راهنمای ایجاد تغییر و تحول در زندگی

عزیز من؛ بیا با هم زبان عشق را تجربه کنیم

جام جم سرا- سفره‌های هفت‌سین را جمع کردیم و ماهی‌ها را به رودخانه سپردیم و سبزه‌ها را به باد دادیم! حالا وقت آن است که نقطه بگذاریم و برویم سر خط. چون، سال جدید قرار نیست فقط خانه‌مان تمیز باشد و لباس‌های نو خریده باشیم. بهتر است سال جدید با نگاه جدید، رفتار جدید و در یک کلمه زندگی جدید هم همراه باشد.
کد خبر: ۷۸۵۲۴۳
عزیز من؛ بیا با هم زبان عشق را تجربه کنیم

برای این‌که زندگی خانوادگی 94 را تجربه کنید باید در برخی رفتارهای سال‌های قبل به طور جدی تجدید نظر داشته باشید. ما برای چاردیواری خانه‌تان چند پیشنهاد کوچک داریم و امیدوار هستیم با این پیشنهادها، عشق و علاقه قبلی‌، پر‌رنگ‌تر شود و مشکلات احتمالی سال گذشته، از رابطه شما خداحافظی کند.

زندگی زناشویی که می‌گن، یعنی چه!

شما چند سال است که ازدواج کرده‌اید؟ امسال سال اول زندگی مشترک‌تان بوده است؟ ده سال است که زیر یک سقف رفته‌اید یا بیست سال است که همراه زندگی هم هستید؟ فرقی نمی‌کند حتی اگر چند سال از ازدواج‌تان می‌گذرد بازهم نیاز دارید تا به مفهوم زندگی مشترک فکر کنید. این بار سعی کنید هر چه شنیده‌اید و هر چه خوانده‌اید را کنار بگذارید و فقط شناسنامه‌هایتان را بردارید و به دقت آن را بخوانید. در صفحه اول آن مشخصات شماست و والدین‌تان. در صفحه دوم آن مشخصات همسر و تاریخ ازدواج‌تان. مشخصات فرزندان و تاریخ تولد آنها و بالاخره در صفحه آخر تاریخی که زندگی‌تان (البته ان‌شاءالله بعد از صد و بیست سال) به پایان خواهد رسید. دیدن این صفحات مفید و مختصر چه چیز را در ذهن شما تداعی می‌کند؟ من وقتی به شناسنامه‌ام نگاه می‌کنم، انگار صحنه‌های مهم از یک فیلم طولانی را کنار هم می‌گذارم و بقیه را پاک می‌کنم.

والدین، همسر، فرزندان و در نهایت اینها یعنی همه چیزی که از من ثبت می‌شود و شاید همان چیزهایی که باید در زندگی به آنها اهمیت دهم، اما شلوغی دنیا نمی‌گذارد. زندگی زناشویی یکی از اتفاقات مهم شناسنامه هر فرد است. تا وقتی مجرد هستیم همه ما به این موضوع اعتقاد داریم. دغدغه خیلی از ما این است که یک همسر خوب پیدا کنیم و یک ازدواج موفق داشته باشیم، اما این مال زمانی است که هنوز ازدواج نکرده‌ایم. وقتی صفحه دوم شناسنامه‌مان پر شد، انگار خیالمان راحت می‌شود و آن وقت سراغ کارهای مهم‌تر می‌رویم. کارهایی که هیچ رد پایی در شناسنامه ما نخواهد گذاشت. اما آنها می‌شوند اولویت زندگی‌مان و این بزرگ‌ترین خطای همسران است.

در سال 94 باید نگاهمان به اولویت‌های زندگی‌مان تغییر کند. خانواده مهم‌ترین اولو یت زندگی‌مان قرار بگیرد و صدر‌نشین انتخاب‌هایمان باشد.

حرف‌هایی برای نگفتن

حرف‌ها، باید گفته شوند وگرنه مانند احتکار هر چیز که گرانی بازار را در پی دارد، حرف‌هایی که در خانه گفته نمی‌شود، سرگرانی نزدیک‌ترین افراد را باهم به دنبال خواهد داشت. همه ما گرفتار هستیم، این بهترین بهانه است تا برای هم وقت نداشته باشیم. اما گرفتاری ما برای چیست؟ خرید خانه؟ ماشین بهتر؟ تربیت بچه‌ها؟ یا هر دلیل دیگر که هیچ‌کدام بدون زیر بنای یک ارتباط عاطفی عمیق در خانه، نتیجه‌ای نخواهد داشت و احساس خوشبختی را ایجاد نخواهد کرد. بیایید امسال قرار بگذاریم تا باهم حرف بزنیم. دیده‌اید در فیلم‌ها وقتی می‌خواهند دو نفر را با هم غریبه نشان دهند، جوری برخورد می‌کنند که حرفی برای گفتن ندارند و بعد از مدت‌ها که در سکوت می‌گذرانند، یکی می‌گوید چه هوای خوبی و دیگری هم از ترافیک صحبت می‌کند؟ این یعنی جز هوا و ترافیک بهانه‌ای برای همکلامی‌شان وجود ندارد. این یعنی آن دو نفر از هم دورند، خودشان و دنیای‌شان. حال من و شما با همسرمان جز هوا و ترافیک در مورد چه چیزهایی حرف می‌زنیم؟ مدرسه بچه‌ها، گذاشتن زباله دم در، تغییر دکوراسیون خانه! اما بسیاری از حرف‌هایی که ما باهم می‌زنیم مثل همان ترافیک و آب و هوا در حقیقت برای شکستن سکوت خانه است. باید برنامه‌ای داشته باشیم تا با هم حرف بزنیم. حتی همین حرف‌های معمول هم برای شروع خوب است و خیلی بهتر از این است که بنشینیم و به صفحه تلویزیون یا تلفن همراهمان خیره شویم.

عادت به گفت‌وگو یک نتیجه بسیار خوب دارد و آن بیمه کردن ارتباط اهالی خانه با یکدیگر است، زیرا حتی اگر تفاوت‌ها یا سوءتفاهم‌ها بین‌شان اختلاف و ناراحتی ایجاد کند، می‌توانند با حرف زدن در درجه اول از وجود مشکل یا دلخوری باخبر شوند و در درجه دوم برای رفع آن چیزی بگویند یا کاری انجام دهند.

در سال 94 ما و همسرمان باهم گفت‌وگو کنیم. هم گوینده حرف‌ها و احساساتمان باشیم و هم بخواهیم تا شنونده حرف‌ها و دغدغه‌های طرف مقابل بشویم. در این صورت است که فرزندان ما هم در خانه یاد می‌گیرند اگر حرفی هست که همیشه هست و این یعنی ما زنده‌ایم، باید اینجا و زیر این سقف گفته شود.

صفرهای حساب بانکی

پول برای آن‌که زندگی راحتی داشته باشیم لازم است اما این جمله به معنی این‌که داشتن ماشین شاسی بلند و خانه بزرگ و... ایجاد خوشبختی می‌کند، نیست. برای این‌که بتوانیم زندگی کنیم و دردسر کمتری داشته باشیم، باید به فکر ساختن یک زندگی ساده اما خودکفا و در عین حال همراه با آسایش باشیم. یکبار دیگر این جمله را بخوانید. «ساختن یک زندگی ساده، اما خودکفا» یعنی باید کنار هم بسازیم و به دست آوریم. برای آن‌که در جهت بهبود شرایط مالی خانواده‌مان اقدام کنیم، باید بتوانیم یک برنامه‌ریزی مالی خوب انجام دهیم. بهتر است برای خرج و دخلمان یک طرح جدید داشته باشیم. می‌توانیم همه چیز را روی کاغذ بیاوریم تا قابل بررسی و نقد باشد. خرج‌های غیر ضروری یعنی تمام لحظاتی که برای درآمد بیشتر کار کردیم و همه آن را در جایی هزینه کردیم که بی‌فایده بوده است. به زبان خودمانی‌تر، ما، بودن با خانواده را از دست دادیم تا چیزی به دست بیاوریم، اما این اتفاق نیفتاد. در حقیقت ضرر بزرگی می‌کنیم، زیرا تمام آن دوندگی‌ها و خسته شدن‌ها و باهم نبودن‌ها را داده‌ایم و هیچ چیز هم به دست نیاورده‌ایم.

در سال 94 اگر لازم است به فکر راه‌های مناسب‌تری برای امرار معاش باشیم، سعی کنیم طوری پول‌مان را خرج کنیم که هم از زندگی‌ لذت ببریم و هم پولی را که با زحمت به دست آورده‌ایم، براحتی خرج دنیای مصرف‌زدگی نکنیم.

داستان تکراری مادر من، مادرتو!

یکی از چیزهایی که باید امسال درباره آن فکر کنیم و اگر تا به‌حال درست رفتار نمی‌کردیم، تغییر رویه بدهیم، نگاه ما به خانواده همسر و بخصوص مقوله مهم مادرزن و مادرشوهر است. با توجه به فرهنگ ما و وابستگی دختر و پسر به خانواده‌هایشان، چیزی که نیاز داریم تا یک زندگی آرام را تجربه کنیم، پذیرش خانواده همسر مانند خانواده خودمان است و این‌که باور کنیم ما دختر یا پسر جدید آنها هستیم. پیش داوری‌ها را کنار بگذاریم و فیلم‌های دهه شصت با مادرشوهر بدجنس را فراموش کنیم.

در سال 94 سعی کنیم یک عروس و داماد خوب باشیم و پرونده این‌که مادر تو این را گفت و پدر تو این کار را کرد را برای همیشه ببندیم. شکایت از عزیز‌ترین افراد همسر مشکلی را حل نمی‌کند.

یک «ما» اما «من» و «توی» مستقل!

وقتی تازه ازدواج کرده‌ایم فکر می‌کنیم اگر مانند چسب به هم بچسبیم و بدون هم نفس نکشیم، یعنی زوج خوشبختی هستیم. این‌که همیشه و همه جا باهم باشیم، یک غذا را دوست بداریم، از دیدن یک فیلم لذت ببریم و یک موسیقی در ما احساس شادی ایجاد کند، یعنی ما توقع داریم با همسرمان «یک نفر» باشیم نه دو نفر که همدیگر را دوست دارند و کنار هم رشد می‌کنند و برای موفقیت به هم کمک می‌کنند. تفاهم و شباهت لازمه زندگی مشترک موفق است، اما این‌که یاد بگیریم تفاوت‌ها را بپذیریم و از آن برای رسیدن به تفاهم‌ها استفاده کنیم هنری است که همسران موفق دارند. این‌که بتوانیم در کنار هم باشیم و علایق یکدیگر را حتی اگر علاقه خودمان نیست، قبول کنیم یعنی به همسرمان به عنوان یک انسان متفاوت احترام می‌گذاریم.

در سال 94 تمرین کنیم تا در عین متفاوت بودن، همراه و همسفر باشیم و نخواهیم همسرمان رونوشتی از ما بشود. حریم شخصی یکدیگر را نشکنیم و بگذاریم یک قدم فاصله بین‌مان باشد تا یکدیگر را بهتر ببینیم.

چه جور همسری دوست داری؟

شما فکر می‌کنید همسر خوبی هستید؟ تمام وظایف‌تان را انجام می‌دهید و همان شوهری هستید که هر زنی آرزو دارد یا همان زنی که هر مردی در رویایش به آن فکر می‌کند؟

خیلی از ما همسران در خلوت خود و در بحث‌هایی که بین‌مان رخ می‌دهد، در دل نجوا می‌کنیم یا فریاد می‌زنیم که ما بهترین همسر دنیا هستیم. همسرمان باید احساس خوشبختی کند که ما را دارد چون آن‌طور که فکر می‌کنیم درست است، محبت‌مان را به او نشان می‌دهیم اما واقعیت این است که باید زبان عشق همسرمان را بیاموزیم و بدانیم همسر ایده‌آل از نظر او چگونه معنا می‌شود.

در سال 94 خیلی صادقانه از شریک زندگی‌مان بپرسیم که دوست داری چگونه باشم؟ جای چه حرف‌هایی در زندگی‌مان خالی است؟ چه رویاهایی را نتوانستم برایت محقق کنم؟ با همسرمان در این باره حرف بزنیم. اگر بتوانیم شنونده خوبی برای رویاهای او باشیم، او هم شنونده رویاهای ما خواهد بود. زندگی که همسران طبق خیال خود رفتار نکنند و به ‌ایده‌آل طرف مقابل نزدیک شوند، می‌تواند همان بهشت گمشده روی زمین باشد.

در فلان روز، می‌گویم که دوستت دارم...

این که تاریخ تولد یکدیگر را به یاد داشته باشید و برای سالگرد ازدواج‌تان گل بخرید و زمان‌های خاص در خانه‌تان اتفاقات خاص بیفتد خیلی زیباست، اما زیباتر این است که به دنبال زمانی بگردید که محبت‌تان را به هم نشان دهید، کاملا بی‌بهانه! وقتی طرف مقابل انتظارش را ندارد و وقتی زندگی‌تان حالت روزمرگی به خود گرفته است، زمان خوبی است تا با یک کار ساده به او یاد آوری کنید که چقدر دوستش دارید. عشق بین همسران مانند گیاهی است که باید مراقبت شود وگرنه خشک می‌شود یا در خوشبینانه‌ترین حالت به بار نمی‌نشیند.

ما برای هر چیزی در زندگی‌مان طرحی داریم. حتی وقتی قرار است به جایی برویم به این‌که از کدام مسیر حرکت کنیم که زودتر به مقصد برسیم فکر می‌کنیم، اما گاهی در زندگی مشترک و در ارتباط با همسرمان چنین فکری را نداریم.

در سال 94 با خود قرار بگذارید تا روزهای زیادی را برای غافلگیر کردن شریک زندگی‌تان صرف کنید. به راه‌هایی فکر کنید که می‌تواند حتی بدون هزینه سنگین به او بفهمانید برای‌تان چقدر مهم است.

صندوق ذخیره عاطفی همسران

بسیاری از همسران را می‌شناسم که حساب مشترکی با هم دارند، برای روز مبادا، برای وقتی که یکی از دو طرف اتفاقی برایش بیفتد یا اصلا فقط برای این‌که به یکدیگر بگویند: با هم شریک هستیم.

اما نمی‌دانم چند نفر از آنها که حساب بانکی‌های مشترک دارند، با یکدیگر حساب مشترک دوست داشتن و عشق ورزیدن باز کرده‌اند. در حالی که این حساب مشترک، در صورتی که در قلب دو نفر باز شود، آن دو تا آخر عمر شریک همه چیز یکدیگر خواهند بود.

حساب مشترک دوستت دارم، همان لحظاتی است که زن و شوهر دستانشان را در دستان هم می‌گذارند و به یک پیاده‌روی ساده می‌روند، همان صبح‌هایی است که کنار هم صبحانه می‌خورند و همان آخر شب‌هایی است که همدیگر را به یک لیوان چای گرم دعوت می‌کنند. زمان‌هایی که با هم حرف می‌زنند و زمان‌هایی که یکدیگر را گوش می‌دهند.

البته این رفتارها موجودی حساب مشترک دوستت دارم را چندان افزایش نمی‌دهد، اما گاهی یک کنار هم ماندن در سختی، یک برایم مهم نیست تو بیماری، من کنارت می‌مانم، یک فدای سرت، باهم دوباره از صفر زندگی را می‌سازیم، یک گذشته را فراموش کن و به فردا بیندیش، می‌تواند موجودی این حساب را از صد هزار تومان به صدها میلیون تومان افزایش دهد. آنقدر که زن و شوهر گمان کنند ذخیره ارزشی آنها برای مصرف تا آخر عمر کافی خواهد بود.

در سال 94 اولین کاری که می‌کنید یک «حساب مشترک دوستت دارم» با همسرتان باز کنید تا بتوانید لحظات عاطفی و مبادلات عاشقانه‌تان را در آن ذخیره کنید و بگذارید برای روزی که مشکلات زندگی باعث می‌شود از این حساب چک بکشید. آن هم نه یک چک بی‌محل!

تکرار شدن بدون تکراری شدن

بچه که بودیم آن‌قدر کلمات را برایمان تکرار می‌کردند تا از حفظ شویم. وقتی بزرگ‌تر شدیم و به مدرسه رفتیم هم یاد گرفتیم برای حفظ هر چیزی باید آن را تکرار کنیم. جدول ضرب و شعرهای مدرسه همه را حفظ کردیم تا در خاطرمان بماند و شاید برای همین است که فکر می‌کنیم تکرار به ماندگاری کمک خواهد کرد. البته این حرف اشتباه نیست، تکرار می‌تواند به ماندگاری کمک کند اما به شرط آن‌که مساوی با تکراری شدن نباشد. زیباترین تابلوی جهان که سال‌ها به دنبال پیدا کردن یک کپی زیبا از آن بودید، وقتی در دیوار خانه‌تان نصب شود، جایی که همیشه و هر روز آن را می‌بینید، اگر حواس‌تان نباشد آن‌قدر تکراری می‌شود که ممکن است اگر خوب فکر کنید ماه‌ها بدون کوچک‌ترین توجهی از کنار آن گذشته‌اید. داستان ما و همسرمان هم همین شکل است. اگر مراقب نباشیم و تکرارمان در زندگی هم به تکراری شدن‌مان بینجامد، فاتحه هیجان و گرما در زندگی خوانده شده است.

در سال 94 مراقب باشیم برای شریک همیشگی‌مان تکراری نشویم و حواس‌مان باشد او نیز در شلوغی زندگی‌ مانند تابلوی زیبا که به خاطر تکرار هر روزه مورد توجه قرار نمی‌گیرد، با بی‌توجهی ما روبه‌رو نشود.

هیس، اینجا خانواده زندگی می‌کند!

تا به حال به بیمارستان رفته‌اید؟ یک تابلوی تکراری روی دیوار بیشتر اماکن درمانی وجود دارد، آن را به خاطر می‌آورید؟ بله عکس کسی که انگشتش را روی بینی گذاشته و معنی آن این است: سکوت، آرام‌تر!

بگردید و یکی از این تابلوها را بخرید و به روی مهم‌ترین دیوارخانه‌ نصب کنید. شاید اگر روزی چند بار چشمتان به آن بیفتد، یادتان بماند این چاردیواری نیاز به سکوت دارد.

خانه ما جایی است که همه اعضای خانواده بعد از یک روز کاری و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات، به آن برمی‌گردند. مرد خانه که این روزها با توجه به شرایط اقتصادی دوران سختی را می‌گذراند، خانم خانه که گاهی خارج از خانه مشغول است و بی‌بهره از مشکلات اشتغال نیست و گاهی هم در خانه، حکم یک نیروی پشتیبانی‌کننده و انرژی‌دهنده را برای بقیه دارد. فرزندان که به مدرسه و دانشگاه می‌روند، خلاصه هر کدام از اعضای خانواده با توجه به نقشی که دارند، از صبح تا عصر در تلاشند و وقتی به خانه بر می‌گردند، نیازمند یک پناهگاه امن و آرام هستند تا انرژی دوباره‌ای بگیرند و از این با هم بودن لذت ببرند.

اگر قرار باشد خستگی روزی که پشت سر گذاشتید، تحقیر رئیس اداره، خراب شدن ماشین، همه و همه را با خود به جمع خانوادگی‌ بیاورید و هر جا نتوانستید حقتان را بگیرید، فکر کنید می‌شود در خانه فریادش را بر سر اهالی چاردیواری کوچک‌تان بزنید، نه‌تنها کارکرد آرامش‌بخشی خانه از بین می‌رود، بلکه خود دلیلی می‌شود برای بیشتر شدن استرس‌های زندگی‌تان.

در سال 94 سعی کنید تا آرامش در خانه‌تان باشد. عصبانیت و خشم، عزت نفس همسران را از بین می‌برد و رابطه‌شان را با ترس و بی‌اعتمادی همراه می‌کند. برای حفظ آرامش خود برنامه داشته باشید و به همسرتان هم کمک کنید تا صدای شما از دیوارهای خانه‌تان آن‌طرف‌تر نرود.

گذشته‌ها، گذشته، خزان ما گذشته، منم به جستجوی سرنوشت!

از پنجره اطاقتان به بیرون نگاه کنید، به باغچه حیاط، به درختان حاشیه خیابان. باور کنید که اینها همان درختان و گل‌های خشک شده زمستان هستند. نفس باد صبا مشک فشان شده است و عالم پیر را دوباره جوان کرده است. اولین و مهم‌ترین درسی که باید از طبیعت بیاموزیم و به چاردیواری خانه بیاوریم، همین تولد دوباره است. نو شدن و رویش است و فراموش کردن خزان و سرما.

وقتی باغچه، بوی بهار به خود می‌گیرد، دیگر اثری از برف زمستان در آن نیست. وقتی به گل‌های آن نگاه می‌کنی، رنج و زحمت فصل سرما را به رخمان نمی‌کشد و سراسر شادمان می‌کند.

این یک روش جادویی برای همسرانی است که مشکلات را پشت سر گذاشته‌اند و می‌خواهند باغچه زندگی مشترکشان سر سبز و بالنده بماند.همیشه گفته‌ام که زندگی بدون مشکلات وجود ندارد پس باید از آنها عبور کنیم، اما مهم تر از عبور این است که دیگر به گذشته و روزهای پر مشکل فلش بک نزنیم و با دیدن جوانه‌های امید، سرمای زمستان را از یاد ببریم.

در سال 94، گذشته‌ها را به گذشته بسپارید مگر آن‌که درسی در آن باشد که شما را از یک تجربه محکوم به شکست دور کند. در غیر این صورت پنجره‌های خانه را باز کنید و بگذارید احساس‌تان هوایی بخورد.

آرزوی ما این است که امسال یکی از بهترین سال‌های زندگی‌تان باشد، اما آرزوی من و شما کافی نیست. باید دست به کار شویم. (جام جم سرا/ ندا داودی / چاردیواری، ضمیمه دوشنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
بهزاد
Iran, Islamic Republic of
۱۹:۲۰ - ۱۳۹۴/۰۱/۱۸
۰
۰
عالی بود جام جم

نیازمندی ها