در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
با بروز اختلال روانی در این زمینهها، شخص از انجام وظایف خود بهعنوان زن یا شوهر خودداری میکند. بهعنوان مثال کسی که خلقش به هم ریخته باشد یعنی به سادگی گریه کند و سست و بیحال شود، از نظر ما او دچار اختلال از نوع افسردگی است.
اگر بیقرار، کمتحمل، مضطرب و دلواپس باشد، مبتلا به اختلال اضطرابی است. اگر موارد مطرح شده در شخصیت فرد بهوجود بیاید و درگیر توهم، عدم شناخت زمان و مکان، شک و تردید، سوء ظن و بدگمانی، شنیدن صداهایی درگوش و خواندن فکر دیگران (افراد مبتلا به اسکیزوفرنیا) شود، او مبتلا به اختلال روانی است. بهطور کلی رفتار، احساس، عواطف، درک، برداشتها و نگرشهای چنین شخصی از حالت بهنجار و عادی خارج شده است.
البته مرز بین بهنجاری و نابهنجاری در نوع اختلالات با یکدیگر فرق میکند. بهعنوان مثال وجه تشخیص افتراقی بین افسردگی و اختلال دو قطبی را میتوانیم در خندیدن بلافاصله، ناپایداری در خلق، تصمیمگیری آنی و... تشخیص دهیم. فردی که بلافاصله از حالت غمگینی و افسردگی و اندوه به سمت خنده و خوشحالی میرود، مبتلا به اختلال دوقطبی روانی است. در مقابل کسیکه مدام گریه میکند و ناراحت است، ما برای او تشخیص افسردگی میدهیم. برای روشنتر شدن موضوع و اینکه چه زمانی باید نگران رفتارهای همسر و وجود اختلال روانی در او شد، به اختلال وسواس و شستوشوی عادی اشاره میکنم.
بهطور مثال اگر کسی دو یا سهبار در روز دستانش را بشوید یا مدت زمان استحمامش بین 15 تا نیمساعت باشد، از نظر ما این یک شکل رفتار عادی و بهنجار تلقی میشود. اما اگر فردی در روز بیش از ده بار و با آبکشیهای متعدد و با زمانهای مختلف دستهایش را بشوید، این فرد درگیر وسواس است.
یکی از دلایلی که روانشناسان همیشه تاکید میکنند تا افراد قبل از بستن پیمان زناشویی مشاوره قبل از ازدواج داشته باشند این است که احتمال وجود اختلالات روانی در آنها بررسی و شناسایی میشود. با این بررسی، در عمل ما هم به خود فرد و هم به طرف مقابلش در مورد وضع روانیاش شناخت میدهیم تا بداند قرار است با چه فردی و چه نوع هویت شناختی ـ رفتاری پیمان زناشویی ببندد.
پس از ازدواج اگر نوع اختلالات روانی خودشان را نشان داده و در زمانها و مکانهای مختلف بروز کنند و در عین حال محتوا و عمق داشته و از نوع آسیبزا باشند، این نوع زندگی دوام پیدا نخواهد کرد. مثل کسیکه درگیر شک و تردید و سوءظن به همسر خود است. این فرد دچار اختلال روانی است و زندگی کردن با او با مشکلات خاص خودش همراه خواهد بود. این نکته را هم در نظر داشته باشید که یکی از بندهای مطرح شده در عقدنامههای رسمی کشور این است که اگر پزشک تشخیص داد و به او ثابت شد فردی مبتلا به اختلال روانی است، همسر وی براحتی میتواند از او جدا شود.
اما آیا میتوان با همسر مبتلا به بیماری روانی به زندگی ادامه داد یا خیر؟ به اعتقاد من حتی فردی که مبتلا به اختلال شک و سوءظن است اگر نکاتی را در بحث درمان خود رعایت کند، میتوان به ادامه زندگی زناشویی با او همچنان امیدوار بود. چند شرط دارد: بیمار برای درمان، همکاری کرده و داروهایش را بموقع مصرف کند، از متخصصان این حوزه استفاده کرده و عوامل تقویتکننده بیماری را حذف کند. در این صورت میتوان امیدوار بود که زندگی زناشوییاش دوام داشته باشد. اما اگر فردیکه با اختلال روانی دست و پنجه نرم میکند، درمان را دیر شروع کند یا پیگیر نباشد و داروهایش را بموقع مصرف نکند و عوامل تقویتکننده بیماری نیز همچنان وجود داشته باشند، باید منتظر طلاق میان او و همسرش بود.
پس از درمان نیز همسر فرد بیمار باید به این نکته توجه داشته باشد کهکوچکترین علائم و نشانههای مربوط به بیماری را دستکم نگیرد و به محض مشاهده آنها دوباره با متخصص و درمانگر مشاوره کند.
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در واکنش به حمله رژیم صهیونیستی به ایران مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی «جامجم» با سیده عذرا موسوی، نویسنده کتاب «فصل توتهای سفید»
یک نماینده مجلس:
علی برکه از رهبران حماس در گفتوگو با «جامجم»:
گفتوگوی «جامجم» با میثم عبدی، کارگردان نمایش رومئو و ژولیت و چند کاراکتر دیگر