کیهان:دستاوردها یا از دستدادهها؟!
«دستاوردها یا از دستدادهها؟!»عنوان یادداشت روز روزنامه کیهان به قلم حسین شریعتمداری است که در آن میخوانید؛1- سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشتسازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سالها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها بهتنهایی میتواند در فهرست وقایع تاریخساز دنیای امروز جای گیرد. اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آلسعود با جنگندههای اهدایی آمریکا و اجارهای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است. دوم؛ قلعو قمع تروریستهای تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجارهای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روحالله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هستهای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواستههای نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هستهای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیشروی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
2- سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیقتر میتوان رشتهای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونهای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آلسعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرتهای بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینههای دشوار» اعتراف میکند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و مینویسد؛ برای جلب حمایت دولتها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
ج: چالش هستهای 12 ساله اگرچه تابلوی هستهای دارد ولی این تابلو فقط بهانهای برای تحریمهاست و تحریمها حربهای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکتهای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کردهاند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکاییها نمیخواهند چالش هستهای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح میکند که هدف اصلی تحریمها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا میکشد.
بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشتساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیههای بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پیآنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئههای دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریزودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیدهاند.
3- و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنیهایی هست که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هستهای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح میکردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیهای است که اجرای مفاد آن الزامآور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا میکند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان میکنند؟!
دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN HAS AGREED TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کردهاید؟!
سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحلهای تن نمیدهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفتهاند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کردهاند! چرا این خط قرمز را که همان کلاهگشاد توافق ژنو است نادیده گرفتهاند؟!
چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنیسازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کردهاند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نهفقط غنیسازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعهای که مرتبط با غنیسازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیسجمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هستهای کشورمان به مردم خبر میدهد؟!
پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کردهاند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شدهاند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدلهای 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هستهای کشورمان است استفادهای نشود! آیا میتوان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانهروزی و ایثار و شهادت دانشمندان هستهای است، درخور تقدیر است یا...؟!
هفتم: فقط نیمنگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونهای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
هشتم: قرار بود و مسئولان هستهای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریمها نمیپذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریمها تعلیق میشود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیتتر است این که تعلیق بخشی از تحریمها به گزارش آژانس و راستیآزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علیرغم همه بازرسیها و اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
ب: از متن توافق برمیآید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسیها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت میپذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیتهای نظامی ایران، هیچ نمونهای که احتمال - دقتکنید فقط احتمال- بهرهگیری از آن در سلاح هستهای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشکهای ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشکهای بالستیک دست بکشیم و موشکهای تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریمها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشکهای بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی میکند! تحریمهای تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را دادهایم و تحریمها نیز به جای خود باقی ماندهاند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
و گفتنیهای دیگری که بعدها خواهیم نوشت...
جمهوری اسلامی:سال تحولاّت مهم
«سال تحولاّت مهم»عنوان سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛سال 1394 با رویدادهائی آغاز شده است که اگر با نظر عمیق به آنها نگاه شود، این نتیجه به دست خواهد آمد که در این سال تحولات مهمی در منطقه خاورمیانه روی خواهد داد. این تحولات قطعاً سایر نقاط جهان به ویژه غرب را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و شرایط جهانی را متحول میکند.
تفاهم هستهای ایران و گروه کشورهای 1+5 که در روز 13 فروردین بیانیه آن منتشر شد، در راس این رویدادها قرار دارد. پیروزیهای چشمگیر دولت عراق در سرکوب تروریستهای داعش و آزادسازی شهر تکریت نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است و در نهایت، حمله عربستان به یمن و پیروزیهای درخشان مردم یمن به رهبری انصارالله میتواند نقشه راه منطقه را بگونهای اساسی تغییر دهد و راه را برای حاکمیت اراده مردم در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا هموار سازد.
انتشار بیانیه مربوط به تفاهم هستهای میان ایران و گروه کشورهای 1+5 نشان داد جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرت بزرگ منطقهای دارای نقش مهمی در تحولات منطقه است و قدرتهای بزرگ جهانی نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. اهمیت این تفاهم، بیش از آنکه به موضوعاتی از قبیل به رسمیت شناخته شدن فعالیت هستهای ایران و لغو تحریمها – که هر دو بسیار مهم هستند – مربوط شود، به اثبات قدرتمند بودن جمهوری اسلامی ایران باز میگردد. این واقعیت را موفقیت تلاشهای گروه مذاکره کننده ایرانی در رویاروئی با 6 قدرت بزرگ جهانی به اثبات رساند کما اینکه بینتیجه ماندن شیطنتهای رژیم صهیونیستی و لابی جهانی صهیونیسم برای ممانعت از این تفاهم نیز نشان دهنده قدرت انکارناپذیر نظام جمهوری اسلامی ایران است.
هر چند عدهای تلاش میکنند اهمیت این تفاهم را نادیده بگیرند، ولی توافق بر سر لغو کلیه تحریمها و اینکه کلیه قدرتهای جهانی رسماً و کتباً به حق فعالیتهای هستهای ایران اعتراف نمایند، امتیازات مهمی برای ایران است که همین قدرتها با گروگان گرفتن آنها قصد داشتند دولت ایران را وادار به تسلیم شدن در برابر خواستههای خود نمایند. این تفاهم، نشان داد ملت ایران مقاومتر از آنست که قدرتهای جهانی بتوانند اراده خود را بر او تحمیل کنند و با ابزارهای ظالمانهای از قبیل تحریم این ملت را وادار به عقبنشینی نمایند. واقعیت اینست که در شرایط کنونی ما به حداکثر چیزی که میتوانستیم برسیم رسیدهایم، به ویژه آنکه خرابکاریهای دولتهای نهم و دهم کار را بیش از حد تصور دشوار کرده بود.
توفیق گروه مذاکره کننده ایرانی در رقم زدن این پیروزی، قطعاً مرهون مقاومت ملت بزرگ ایران، رهنمودهای رهبری، تدبیر دولت یازدهم و درایت و هوشمندی اعضاء گروه مذاکره کننده به ویژه شخص دکتر ظریف وزیر امور خارجه کشورمان است. این دستاورد مهم هنگامی که تا دهم تیرماه آینده به مرحله امضاء توافقنامه برسد و لغو کامل تحریمها و خروج موضوع هستهای ایران از بند هفتم منشور سازمان ملل با قطعنامهای که شورای امنیت صادر خواهد کرد اعلام شود، منشا تحولات مهمی در منطقه خواهد شد که بسیاری از سیاستها و راهبردها را به صورت بنیادی دگرگون خواهد نمود.
پیروزی دولت و ملّت عراق در سرکوب تروریستهای داعش نیز نقش مهمی در دگرگون شدن صحنه سیاسی منطقه خاورمیانه خواهد داشت. پیام اصلی این پیروزی، اینست که داعش برخلاف آنچه از خود ترسیم کرده بود همچون لانه عنکبوت است و حامیان این فرقه وحشی نباید به آن دل خوش باشند. با آزاد شدن استان صلاح الدین عراق و شهر تکریت از لوث وجود داعش، بساط این گروه تروریستی در دو استان دیگر شمال غرب عراق نیز جمع خواهد شد و همین واقعیت نشان میدهد که حامیان داعش یعنی عربستان، قطر، ترکیه و قدرتهای غربی در این زورآزمائی مزورانه خود با اراده ملتهای منطقه دچار شکست شدهاند. اکنون ثابت شده است که دلارهای نفتی سران ارتجاع عرب، کمکهای لجستیکی رجب طیب اردوغان و حمایتهای تسلیحاتی و سیاسی آمریکا و قدرتهای اروپائی نمیتوانند مانع طوفانی شوند که بیداری ملتهای مسلمان منطقه خاورمیانه برای ریشه کن ساختن دیکتاتورها و کوتاه کردن دست قدرتهای زیادهخواه و سلطه طلب غربی به راه انداخته است.
ماجرای حمله به یمن نیز یک اشتباه استراتژیک است که دولت تازه کار شاه سلمان مرتکب شده و با این اقدام، نه تنها خود را بلکه خاندان آل سعود را به لبه پرتگاه سقوط کشانده است.
مردم یمن، در سال 1393 با ارادهای قاطع تلاش کردند انقلاب ناتمام خود را کامل کنند. شخص عبدربه منصور هادی، به پیروی از دولت عربستان و خط دهی آمریکا در برابر اراده مردم ایستاد و سرانجام مجبور به فرار شد و مردم یمن به رهبری انصارالله بر سرتاسر کشور مسلط شدند و با تشکیل شورای ریاست جمهوری، شکل دادن به ساختار قانونی کشورشان را آغاز کردند. مردمی شدن حاکمیت یمن برای آل سعود قابل قبول نبود، زیرا آنها وجود یک دولت برخاسته از اراده مردم در جوار مرزهای خود را برای موجودیت غیرمردمی و حکومت خانوادگی خود بسیار خطرناک میدانند. به همین جهت، متوسل به بمباران مراکز مهم یمن شدند و البته در این میان بسیاری از مردم بیدفاع و غیرنظامی را نیز به خاک و خون کشیدند ولی اکنون که این حمله وحشیانه در هفته دوم خود قرار دارد، همه چیز نشان دهنده ناکامی عربستان و حامیان منطقهای و غربی آل سعود است. مقاومت ستودنی مردم یمن در برابر تهاجم ارتش عربستان، این واقعیت را کاملاً روشن کرد که هیچ اقدام قهرآمیزی نمیتواند بر اراده مردم یمن غلبه کند و انقلاب یمن روز به روز به پیروزی کامل نزدیکتر میشود.
آنچه در این میان قابل تامل و دقت است، همراهی ژنرال عبدالفتاح السیسی رئیسجمهور کودتاچی مصر و رجب طیب اردوغان رئیسجمهور ترکیه با شاه عربستان است. ژنرال السیسی با تمام امکانات سیاسی، تبلیغی، لجستیکی و نظامی در خدمت شاه سلمان و در برابر مردم یمن قرار گرفته و رجب طیب اردوغان با حمایت کامل از حمله ارتش عربستان به یمن، جمهوری اسلامی ایران را به خاطر حمایت از مردم انقلابی و مظلوم یمن سرزنش کرده و حتی این جسارت را به نظام جمهوری اسلامی روا داشته که گفته ایران قصد دارد جای داعش را بگیرد!
موضعگیری ژنرال السیسی و رجب طیب اردوغان در قبال حمله عربستان به یمن، نشان دهنده اشتباهات فاحش وزارت خارجه ایران در نوع تعامل با این دو فرد گستاخ است. روزی که معاون عربی آفریقائی وزارت امور خارجه کشورمان در مراسم تحلیف ژنرال السیسی شرکت کرد و در قاهره ضمن احترام فراوان به این ژنرال کودتاچی اعلام کرد ایران آماده تعامل با دولت مصر است، در همان زمان روزنامه جمهوری اسلامی هشدار داد که این حضور و این احترام و این سخن خارج از چارچوب است و معاون وزیر امور خارجه باید پاسخگوی این اقدامات نسنجیده باشد. اکنون که ژنرال کودتاچی مصری ماهیت خود را بیشتر نشان داده به نظر میرسد زمان تامل و دقت درباره رفتار و سخنان معاون عربی آفریقائی وزیر امور خارجه فرا رسیده و آقای وزیر خارجه خوبست درباره ایشان تجدیدنظر اساسی نماید.
رجب طیب اردوغان نیز باید با برخوردی حساب شده از ناحیه دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران مواجه شود. او علیرغم بیادبیهایش نسبت به کشورمان، اعلام کرده است به ایران خواهد آمد! دستگاه دیپلماسی کشورمان میتواند مانع این سفر شود و یا حداقل سفر رجب طیب اردوغان را مشروط به عذرخواهی وی از جمهوری اسلامی ایران قبل از انجام سفر نماید. اکنون که قدرتهای بزرگ جهانی به عظمت و اقتدار نظام جمهوری اسلامی اعتراف کردهاند، نباید اجازه داده شود رجب طیب اردوغان – که عددی نیست – برای این کشور مقتدر شاخ و شانه بکشد.
رسالت:پندهای سیاسی رهبری در سال جدید
«پندهای سیاسی رهبری در سال جدید»عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛آنچه مقام معظم رهبری در پیام سال جدید و نیز سخنرانی اول فروردین سال 94 فرمودند حاوی نکات مهم و پند آموزی است که نه تنها در سال جاری بلکه سالهای بعد باید آویزه گوش نخبگان سیاسی و مردم باشد و به عنوان یک راهبرد مهم برای امنیت ملی و انسجام اسلامی به دلایل زیر تلقی شود:
1- درست 36 سال قبل آن هنگام که امام خمینی (ره) در صدد نوشتن نام ، نام خانوادگی انقلاب اسلامی بودند همگان بر این نظر تاکید میکردند که این حق رهبری و رهبران انقلاب است که هرنامی را بر این انقلاب بنهند و نیازی به رفراندوم نیست . اما برای اولین بار در طول انقلابهای تاریخ بویژه تاریخ معاصر رهبری انقلاب دست به یک ابتکار نو زد و آن این بود که نام این انقلاب به نام خدا و اسلام به ثبت برسد. در حقیقت امام (ره) در مقام "تاسیس" یک حکومت جدید بود. همان حکومتی که در بدو ورود به ایران در بهشت زهرا(س) در محضر شهیدان انقلاب فرمودند: " من دولت تشکیل می دهم. من به پشتوانه این ملت، دولت تشکیل میدهم و به دهن این دولت
- دولت بختیار - می زنم." بختیار آخرین حلقه از دولت پهلوی بود که می خواست رژیم رو به احتضار سلطنت را که صدای شکستن استخوانهای آن به گوش جهانیان رسیده بود، حفظ کند.
او در حقیقت می خواست جلوی پتکی که از مشت ملت بر سر ایدئولوژی شاهنشاهی با قدمت 2500 ساله فرود آمده را بگیرد. اما این پتک فرود آمد و همه ارکان حکومت را در هم کوبید.
بنایی که بر آن ویرانه ها قرار بود مستقر شود یک نظام نو، با عقلانیتی مبتنی بر وحی و قرآن بود . نظامی که دستاوردهای عقلانی بشر را در برپایی حکومت خوب نمی خواست انکار کند اما از آموزه های وحیانی هم نمی خواست فاصله بگیرد. به همین دلیل ظرف و شکل حکومت را "جمهوریت" قرار داد تا هر آنچه قرار است به نام حکومت جدید ثبت و ضبط شود با امضا و رای ملت باشد. بدین ترتیب حکومتی پدید آمد که در تندبادهای سخت و نرم دشمنان ملت بیش از 36 سال است تاب آورده و به راحتی و سهولت دهه چهارم حیات خود را تجربه می کند.
جمهوری اسلامی امروز مستقر ترین دولت منطقه و جهان است همان روزها دشمنان دین و ملت برای عمر جمهوری اسلامی 6 ماه تا یک سال را پیش بینی میکردند. سالها این مدت را تمدید کردند تا رخ در نقاب خاک کشیدند.
سِّر اینکه چرا دولت جدید در ایران انقلابی عقبه های سختی را پشت سر گذاشته و چون کوه در برابر ناملایمات تاب آورده، آن است که این دولت به نام " خدا" و بر اساس قرآن و برای اجرای عدالت نبوی و علوی بنا شده است .
پشت این نظریه میلیونها تن از مردم ایران با قومیتها، مذاهب و سلایق گوناگون ایستاده اند و آن را مدیریت میکنند. علت اصلی حمایت امام خمینی (ره) و رهبری معظم انقلاب از دولت بماهو دولت ،گذشته از اینکه رای آن حداقلی بوده یا حداکثری ،همین است . اینکه رهبری معظم انقلاب در بیانات رهگشای خود در صحن مطهر رضوی فرمودند: " هر دولتی در نظام اسلامی باید مورد حمایت همه مردم حتی کسانی که به آن رای نداده اند، باشد ،جایگاه رفیع دولت ها را در نظام اسلامی نشان می دهد.دولت هایی که مسئولیت های سنگین مشروعیت های الهی و مردمی را بر دوش دارند.
بازرگان و بنی صدر به دلیل« بلاهت سیاسی» درک درستی از این راهبرد نداشتند . اگر حکمت این سیاست را درک میکردند اجازه نمی دادند نام آنها در تاریخ ایران همراه با « بدنامی» یاد شود .
امام (ره) و رهبری با آنکه قوی ترین حمایت ها را از دولت ها داشتند ، اما نقد حکیمانه و مشفقانه در جامعه را هم مدیریت میکردند و خود در راس منتقدین، صریح ترین و جدی ترین نقد ها را مطرح می فرمودند .
سال جدید، سال تصمیم سازی و تصمیم گیریهای بزرگ در سطح ملی است. به همین دلیل باید همدلی و همزبانی بین دولت و ملت به گونه ای باشد که اقتدار ملی ایرانیان در سطح منطقه و جهان مثال زدنی باشد. اقتداری که متضمن امنیت ملی باشد و پشت قدرتهای زورگو را بلرزاند .
لذا نقدها باید یک چارچوب عقلانی و منطقی داشته باشد و اعتماد عمومی به دولت را سلب نکند . همچنین نگاه دولت هم به منتقدین نگاهی تحقیر آمیز و توام با اهانت نباشد. لذا مقام معظم رهبری فرمودند: « دلواپسی جرم نیست. تحقیر مخالفان از سوی مسئولان خلاف تدبیر و حکمت است. »
امروز ما با دشمنانی روبه رو هستیم که می گویند
1- حقوق هسته ای ملت ایران بهانه است، اصل نظام نشانه است .
2- انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است .
3- حقوق بشر- بخوانید حمایت از فتنه گران و منافقان جدید و قدیم - بهانه است اصل نظام نشانه است .
پس آنها اصل نظام را نشانه گرفته اند . در پیشانی این نظام دولت جمهوری اسلامی -گذشته از هر گرایشی - قرار دارد ، پس حمایت دولت از طریق همدلی و همزبانی یک ضرورت است . باید به این پند حکمت آموز رهبری در حوزه سیاست داخلی و خارجی اعتنای جدی داشت. البته دولت هم به پاسداشت این اعتنای رهبری باید به توهین و تحقیر منتقدین پایان دهد و نقدها را آنجا که حکیمانه و مشفقانه است بپذیرد. ملت در آغاز سال جدید در آستانه پیروزی بزرگی قرار دارد. ما در مذاکرات هسته ای چه به توافق برسیم و چه نرسیم پیروز هستیم .
مذاکرات با 6 قدرت جهانی دو سر برد است . نه برای آنها بلکه برای دولت و ملت ایران . اگر آنها مطالبات مردم و رهبری را بپذیرند نشان می دهد که مقاومت دولت و ملت آنها را به عقب نشینی و پذیرفتن حق ملت وادار کرده اند و اگر هم نپذیرند، باید شاهد رفتاری پشیمان کننده از سوی دولت و ملت ما باشند .نبرد ملت و دولت ایران با آنها در اشکال جدید به منصه ظهور خواهد رسید کما اینکه امروز شاهد تحولات بزرگ و عمیقی در منطقه هستیم. همچنین عدم توافق به جهانیان نشان می دهد دولت و ملت ایران زیر بار زور و تحمیل قدرتهای بزرگ نرفته اند. بدون شک ما از مذاکرات در هیبت یک قهرمان خارج خواهیم شد . این چهره از ایران انقلابی برای روحیه دادن به ملت ها فوقالعاده موثر است .در مورد فلسفه نامگذاری امسال و آموزه های آن بویژه در مورد انتخابات آینده و نیز بهانه های به اصطلاح حقوق بشری دشمنان اسلام باز هم سخن خواهیم گفت.
قدس:راه درک نام سال
«راه درک نام سال»عنوان یادداشت روز روزنامه قدس به قلم کمیل خجسته است که در آن میخوانید؛راه درک نام سال، کشف مفروضاتی است که پیش از آن بنا شده است. نام سال دو فرض اصلی دارد: یکی آنکه همچون حلقات بههمپیوسته و زنجیره ای است.
«من سال ۸۶ در صحن مطهر علیبنموسیالرضا (علیهالصلاه و السلام) در سخنرانیِ اول سال گفتم که اینها(دشمن) دارند مسأله اقتصاد را پیگیری می کنند؛ بعد هم آدم میتواند فرض کند که این شعارهای سال حلقههایی بود برای ایجاد یک منظومه کامل در زمینه مسایل اقتصاد.» 3/۵/۱۳۹۱ [۱] در این نگاه عناوین سالها در کنار هم به هم معنا میدهند.
فرض دوم هم اینکه رهبر حکیم انقلاب تلاش دارند تا نام سال را براساس چالشها، کمبودها و فرصتهای پیشرو ارایه دهند؛ مثلاً اینکه چون در سال ۹۲ حماسه اقتصادی محقق نشد، یکی از پایههای نام سال ۹۳ را اقتصاد گذاشتند؛ یا برای سال ۹۴ هم با اشاره به فرصتهایی که در ظرفیت ملت ایران است اشاره شد به اینکه «آرزوهای بزرگی برای ملت عزیزمان داریم که همه این آرزوها هم دستیافتنی است. آرزوهای بزرگ ما برای ملت در این سال، پیشرفت اقتصادی است.» 1/۱/۱۳۹۴ [۲]
بازیگران نام سال
با توجه به متن پیام نوروزی امسال، آنجا که رهبر انقلاب اشاره داشتند به اینکه «ما در اول سال ۹۳ با توجه به همین چالشها بود که عنوان سال را گذاشتیم عزم ملی و مدیریت جهادی» مشخص میشود که نام سال ۹۴ از دل این دو گزاره بیرون آمده است؛ زیرا بازیگر عزم ملی، «ملت» است و بازیگر مدیریت جهادی، «دولت». هر کدام از این دو برای پیشرفت اقتصادی وظایفی بر دوششان است که باید به انجام برسانند.
با توجه به این بازیگران و تجربه انقلاب اسلامی مبنی بر آنکه هر جا «کار وقتی دست خود مردم سپرده شد آنوقت کارها به سامان خواهد رسید.» 29/۱۱/۱۳۹۳ [۳] دولت باید بتواند با فراهمکردن سازوکارها، فرایندها و تسهیلات، امور را به دست مردم بسپارد و از آنجایی که عقبماندگی در کارها وجود دارد، موفقیت در آنها ممکن نخواهد بود مگر با رفتار جهادی.
کلید موفقیت نام سال
نام سال مثل مرکز دایره است. «بازیگران عزم ملی» و «مدیران جهادی» سال ۹۳ در سال جدید خود مورد خطاب مستقیم نام سال هستند. مرکز دایره وقتی معلوم شد، هنر افراد این است که فاصله خود را با آن بسنجند و خود را با مرکز تنظیم کنند. نمیشود که همه راضی باشند و در رسانههایشان بگویند نام سال مؤید رفتار ما بود. نگاه واقعبینانه به ما می گوید که کلید موفقیت نام سال در به وجود آمدن حس «اعتماد» طرفینی در کشور است.
از اینرو مهمترین عنصری که منتقدان دلسوز باید با توجه به نام سال و سخنرانی حرم رضوی شاخصهای خود را پالایش کنند این است که بدانند هدف دولت «حل مشکلات کشور است» ۱/۱/۱۳۹۴ [۴]؛ لذا از سویی باید به او کمک کنند. توصیه ای که رهبر انقلاب در همان روز تنفیذ دولت جدید بیان کردند که «همه سعی کنند کمک کنند. من از همه جریانهای گوناگون سیاسی درخواست می کنم و اصرار دارم... به مسؤولین، به دولت، به رئیس جمهور کمک کنند تا انشاءا... بتوانند وظایف سنگینی را که برعهده دارند، بهخوبی انجام دهند.» ۱۲/۵/۱۳۹۲ [۵] و موفقیتش را موفقیت خود بدانند.
از سوی دیگر رسیدن صداهای نقد دولت به گوش آحاد جامعه که چندان به مرزبندیهای سیاسی اهمیتی نمی دهند، اگر به ظرافت انجام نشود، کلیت جمهوری اسلامی را مخدوش میکند و به اعتماد عمومی آسیب می زند. اما دولت هم باید منتقدان را از خود بداند. نقد منصفانه باعث بهبود و اصلاح امور است و این برای دولتی که مشغول کار است یک نیاز مهم است. اگر این اتفاقها به وقوع پیوست به نتیجه نام سال دست پیدا می کنیم. برای کشوری که اتکای به درون و توان داخلی یک اولویت است، باید احساس اعتماد مردم به سیاستهای دولت هم بالا باشد تا با پیوند مردم و دولت پیشرفت حاصل شود که در نهایت هدف این است: «ملت ایران باید خود را قوی کند؛ این حرف من است.» ۱۳۹۳/۱/۱ [۶]
پینوشتها:
۱. بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۱۳۹۱/۵/۳
۲. پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۳۹۴
۳. بیانات در دیدار مردم آذربایجان ۱۳۹۳/۱۱/۲۹
۴. بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۴/۱/۱
۵. بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری اسلامی ایران ۱۳۹۲/۵/۱۲
۶. بیانات در حرم مطهر رضوی ۱۳۹۳/۱/۱
سیاست روز:ملاک سنجش توافق خوب
«ملاک سنجش توافق خوب»عنوان سرمقاله روزنامه سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن میخوانید؛گفتوگوهای هستهای ایران و ۱+۵ در روزهای تعطیلات نوروزی به گونهای پیش رفت که اکنون و پس از توافق اولیه، به بیانیه لوزان منجر شده است.
جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته که با احتساب گفتوگوهای پیشین اکنون نزدیک به ۱۲ سال است بر سر حق قانونی فعالیتهای صلحآمیز هستهای گفتوگو میکند، بر این موضوع تأکید و اصرار داشته است که فعالیتهای هستهای ایران در چارچوب قوانین آژانس بینالمللی انرژی اتمی است و هیچ انحرافی هم از آن نداشته است.
در مقابل، آمریکا و کشورهای اروپایی ۱+۵ اصرار داشتهاند که ایران در این زمینه انحراف داشته و در کنار آنها رژیم جعلی اسرائیل هم آتشبیار معرکه بر این ادعا پافشاری داشته و البته اکنون هم پس از بیانیه «لوزان» از آن ناخشنود است و حتی خشمگین. مدعیان انحراف در فعالیتهای هستهای ایران، هیچگاه اسناد و مدارک ادعای خود را ارائه ندادند، چون به هیچ عنوان سند و مدرکی نداشتند تا ثابت کنند، فعالیتهای هستهای ایران غیرصلحآمیز است و جمهوری اسلامی در تلاش برای ساخت بمب هستهای است.
جمهوری اسلامی ایران در سالهای گذشته هم همکاریهای لازم و حتی فراتر از آن را با کشورهای غربی مدعی، انجام داد و حتی در مقطعی همه فعالیتهای هستهای خود را تعلیق و تعطیل کرد. اما وعدههای کشورهای غربی در آن زمان عملی نشد و با دستور رهبر معظم انقلاب، تأسیسات هستهای ایران فک پلمب شد و برگ ننگینی از بیاعتمادی و دروغگویی غرب در تاریخ به ثبت رسید.
پس از آن هم در دولت نهم و دهم گفتوگوها ادامه داشت و هر بار با زیادهخواهیهای غرب که به شش کشور افزایش یافت، نتیجهای به دست نمیآمد، اما تیم مذاکرهکننده هستهای، هیچگاه زیربار خواستههای غیرقانونی و نامتعارف آنها نرفت. کشورهای غربی عضو ۱+۵ همواره در آن زمان از این موضوع ناخشنود بودند چون انتظار وتوقع داشتند که تهدیدات و تحریمها، باید ایران را وادار به پذیرش خواستههای آنها کند. ۷ سال گفتوگوهای ایران و ۱+۵ گرچه به نتیجه نرسید، اما نشان داد که نه فشارها و نه تهدیدات اقتصادی کارساز است و نه تهدیدات و فشارهای نظامی کارآمد.
تحریمهای غرب علیه ایران بخش کوچکی از مشکلات اقتصادی کشور است. اقتصاددانان مطرح کشور هم، بر این موضوع تأکید دارند و گفتهاند تحریمهای اقتصادی علیه ایران تنها ۵ درصد بر وضعیت اقتصادی تأثیر داشته است و بقیه مشکلات، به خاطر برنامهها و ساختارهای اقتصادی است که در کشور دنبال میشود. این که تصور شود اگر تحریمهای غرب علیه ایران لغو یا تعلیق شود، اوضاع اقتصادی سامان میباید، یک برداشت اشتباه از اوضاع اقتصادی کشور است. تنها راه بهبود شرایط اقتصادی اتکا به داشتههای داخلی، اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی است. چشمداشت به رفع تحریمها و نشان دادن وابستگی به آنها، طرف مقابل را ذوقزده میکند و باعث میشود که تأکید کند، فشارهای تحریم های اقتصادی باعث شد تا ایران پای میز مذاکره بنشیند و مجبور به توافق شود، که اگر چنین نکتهای در افکار عمومی جهان القاء شود، امتیازی برای آمریکا و غرب خواهد بود.
اما، درست است که در ادوار و دولتهای گذشته توافقی میان ایران و ۱+۵ به دست نیامد، اما جمهوری اسلامی ایران به فعالیتهای صلحآمیز هستهای خود هم ادامه داد و دستاوردهای بزرگی هم به همراه داشت. در واقع همین دستاوردهای بزرگ هستهای باعث شد تا آمریکا و غرب، بر روی مذاکرات هستهای بیشتر متمرکز شوند و روند توافق را سرعت بدهند.
پس از آغاز دور تازه گفتوگوهای هستهای در دولت تدبیر و امید، بارقههایی از توافق دیده شد و حتی توافق اولیه را باعث شد که پس از گذشت نزدیک به دو سال اکنون به بیانیه لوزان تبدیل شده است.
ملاک برای هر توافقی باید، منافع ملی، خواسته مردم و البته، راهکارها، توصیهها و سیاستهایی باشد که رهبر معظم انقلاب اسلامی در این یکسال و اندی گذشته در دیدارهای عمومی مطرح کردهاند.
اگر بیانیه «لوزان» و احتمالاً توافقی که در چند ماه آینده خواهد شد، با شاخصها و ملاکهایی که رهبر معظم انقلاب بیان کردهاند، سازگاری و همخوانی داشته باشد، این یک توافق خوب خواهد بود، اما اگر چنین نباشد مطلوب جمهوری اسلامی نیست.
یکی از نشانههای توافق بردـ برد ابراز رضایت دو طرف از نتیجهای است که به دست آمده است. غرب به ویژه آمریکا از بیانیه لوزان، ابراز شادمانی و خرسندی کردهاند. البته در این سوی ماجرا هم، خرسندی و رضایت دیده میشود اما برداشتها، تفسیرها و اظهار نظراتی که درباره این بیانیه مطرح میشود، چیز دیگری میگوید.
در حالی که سایت وزارت خارجه آمریکا اقدام به انتشار جزئیات توافق هستهای با ایران کرده است، در آن مواردی را عنوان کرده که با روح گفتههای مقامات ارشد دولت از جمله آقای رئیس جمهور و وزیر خارجه در تضاد است.
در گزارشی که وزارت خارجه آمریکا منتشر کرده و با نام جزئیات توافق هستهای خطاب شده، هیچ مطلبی درباره لغو یکباره همه تحریمهایی که علیه ایران اعمال شده دیده نمیشود، در حالی که آقای ظریف تأکید کرده است که پس از توافق نهایی همه تحریمهایی که به خاطر موضوع هستهای علیه ایران وضع شده لغو خواهد شد و قطعنامهای هم در شورای امنیت سازمان ملل تصویب میشود.
آمریکاییها ملاک خود را گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار دادهاند. آژانس در سالهای گذشته با گزارشهای دوپهلوی خود، باعث تأخیر در رسیدن به توافق هستهای شده است. آژانس در بندی میگوید ایران همکاری خوبی با آژانس و بازرسان داشته است و فعالیتهای هستهای خود را شفافتر کرده و انحرافی دیده نمیشود و دربندی دیگر میگوید، نمیتوانیم بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران صحه بگذاریم.
اگر آژانس بینالمللی انرژی اتمی که ملاک و معیار قرار گرفته است، تحت تاثیر فضاسازی، القائات و دستوراتی قرار بگیرد و در یکی از گزارشهایش شیطنت کند و همان جمله را بگنجاند تکلیف توافق هستهای چه خواهد شد؟! ضمن این که اعلام شده است تحریمها پس از توافق نهایی لغو نمیشود بلکه تأکید هم شده است که تحریمها همچنان باقی خواهد ماند این سخن اوباما است.
رهبر معظم انقلاب درباره تحریمها گفتهاند; «رفع تحریمها جزو موضوع مذاکره است نه نتیجه مذاکره، مسئولان ما صریحاً گفتند که رفع تحریمها باید بدون هیچ فاصلهای در هنگام رسیدن به توافق انجام شود.»
حقوق هستهای ایران که یکی از مهمترین مسائل گفتوگوهای هستهای است، گرچه در بیانیه لوزان مورد تأکید قرار گرفته و این یکی از دستاوردهای خوب تیم هستهای است، اما با تغییرات و محدودیتهایی همراه شده است. در این زمینه آیا توازنی وجود دارد؟ در قبال اقداماتی که جمهوری اسلامی باید انجام دهد، ما به ازای آن، تراز است؟
آیا همانگونه که رهبر معظم انقلاب تاکید کردهاند، توافق هستهای یک مرحلهای است یا بیانیه لوزان توافق بر سر کلیات است و قرار است تا تیرماه بر سر جزئیات گفتوگو شود؟
کاهش سانتریفیوژها هم نکتهای است که در گزارش وزارت خارجه آمریکا به آن اشاره شده است، در حالی که رهبر انقلاب در سخنانی گفتهاند، به ۱۹۰ هزار سو نیاز داریم که براساس سانتریفیوژهای دستهبندی شده، ایران اکنون به ۱۹۰ هزار سانتریفیوژ نیاز دارد که اگر نسل جدید باشد، تعداد آنها کاهش خواهد یافت، اما گزارش وزارت خارجه آمریکا، حق ایران برای داشتن سانتریفیوژ را به ۶۱۰۴ دستگاه کاهش داده است، که اکنون ۱۹ هزار سانتریفیوژ در ایران وجود دارد.
و اما باز هم موضوع تحریمها، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار نوروزی مردم در مشهد مقدس فرمودند، «این که آمریکاییها تکرار میکنند ما با ایران قرارداد میبندیم بعد نگاه میکنیم اگر عمل کردند تحریمها را برمیداریم، ما این را قبول نداریم. این خدعه آمریکایی است.» همین موضوع و خواسته در بیانیه و گزارش وزارت خارجه آمریکا با تأکید دیده میشود. این موضوع به خاطر این که ساختار آژانس مستقل نیست و وابستگی شدید آن به سیاستهای آمریکا بسیار آشکار است و نمیتواند مورد اعتماد و اطمینان باشد.
در هر صورت، هر آنچه که در توافق نهایی و یا بیانیه لوزان گنجانده شده، ملاک و سنجش توافق خوب برای ایران، همان مواردی است که مقام معظم رهبری مطرح کردند. این موارد در برگیرنده خواستههای جمهوری اسلامی ایران و قاطبه مردم کشورمان است. لغو همه تحریمها و به رسمیت شناختن حقوق هستهای ایران خواسته به حقی است که غرب و آمریکا نمیتوانند از آن تخطی کنند.
و اما زحمات تیم مذاکره کننده هستهای را نباید نادیده گرفت. در این مدت به ویژه در این چند روز گذشته که همزمان بود با تعطیلات نوروز آنها گفتوگوهای سنگین و طاقت فرسایی را با طرف مقابل داشتند. خدا قوت و خسته نباشید.
حمایت:دادهها و ستاندهها در مذاکرات هستهای
«دادهها و ستاندهها در مذاکرات هستهای»عنوان یادداشت روز روزنامه حمایت به قلم سید جعفر قناد باشی است که در آن میخوانید؛آنچه که از مجموع مذاکرات هسته ای لوزان سوئیس برای جهانیان ثابت شد، رفتار اصولی و منطقی ما در برخورد با فشارهای غیرمنطقی است که نمایشی جذاب از قول و فعل ایران را در معرض دید همگان قرار داد. دنیای غرب علاقه مند بود که چهره ای غیرمنطقی از ما ارائه کند اما تصمیماتی حکیمانه و عقلانیتی ستودنی - به معنای واقعی کلمه – جهت و مسیر این مذاکرات را مشخص کرده بود. پارامترهای مختلفی که نشان از قدرت منطقه ای و جهانی ما دارد در گفتگوهای هسته ای هدایت گردید و در آینده نیز راهبری خواهد شد.
اگر چه مذاکرات تنها حول محور مسائل هسته ای بود، اما به نمایشگاهی از جایگاه برجسته جمهوری اسلامی ایران از یک سو و موضع منفعل غرب از سوی دیگر تبدیل گردید. افت و خیزها و تصمیمات عجولانه طرف غربی نشان از ضعف، سر در گمی و ناکارآمدی و انفعال آن در برابر مذاکره کنندگان ما داشت و نکات زیادی در این رابطه قابل ذکر است که لازم است به صورت مختصر به آن اشاره شود. کاخ سفید در پایان مذاکرات لوزان، بیانیهای حاوی «مولفههای برنامه اقدام مشترک جامع»، منتشر کرد و در بند«تحریم ها» تصریح نمود: «ذیل توافق، تحریمهای ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشکهای بالستیک پابرجا خواهند بود.» این بند را باید در چارچوب خبر خوش آمریکا و وعده آنان به رژیم صهیونیستی و ارتجاع منطقه ارزیابی نمود. لابی صهیونیستی آیپک در کنگره آمریکا در واکنش به بیانیه لوزان خواستار عبور توافق لوزان از فیلترینگ کنگره (بخوانید از نظر صهیونیسم) شده است و تصریح به تحریم های غیرهسته ای در بیانیه کاخ سفید، به نوعی راضی نگه داشتن صهیونیسم قلمداد می شود.
در حالی که رژیم صهیونیستی زرادخانه سلاح های هسته ای خود را از چشم جهانیان مخفی نگه داشته و خاستگاه اصلی «تروریسم دولتی» است، دولت ایالات متحده همچنان به حمایت منزجرکننده از این رژیم ادامه داده و از تصویب هر نوع قطعنامه ای علیه اسرائیل جلوگیری می کند. بنابراین تاکید بر عدم اعتماد به دشمن که نشانه آشکار آن ادامه تحریم های ظالمانه غیرمرتبط با موضوع هسته ای است، از عبرت های این بیانیه است. نکته بعدی، اختلاف نظر بر سر «فکت شیت ها» است که باید مورد رسیدگی دقیق قرار گیرد. آنچه که دکتر ظریف و موگرینی قرائت کردند، همان نکاتی بود که عراقچی پیشتر بدان اشاره کرده بود و می توان آن را بیانیه پیشرفت مذاکرات دانست که نه الزام آور است و نه جنبه حقوقی دارد. متن قرائت شده توسط دکتر ظریف با متن قرائت شده موگرینی نیز کاملا مشابه است، اما متن «پارامترهای برنامه جامع اقدام مشترک» که دو طرف در سخنان خود به آن اشاره کردند و وزارت امور خارجه آمریکا آن را در وبسایت خود منتشر نمود، شامل تعهدات و در حقیقت یک چارچوب برای توافق جامع بوده و کاملا مصداق یک توافق است. روشن است که بیانیه قرائت شده از سوی وزیر خارجه کشورمان و مسئول سیاست خارجی اروپا باید مبنای کار قرار گرفته و اگر متن منتشر شده از سوی وزارت خارجه آمریکا صحت ندارد و متن وزارت خارجه ایران معتبر است، دستگاه دیپلماسی کشورمان باید بلافاصله با صدور بیانیه ای ضمن تکذیب متن آمریکایی، بر عدم حصول چنین توافقی تاکید نموده و روشن کند آنچه مورد توافق قرار گرفته، متن ایرانی است. در غیر این صورت، اگر متن آمریکایی، جزئیات توافقی باشد که متن ایرانی به صورت کلیات بدان پرداخته، در زمینه های حقوقی و اجرایی مشکلات عدیده ای به بار خواهد آمد.
هر چند توافق لوزان با عنوان حقوقی «بیانیه» منتشر شده و با واژگانی مانند «توافق» تفاوت دارد اما کشور ما تعهداتی را پذیرفته و در این میان ضمانت اجرای تعهدات طرف غربی نیز باید روشن شود. کاهش دو سوم تعداد سانتریفیوژها، تبدیل تاسیسات فردو به آزمایشگاه فیزیک هسته ای، پذیرش نظارت ها در ابعاد احتمالی نظامی (PMD)، فعالیت تاسیسات نطنز به عنوان تنها مرکز غنی سازی ایران و سایر موارد در مقابل لغو تدریجی تحریم های اروپا، آمریکا و شورای امنیت و اجازه غنی سازی 5/3 درصد به گرفتن امتیازات نقد در مقابل وعده های نسیه شباهت دارد که یقیناً مذاکره کنندگان هسته ای ما برای آن چاره ای اندیشیده اند. قوی ترین ضمانت اجرایی تعهدات طرف غربی، مقاومت ملت ایران و عدم نیازمندی به خارج برای رفع نیازهای کشورمان و در یک کلام اقتصاد مقاومتی است. طرف غربی که با توهم تحریم سعی داشت خواسته های نابجای خود را به ما تحمیل کند، اکنون دریافته است که حربه تحریم دیگر کارایی ندارد و به خوبی می داند که اگر به تعهدات خود عمل نکند، تمام آنچه را با وعده هایشان محدود کرده بودند، در هر زمانی قابل بازگشت و تجدید است. تاسیسات فردو، نطنز و اراک در هر برهه ای در صورت خلف وعده، قابلیت غنی سازی مجدد در ابعاد قبلی را دارند زیرا صنعت هستهای ما، بومی و غیروابسته است.
غرب، میدان های مختلفی را برای به چالش کشیدن ایران آزموده از جمله مسائل حقوق بشری و حمایت از مقاومت، اما آنان به آوردگاهی وارد شدند که به هر طرف اقبال نمایند شکست خواهند خورد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که اگر با غنی سازی ایران مخالفت کنند به ضرر آنها خواهد بود زیرا برخلاف قطعنامه های بین المللی است و چنانچه به نفع ما رای داده و تحریم ها را لغو کنند باز هم به ضرر آنان است. کشورهای مذاکره کننده پیش از این حتی حاضر به پذیرش حق غنی سازی ما نبوده و اکنون این حق را به رسمیت شناخته اند. علیرغم میل آنان، کشورمان به شکل رسمی در باشگاه کشورهای هسته ای ورود پیدا کرد و بدخواهان این نظام مقدس، بی اثر بودن اهرم تحریم ها را درک و اذعان نمودند. از همین رو توافق نهایی هسته ای باید در راستای صیانت از حقوق هسته ای کشور باشد و این راهی است که به بهای خون شهیدان و صرف هزینه های هنگفت پیموده شده و خواهد شد. روند پیشرفت های ایران که پس از انقلاب شکوهمند اسلامی شتاب گرفته است، هر روز قله های جدیدی را فتح و دشمنان ما چاره ای جز پذیرش ایران قدرتمند و مقتدر را نخواهند داشت اما در این میان و از جمله مسیر هسته ای و بخصوص تا رسیدن به توافق نهایی هسته ای باید مراقب خدعه های آمریکا بود.
آفرینش: آغازی مناسب برای همدلی و همزبانی
«آغازی مناسب برای همدلی و همزبانی»عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم حمید رضا عسگری است که در آن میخوانید؛درواپسین روزهای تعطیلات نوروزی و پس ازآنکه مردم یک روز خوب و بانشاط، در دامن طبیعت را سپری کرده بودند، خبر انتشار بیانیه مشترک هستهای و دست یابی به راهحلهای توافق فی مابین ایران و 1+5، موجب شد تا بار دیگر شور و شعفی تازه در دل مردم ایجاد شود و به موجب آن درکوچه و خیابان به شادی و خوشحالی بپردازند. اگرچه این بیانیه مشترک هستهای و زحمات مذاکره کنندگان کشورمان که با مشقت و پایداری فراوان توانستند درمقابل فشارهای سیاسی داخلی و خارجی ایستادگی کنند، قابل تقدیر است، اما موضوع اصلی بحث ورای پرونده و مذاکرات هستهای میباشد، اگرچه که این موضوع نیز در دل آن گنجانده میشود.
درحال حاضر کشور با مشکلات مختلفی در حیطه مسائل داخلی و خارجی مواجه است و هرکدام ازآنها میتوانست بهانهای برای نامگذاری و تمرکز برای بهبود شرایط باشد، اما بالواقع "همدلی و همزبانی دولت و ملت" بهترین ابزار برای رفع مشکلات و بازسازی ساختار اجرایی کشور میباشد که میبایست برآن تکیه شود. اکنون مسئله هستهای به عنوان یکی از اصلی ترین الویتهای ملی کشور میباشد که هرگونه کسب توفیق درآن مدیون ایستادگی و همراهی جامعه با نظام و دولت بوده و بس!. همین امر سبب شده تا پیوندی قوی میان خواستههای مردم و عملکرد سیاست گذاران و مذاکره کنندگان هستهای ایجاد شود.
لذا حفظ این رویه آنقدر ضروری و الزامی بود که رهبر انقلاب سال جدید را برپایه این محور نامگذاری کردند، تا سایر عرصههای اجرایی و حکومتی نظام، تحت تاثیر این الگو، رفتار و عمل کنند. این وحدت و همدلی مردم درمسئله هستهای بود که توانست، ایران را درمقابل قدرتهای بزرگ جهان قرار دهد، تا طرفین میز مذاکره را بردیگر گزینههای تحمیلی ترجیح دهند.
حال زمان آغاز الگو گیری و قالب گذاری این رویه مناسب در سایر امورات اجرایی و اهداف چشم اندازهای استراتژیک کشور میباشد. چشم اندازهایی که دربرگیرنده مسائل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، آموزشی و... میباشد. مسلماً اجرای این الگو نیازمند ملزوماتی است که مهمترین بخش آن «رعایت اخلاق» در کشور میباشد. باید پذیرفت که ما در زمینه رفتاری و اخلاقی در طی سالهای گذشته دچار آفتهای بسیاری شدیم که در پارهای موارد موجب ضعف و هزینه آفرینی برای کشور گردید. نکته مهمتر اینکه دراین عرصه اخلاقی مردم یک گام جلوتر از رجال سیاسی کشور قرار دارند و اکثر ناهنجاریهای موجود بر اثر عملکرد و نگاه منفعت گرایانه افراد و گروههای سیاسی به مسائل ملی میباشد.
منفی نگری در اولین نوشتار سال 94 مورد نظر ما نیست و صرفاً قصد داریم به یمن آغاز سال جدید و انرژی مثبتی که درجامعه به سبب مسئله هستهای به وجود آمده، این وحدت و یکپارچگی میان ملت و دولت را به آن دسته از افراد و گروههایی که بر محور منافع حزبی حرکت میکنند، گوشزد کنیم تا این آغاز مناسب برای تحقق شعار امسال را خدشه دار نکنند و همراه با جامعه در راستای تحقق اهداف ملی کشور و بهبود مشکلات مختلف، گامی بردارند و خود را از ملت جدا نبینند.
این کشور متعلق به تک تک مردم ایران است و نباید منافع ملی را در حیطه و چارچوب نظرات و نگرشهای یک طیف خاص مورد تایید قرار داد.
امیدواریم سال جدید که اینگونه با انرژی و پرصلابت آغاز شده، زمینه ساز دستیابی به موفقیتهای همه جانبه و بهبود اوضاع زندگی مردم شریف کشورمان، باشد و روز به روز شاهد از بین رفتن کدورتها و عدواتهای نابجا درمیان جامعه و مسولان باشیم، تا در آخر سال 94 خرسند از تحقق شعار و نقشه راه مورد نظر رهبری، به چشم اندازها وقلههای موفقیت دست یابیم.
آرمان:عامل سازنده ایران و قدرتهای جهانی
«عامل سازنده ایران و قدرتهای جهانی»عنوان یادداشت روز روزنامه آرمان به قلم جواد اطاعت است که در آن میخوانید؛
سرانجام بعد از یک سال و نیم تلاش بیوقفه، گفتوگوهای ایران با قدرتهای جهانی به نتیجه نهایی خود نزدیک شد و نهالی که در دولت تدبیر و امید غرس شده بود جوانه زد و ناامیدیها را به امید تبدیل کرد و یکی از شعارهای اصلی رئیس جمهور محترم مبنی بر رفع تحریمها جنبهای عملی به خود گرفت. در این خصوص نکاتی چند حائز اهمیت و توجه است.
1- ابتدا باید از رهبری معظم انقلاب، رئیس جمهور محترم و دستگاه دیپلماسی کشور و در راس آن وزیر فهیم امور خارجه به خاطر واقع بینی، تدبیر و تلاش برای حفاظت و حراست از منافع ملی و رهایی کشور از دام تحریمها تقدیر و تشکر نمود.
2- برای اولین بار است که یک قدرت منطقهای مثل ایران به عنوان یک طرف گفتوگو در مقابل قدرتهای جهانی، میتواند از موضعی عزتمندانه از منافع و مصالح کشور خویش دفاع نموده و قدرتهای جهانی را وادار به تمکین خواستهها و حقانیت خویش نماید.
3- گفتوگوهای ایران و قدرتهای جهانی در خصوص برنامه هستهای، نه تنها نقطه عطف تاریخی برای ایران؛ بلکه نقطه عطفی برای تاریخ دیپلماسی در عرصه جهانی است و از این پس جهان باید بیاموزد که بیش از آنکه متوسل به ابزار نظامی شود باید از عقل، منطق و گفتوگو و جایگزینی تعامل به جای تقابل و راه حلهای دیپلماتیک برای حل مسائل جهانی بهره ببرد. این رویداد پارادایم جدیدی از تفاهم، صلح و گفتوگو را وارد عرصه مناسبات بینالمللی خواهد کرد که میتوانیم به جای حاکمیت یکجانبه گرایی از پارادایم چند جانبه گرایی سخن به میان آوریم.
4- این گفتوگوها تاکنون دو مرحله (برنامه اقدام مشترک و انتشار بیانیه سیاسی) به عنوان مقدمهای برای توافق کامل به نتیجه رسیده و در مرحله سوم ، تفاهم موجود باید وارد متن توافق الزامآور شده و جنبه عملیاتی و اجرایی پیدا کند. ضمن آنکه این اقدامات تاکنون نیز توانسته تبلیغات مخرب غرب علیه ایران را تا حدودی خنثی و از درجه اعتبار ساقط کند.
5- مهمترین نتیجهای که از این توافق بدست خواهد آمد نفی و طرد استراتژی کلان ایالات متحده آمریکا مبنی بر محاصره و تحریم به منظور تضعیف اقتصاد ایران است. استراتژیای که از جنگ جهانی دوم به این سو ایالات متحده آمریکا با کمک آن تلاش کرده، مخالفین خود را همچون بلوک شرق و بویژه شوروی را با مشکلات زیادی مواجه نماید و این موضوع برای ایران بسیار حائز اهمیت و توجه است و در واقع مهمترین دستاوردی است که ایران را از دام تحریمها رهایی بخشیده و فرایند توسعه و پیشرفت ایران را هموار و تسریع خواهد نمود و این موضوع است که مخالفین ایران از جمله رژیم صهیونیستی و عربستان را وادار به مخالفت با این گفتوگوها و توافقات کرده است.
6- نکته حائز اهمیت دیگر آن است که انجام توافق و رفع تحریمها به خودی خود کارساز نخواهد بود. مهم آن است که دولت بتواند از بستری که این توافق برای کشور ایران فراهم خواهد کرد به منظور استفاده از سرمایه و تکنولوژی خارجی و بازارهای جهانی برای رشد، رونق، تولید، اشتغال و در کل توسعه ایران بهره ببرد. این مهم زمانی میسر خواهد شد که دولت و بخش خصوصی تمامی توان خود را به کار گیرند تا با استفاده از فرصت پیش آمده از ظرفیت جهانی برای اقتصادی پیشرفته و پویا استفاده کنند. به طور طبیعی سرمایهگذاری خارجی در بخش نفت و گاز و صنعت گردشگردی در اولویت خواهد بود.
7- مردم صبور ایران نیز میدانند که انجام توافق در واقع آغاز دورهای است که در صورت استفاده از این شرایط فرایند رشد و توسعه را فراهم میآورد؛ بنابراین افزایش انتظارات و یا توقع برای رفع مشکلات کشور در کوتاهمدت نه تنها عملی نیست؛ بلکه انتظاری غیرواقع بینانه است. نیروهای سیاسی نیز میدانند که این گفتوگوها و توافق هستهای به معنای رفع مشکلات ایران و قدرتهای جهانی از جمله ایالات متحده آمریکا نخواهد بود. بلکه این توافق نمونهای از تعامل سازنده برای رفع و یا کاهش مشکلات ایران با این کشورهاست.
8- توافق هستهای این امکان را فراهم میآورد که کشور ایران تعاملی بهتر و سازنده تر با کشورهای منطقه از جمله عربستان سعودی برای حل و فصل مسائل منطقهای را آغاز کند تا با کمک دیگر کشورهای منطقه و جهان بتوانند بنیادگرایی موجود از جمله داعش، طالبان و القاعده را تضعیف و امنیت را برای مردم منطقه از جمله در عراق و افغانستان را فراهم آورند.
9- درس مهمتری هم از این توافق خواهیم گرفت و آن این که اگر میتوانیم در عرصه سیاست خارجی با شش قدرت جهانی از طریق مذاکره و گفتوگو به راهحل هایی دست یابیم به طریق اولی خواهیم توانست در عرصه سیاست داخلی نیز مسائل سیاسی را از طریق گفتوگو حل وفصل نماییم و به جای تخریب و حذف، با تعاملی سازنده امکان فعالیت و مشارکت را برای همه سلایق سیاسی فراهم آوریم.
شرق:غنیسازی- اعتمادسازی
«غنیسازی- اعتمادسازی»عنوان سرمقاله روزنامه شرق به قلم احمد غلامی است که در آن میخوانید؛مذاکرات هستهای به گردنه رسیده و تا توافق نهایی چندماهی دیگر نمانده است. در این وقت باقیمانده وظیفه سنگین دولت و گردانندگان آن، صیانت از این مذاکرات است؛ گردانندگانی که هیچکدام نوظهور و تازهازراهرسیده نیستند و ریشه در دولت و حکومت دارند و دستتقدیر آنها را در کنار هم قرار نداده است و تصادفی نیست که همین دولت؛ روحانی و ظریف، برگزیدگان حکومت در امر پیشبرد مذاکراتند. بیشک مسایل زیادی در آغاز و انجام این مذاکرات دخیل بوده است. یکی از آنها وضعیت اقتصادی و کاهش قیمت شرایط هم اگر میزانسن قدرت بهاینگونه که هست نبود، مذاکرات به این مرحله نیز نمیرسید. آنچه بیش از هرچیز در وضعیت ایران کارایی دارد، چیدمان متوازن و متناسب قدرت، به نحوی است که راه را باز میکند. اگر این میزانسن جفتوجور نباشد، قطعا کارها در نقاط حساس و استراتژیک قفل میشود.
همانگونه که در مذاکرات هستهای تا قبل از دولت یازدهم اینگونه بود. شاید اگر رییسدولت اصلاحات و رییسدولت سازندگی و حتی احمدینژاد در وضعیت کنونی در این جایگاه بودند، رسیدن به این مرحله از توافق نیز امکانپذیر نمیشد. آگاهانه احمدینژاد را رییسدولت خطاب نکردم چون رفتارهای او پیامد یک دولت مدرن نبود. بههرتقدیر حسن روحانی رییس دولت اعتدال و تدبیر همانکاری را کرد که از او و دولتش انتظار میرفت. خودش میانجی قدرت در میان گروههای ذینفوذ بود و به دلایل مختلف؛ سوابق حقوقی، سیاسی، نظامی و امنیتی مورداعتماد بود و در دل حکومت بالیده بود. دولتش نیز کاری را کرد که میبایست میکرد. اگر دولت در نظر احمدینژاد ابزاری بود برای اعمال نظر در سطوح نهادهای دولتی و رسیدن به مقاصد گروهی اندک، حسن روحانی دولت را یکقدم به جایگاه مدرنش بازگرداند. یعنی دولتی برساخته از مفهوم اعتدال و توسعه که میبایست با مفهومسازی راه را برای تعامل و تفاهم با دولتهای مدرن دنیا باز کند.
از اینرو احمدینژاد هرقدر ابزارگرا بود و بهدنبال «غنیسازی»، حسن روحانی میدانست وظیفه دولت مفهومسازی است و بهدنبال «اعتمادسازی» رفت. اینک همه پی بردهاند که نگاه ابزاری احمدینژاد به دولت چه هزینه سنگینی روی دست دولتهای مدرن میگذارد و رسیدن به تفاهم، توافق و اعتمادسازی تا چه اندازه دشوار است و گران تمام میشود. از این بابت شاید خطای نگاه احمدینژاد به مسایل بینالمللی در این بود که از سرمایه نمادین اعتماد بیخبر بود. اقتدار را با زورآزمایی یکی فرض میگرفت و با آنکه در شگفتآفرینی ید طولایی داشت، در میدان کارزار همواره واکنشی عمل میکرد. نکته مهم در اینجاست که با غنیسازی به شیوه دولت قبل هیچ اعتماد متقابلی حاصل نمیآمد، حال آنکه دولت روحانی با اعتمادسازی و اشراف بر اهمیت چنین سرمایه نمادینی، ادامه غنیسازی را با کمترین هزینه و عوارض بینالمللی محقق کرد.
احمدینژاد از روزی که پایش به این کارگاه باز شد، نه خواست و نه توانست فوت کوزهگری را یاد بگیرد. به جای فوت، حرارت کوره را بیشتر میکرد و منتظر بود معجزهای رخ دهد. مذاکرات هستهای یکی از مسایل نادر سیاسی است که آحاد ملت ایران را درگیر خودش کرده است. تنها سوژه مشابهی که سیاست داخلی و خارجی را اینگونه تحتالشعاع قرار داد و مردم را درگیر کرد، دفاعمقدس یا جنگ هشتساله ایران و عراق بود. البته در این مقایسه مذاکرات هستهای به این دلیل که مردم را با سویههای بینالمللی آن حساستر و آشناتر و درگیرتر کرده بود، از جنگ هشتساله نیز یکگام بلندتر است. فراموش نکنیم نگاه احمدینژاد به مساله هستهای زمینش زد. اگر یکجا، او نتوانست عوامفریبی کند و ارزشها را ضدارزش و غیرارزشها را ارزش جا بزند، همینجا بود.
مردم سالاری:توافق و دیگر هیچ
«توافق و دیگر هیچ»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاری به قلم جواد گیاه شناس است که در آن میخوانید؛ایران در توافق هستهای لوزان امتیازهای بسیاری کسب کرده است، در واقع تیم هستهای ایران پیروز بزرگ لوزان است؛ این تحلیلی است که بیبیسی عربی از توافق اخیر داشته است. آنچه در پی روزها، گفتوگوهای سخت و فشرده در لوزان به دست آمد را شاید بهتر بتوان با تعبیر رسانههای خارجی در مورد نقش و توان جمهوری اسلامیایران موردتحلیل و ارزیابی قرار داد.
تیم هستهای ایران که با ترکیب، بهترین نیروها و حرفهایترین بازیگران خود وارد صحنه مذاکرات شده بود را از چند دریچه میتوان مورد ارزیابی قرار داد. آنچه در این ارزیابی بیشازپیش میتواند موثر بنماید تلاش جمهوری اسلامیایران برای ترمیم چهره واقعی از یک ایران صلح طلب و عاری از هر گونه افراط گرایی است، چهرهای که متاسفانه با بسیاری از هیاهومداریهای برخی شخصیتها در دولت پیشین، از مدار عقلانیت خویش خارج گردیده و متاسفانه با کف و سوت برخی افراطگرایان خارجی از جمله رژیم اشغالگر قدس نیز هر روز بر ضربان نگرشهای افراطی خویش میافزود.
آنچه مذاکرات لوزان به جهانیان اثبات نمود اینکه ایران واقعی با روشی عقلانی میز مذاکره را ترک نمیکند حتی اگر این مذاکرات ساعتها برخلاف عرف دیپلماتیک طول بکشد و یا اینکه خارج از روال ساعاتی از شبانهروز را به خود اختصاص دهد. ترمیم وجهه صلح طلب و نمایش اقتدار دیپلماتیک ایران امروز بیشاز هر دستاورد دیگری حائز اهمیت است چه اینکه بسیاری از دشمنان و بدخواهان جمهوری اسلامیایران در سالهای بسیار با کوبیدن بر طبل ایران هراسی صحنه خیمه شب بازی را در منطقه و جهان تدارک دیدند تا بتوانند از پس این صحنه منافع خویش را تحصیل نمایند. منافعی که بسیاری از آنها با فروش میلیاردها دلار تسلیحات نظامیدر منطقه خلیجفارس و خاورمیانه عملا این منطقه را به بازار فروش تسلیحات متنوع خود تبدیل نموده و با استراتژی توازن وحشت بر مدار ایران هراسی منطقه پیرامونی ایران را تبدیل به انبار باروتی نموده و چنین وانمود کردند که فتیله این انبار باروت نیز در دست ایران است .
این در حالیست که همین کشورها خود بیشترین اسباب نا امنی را در چندین دهه گذشته در منطقه فراهم آوردهاند. از جنگ و تجاوز تا غارت منابع و جلوگیری از توسعه یافتگی اقتصادی و سیاسی. آنچه تیم مذاکرات ایران به صحنه جهانی عرضه نمود، آن بود که توافق و مذاکره جزیی از منطق دیپلماتیک جمهوری اسلامیایران است و هر آنچه طرف مقابل سعی در برهم زدن موازنه و بر هم زدن این چهره نمود را با بازگشت به زمین طرف مقابل تیم دیپلماتیک ایران پاسخ داد و آنکه در شرایط بسیار دشوار نیز میز مذاکرات را ترک نکرد تا طرف مقابل را مجبور به پذیرش منطق دیپلماسی و نزاکت و احترام متقابل نماید . از سوی دیگر در برابر غربیها و تیمها مذاکرهکننده چندین مولفه دیگر را باید بعنوان دستاوردهای لوزان مورد توجه قرار داد. در ابتدا هر چند چین و روسیه در موضع هستهای ایران چندان دیدگاه منفی نداشتند، اما حاضر هم نبودند با ماندن در مذاکرات بر توان و موازنه وزنی ایران توانی را اضافه نمایند. این در مورد روسیه البته کمتر ولیکن در مورد چین که تنها وزیر امور خارجه این کشور یک بار در ماراتن نفس گیر مذاکرات شرکت نمود حاوی پیامهای جدی دیپلماتیک برای کشور و تصمیمگیران عرصه سیاست خارجی ایران میباشد .
ثانیاً آنچه حیرت جهانیان را برانگیخت همکاری، همدلی، یکدستی، استفاده از تمامیظرفیتهای دیپلماتیک هستهای ایران در میز مذاکرات بود. حضور دکتر صالحی به عنوان وزیر امور خارجه سابق جمهوری اسلامیایران و رییس سازمان انرژی اتمیکشور حاوی این پیام مهم بود که دولت تدبیر و امید خارج از سلایق از تمامیظرفیتها و تخصصها در جای خود بهره گرفته و با اضافه نمودن افراد کاردان و با صلاحیت بر وجهه علمیو عملیاتی خویش افزوده است، مولفهای که به تعبیر دکتر ظریف حضور دانشمند فرزانه جناب آقای دکتر صالحی را یک فرصت قلمداد نمود و در برابر نیز دکتر صالحی وی را یک تقدیر الهی دانست. چنین روابط دوستانه ای در میان اعضای تیم ایران نشاندهنده عمق شناخت استراتژیک از منافع ملی جمهوری اسلامیایران، وحدت نظر و برنامه اقدام داخلی براساس اولویتهای منافع ملی و امنیت ملی جمهوری اسلامیایران میباشد . ملت ایران فراموش نکرده است دولت نهم و دهم با ساختار سازیهای موازی و با اقدامات پراکنده و خلاف بر منافع و امنیت ملی چگونه ظرفیتهای داخلی از بهترین نیروهای این کشور را به هدر داد و پرستیژ بینالمللی ایران را کاهش داد. بنابراین بنظر میرسد آنچه در لوزان اتفاق افتاد زمینه یک نگاه برتری جویانه از همگرایی داخلی و شنیده شدن یک صدای واحد و دارای اراده سیاسی متکی به حمایتهای بیدریغ ریاست محترم جمهوری و اعتماد و اطمینان و حمایتهای مقام معظم رهبری را در پی داشت موضوعی که باعث شد طرفهای در برابر ایران نه تنها از ایران یک صدای واحد را بشنوند که این صدای واحد را نیز دارای یک اراده سیاسی منسجم و قابل فهم ارزیابی نمایند و همین موضوع نشاندهنده وحدت و اقتدار داخلی و نمایش یگانگی و عدم شکاف بین ارکان حاکمیت در جمهوری اسلامی به عنوان مظهر اقتدار ملی است. این درحالیست که حداقل در طرف مقابل چه در صحنه داخلی و چه در نظام بینالمللی چنین انسجامی دیده و شنیده نشد. مواضع کنگره و جمهوریخواهان و نهادهای داخلی حتی در دولت باراک اوباما از یک سو و از سوی دیگر خشم نتانیاهو وجود شکاف عمیق بین منافع و ارکان حاکمیتی این کشور را نمودار ساخت.
و اما آنچه در پایان این نوشتار بنظر میرسد این است که بیانیه اعلامیکه چارچوب کلی توافق را نمودار میسازد علاوه بر تضمین حقوق استفاده صلحآمیز جمهوری اسلامی ایران، در بردارنده تضمینهایی برای ملت ایران در مباحث تحقیق و توسعه نیز هست. تبدیل فردو به یک نهاد تحقیقات بینالمللی با همکاریهای جهانی و استفاده تحقیقاتی از ماشینهای نسل جدید دو تضمین موثر را لازم و ملزوم یکدیگر نمود اول اینکه نگرانی جهانی را از انجام فعالیتهای غیرصلحآمیز در این سایت هستهای برطرف و از سوی دیگر نیز الزام ایران به همکاریهای بینالمللی و جهانی و خروج از انزوای علمیرا در این مرکز همکاریهای بینالمللی برای جمهوری اسلامیایران ایجاد مینماید. بر چنین مبنایی است که دکتر صالحی رییس سازمان انرژی اتمیایران اینچنین عنوان میدارد که: «ما پس از انقلاب شکوهمند اسلامییک بار دیگر شاهد طلوع خورشید علم و فناوری در چالشهای سیاسی جمهوری اسلامیایران هستیم. ما میرویم و بر سکوی پرش قرار گرفتهایم؛ چه در تعاملات بینالمللی و چه در ارتباط با مسائل تکنولوژی، فناوری، تجارت و اقتصاد». بر مبنای چنین تصویری واقع انگارانه از قدرت و ظرفیت نظام ایران اسلامی بود که سیانان در همین روزهای قبل از توافق، گفت: «قدرت ایران با توافق یا بدون توافق افزایش مییابد».
ابتکار:ره آورد لوزان
«ره آورد لوزان»عنوان سرمقاله روزنامه ابتکار به قلم محمد علی وکیلی است که در آن میخوانید؛پنج شنبه شب گذشته برای ایرانیان و قدرت های برتر جهان نقطه عطف و روزی تاریخی خواهد بود. آنچنانکه شهر لوزان آوازه اش صد چندان خواهد شد. ملت ایران به همراه بخش عظیمی از آحاد جهان در لحظات ناامیدی با بیانیه مشترک ایران و 1+5 شگفت زده شدند. اهمیت این اقدام آنچنان است که آقای اوباما آن را در ردیف اقدامات جان کندی پس از جنگ جهانی دوم در ارتباط با اتحاد جماهیر شوروی به عنوان یک قطب قدرت جهانی به حساب آورد. او اگر چه خواست با این تشبیه خودش را تا سطح جان کندی بالا ببرد و بر محبوبیت خویش بیفزاید اما این تشبیه حاوی یک پیام ضمنی بود و آن اعتراف به جایگاه منطقه ای و فرامنطقه ای ایران و اذعان به قدرت کشورمان است. اگر چه ره آورد مذاکرات نفس گیر 8 روزه لوزان نه توافق جامع که یک بیانیه مشترک بود اما همین بیانیه نمایان گر توافق جامع است و به رغم برداشت های متفاوت و روایات متناقضی که از بیانیه توسط طرف های دعوا صورت گرفت که البته قابل درک است چرا که ناظر به مشکلات داخلی هر کشور میباشد اما این بیانیه ره آوردهایی برای کشور ما خواهد داشت که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1- در این بیانیه حقوق هسته ای ایران شامل چرخه کامل هسته ای به رسمیت شناخته شده است.
2- طرف مقابل رفع تحریم ها را به عنوان حق ایران در مقابل تکلیف ها و وظایف محوله رسماً پذیرفته است.
3- سال ها تجربه خردمندانه در عرصه دیپلماسی به کار گرفته شد تا این نتیجه حاصل آمد.
4- تیم هسته ای ایران با حوصله، صبر و بردباری با بهره گیری از تکنیک های چانه زنی رقیب را وادار به تمکین در مقابل حقوق ایران کرد.
5- دیپلماسی به صحنه شعارهای احساسی تبدیل نشد و منافع ملی به مسلخ توهمات نرفت.
6- منطق و عقلانیت، مبارزه در صحنه دیپلماسی را به هماوردی برابر تبدیل کرد به گونه ای که در یک سر نبرد ایران اسلامی با داشته های منطقی خود و در سوی دیگر تمام قدرت های برتر جهان قرار داشتند.
7- منطق، متانت و حرفه ای گری تیم هسته ای ایران به همراه قدرت حاصل از موفقیت های میدانی ایران در عراق، یمن، و... عامل برابری در این هماورد تاریخی بود. بر همین اساس ظریف و حاج قاسم ماموریت خویش در میدان قدرت راهبردی نظام را به بهترین وجه به انجام رساندند و استحقاق دست مریزاد و بهترین سپاس ها از سوی هر ایرانی وطن پرست را دارند.
8- تیم هسته ای نشان داد که مرعوب هیمنه رقیب نشده و در عین حال گرفتار توهمات فانتزی هم نگردیده است و در نتیجه با راهبرد واقع گرایانه بن بست شکن گردیدند.
9- بی مهری ها و بد اخلاقی های داخلی تاثیری بر رفتار و عزم تیم نگذاشت بنابراین راهش را در چار چوب سیاست های کلی با صلابت به پیش برد.
10- در سال همدلی و همزبانی دیپلماسی به صحنه همدلی ملی و همزبانی دولت و ملت تبدیل گردید. مردم گرچه به ظاهر در تعطیلات بودند ولی هوش و حواس آنان به اخبار هسته ای بود و قلبشان در لوزان میتپید. مردم با لبخند ظریف خوشحال و با اخمش خشمگین میشدند.
11- احساس ایرانی بودن و تعلق خاطر به سرزمین و احساس غرور ملی به اوج رسیده و روحیه همبستگی افزایش دو چندان یافته است.
اینها بخش کوچکی از رهاورد توافقات لوزان بود و ان شاء الله پس از فرو نشستن گرد و غبارها و تدوین توافق جامع آثار این عزت و حکمت بیش از این نمایان خواهد شد.
دنیای اقتصاد:توافق هستهای نیازمند همدلی دولت و ملت
«توافق هستهای نیازمند همدلی دولت و ملت»عنوان سرمقاله روزنامه دنیای اقتصاد به قلم دکتر پویا جبلعاملی است که در آن میخوانید؛روزهای پر تنش رسیدن به چارچوب توافق هستهای بالاخره به سر آمد. روزهایی سرشار از بیم و امید و تحیر از تلاش خستگیناپذیر مذاکرهکنندگان. آنهایی که میدانستند هر چقدر هم از زندگی و خواب و خوراک خود بزنند و هر چقدر هم به بنبستهای پیاپی برسند باز جهان آرامتر خواهد بود اگر آنان راههای دیگری را امتحان کنند و مذاکرات تاریخی را ورق زنند که شاید رکوردهای مختلف آن را هیچ تنش بینالمللی برای قرنهای آتی نیز نشکند. مذاکرهکنندگان در نهایت به پارامترهای اصلی برای توافق نهایی دست یافتند و فراتر از آن، آنان بیتردید در مورد جزئیات نیز کم و بیش به توافق رسیدهاند که توانستهاند این چارچوب را طراحی کنند و تنها در سه ماه آتی باید پیمان جامع را به نگارش درآورند.
اهمیت آنچه در لوزان بهدست آمده است، برای اکثریت مردم ایران آشکار و قابل تقدیر است. امری که در شادی آنان و استقبال از مذاکرهکنندگان مشهود بود، اما آیا انتظارات ما از توافق و اثر آن بر اقتصاد ایران مبتنی بر واقعیت است؟
اگر توافق جامعی بر مبنای چارچوب لوزان به مورد اجرا گذارده شود، بدون تردید اقتصاد ایران تاثیر شگرفی از آن خواهد گرفت، اما شاید نه به آن سرعتی که برخی از ما انتظار داریم. در عین حال سیاستگذاران نیز میتوانند اثرگذاری بدیعی بر چگونگی تاثیر توافق بر اقتصاد داشته باشند و بهطور موازی درک بهتر عاملان بازار (بخوانید ملت) از این توافق نیز برآیند مطلوبتری را برای اقتصاد بهجا خواهد گذارد.
بیشترین اثر توافق با برداشته شدن تحریمها کاهش چشمگیر هزینههای ارتباطی با کشورهای جهان است. این به معنای افزایش تجارت خارجی، واردات بیشتر کالاهای سرمایهای، تسهیل مبادلات دانش محور، تسهیل ورود تکنولوژی در صنایع مختلف، ورود سرمایه خارجی و شرکتهای بینالمللی بزرگ و ... خواهد بود که میتواند تصویر اقتصاد ایران را تغییر دهد. آنگونه که در ابتدای دهه 1370 و با پایان یافتن جنگ شاهدش بودیم، اما در همان زمان نیز که اقتصاد در حال برخاستن از خاکسترهای جنگ بود، بیتردید انتظارات مردم فراتر از واقعیات اقتصادی بود.
این بار اما باید با همدلی مورد اشاره رهبر انقلاب و اعتماد متقابل بیشتر بین دولت و ملت، هم سیاستگذاران بر آن باشند که چگونه میتوان هر چه سریعتر دستاوردهای اقتصادی توافق را برای مردم ملموس کرد و هم جامعه با انتظارات معقول اجازه دهد که این اثرگذاری شکوفا شود. نمیتوان از این مساله چشمپوشی کرد که اقتصاد ایران هنوز وامدار مشکلات ساختاری بسیاری است. از اقتصاد غیرشفاف دولتی گرفته و تنگناهای بخش عرضه تا فقدان قوانین مطلوب ناظر بر بازارهای مختلف و بازارهای مالی کمعمق و ... که موجب میشود، اقتصاد ایران حتی با توافق هستهای نتواند به یکباره از جا بلند شود.
آری، این نیست که فردای توافق، تمامی معضلات اقتصادی ایرانیان حل شود، اما بدون شک، بخش مهمی از موانعی را که موجب شد در سال 1391 ما بدترین وضعیت رکودی – تورمی هفت دهه گذشته را داشته باشیم، برطرف میکند، البته اگر بهطور همزمان، قانونگذاران و سیاستگذاران دولت با درس گرفتن از تجربیات کشورهایی که در چند دهه اخیر به سرعت راه توسعه را درنوردیدند و بدون افتادن در دامهای قدیمی که «وقتی نفت داریم چه نیازی به سرمایه گذاری خارجی است؟ چرا باید با اقتصاد جهانی مرتبط باشیم؟ چرا وقتی ورود ایرانیان به کشورهای پیشرفته دشوار است باید ورود خارجیها را به کشور تسهیل کنیم؟ و ...» میتوانند چنان کنند که ایران قطب اقتصادی منطقه شود، آن گونه که دیگر هدف شرکتهای بینالمللی دبی و ترکیه و قطر نباشد. این رقابتی است که ما بیش از هر کشور دیگر منطقه توان و پتانسیل برنده شدن در آن را داریم. اگر درک کنیم که برای رسیدن به توسعهیافتگی باید وارد این رقابت شویم.
اگر زمانی مقامات اقتصادی دولت برای خروج از رکود بهدنبال راهکار بودند و آن را ارائه دادند، اکنون باید تمام وقت خویش را مصروف سیاستها و اقداماتی کنند که باید هر کدام از نهادهای دولتی پس از برداشته شدن تحریمها انجام دهند. اگر تا امروز مذاکرهکنندگان خواب بر چشم نداشتند تا نتیجه تلاششان به ثمر رسد، حال نوبت مقامها و نهادهای اقتصادی دولت است تا دستاوردهای توافق را برای مردم و تاریخ ایران ملموس کنند.
این تعامل و همدلی میان دولت با تلاش بیوقفه برای حداکثر ثمردهی برداشته شدن تحریمها و ملت با انتظاراتی در سطح واقعیات اقتصاد، میتواند نویددهنده آیندهای بس روشنتر برای تمامی ایرانیان باشد.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد