الدین عمر سهروردی آمده است: «اخی آن باشد که اگر همه عالم او را برنجاند، نرنجد و نرنجاند و به رنجاندن هیچ کس رضا ندهد و مشغول نشود، نه به ظاهر و نه به باطن. و به خدا حواله نکند، انتقام را عفو کندکه شرط فتوت آن است، زیرا که سیدعلیهالسلام اخی و صاحب فتوت و مروت بود، چندان که او را بیشتر رنجانیدی ایشان را بیشتر دعا کردی.»6
اما خشم گرفتن در عرف عرفان و اندیشه عارفان از نشانههای آتش جهنم است و سرخی روی انسان خشمگین نیز دلالت از سرخی آتش قهر جهنمی دارد که هر چه سرختر باشد، سوزاننده و قهارتر است. لذا این بیماری نفسانی (یا به تعبیر امروزی مشکل روانی) باید بهبود یابد و در نهایت مرتفع شود تا سبب فلاح و رستگاری انسان را فراهم آورد.
پانوشتها:
1 و 2 ـ اخلاق از نظر قرآن، جعفر شعار، ناشر مولف 1364 3 ـ نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فیضالاسلام، انتشارات فقیه 4 ـ اخلاق ناصری، خواجه نصیرالدین طوسی، به کوشش وحید دامغانی، موسسه مطبوعاتی عطایی 5 ـ عرفان و عارف نمایان (ترجمه کسر اصنام الجاهلیه)، ملاصدرا، ترجمه محسن بیدافر، انتشارات الزهرا 1366 6 ـ رسایل جوانمردان، مرتضی صراف، انستیتوی فرانسوی پژوهشهای علمی در ایران
هوشنگ شکری / جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد