خصوصی​سازی استقلال و پرسپولیس

خصوصی‌سازی 2 باشگاه؛ نیاز یا اجبار

1ـ تا یادمان است، پرسپولیس و استقلال ماهیتی دولتی داشته‌اند. درست است که این دو تیم پیش از انقلاب به‌صورت باشگاه‌های خصوصی یا نیمه‌خصوصی اداره می‌شدند، اما از ابتدای انقلاب تا به امروز، این دولت‌ها بودند که مالکیت این دو باشگاه را که با دو فاکتور تعریف می‌شود، برعهده داشتند؛ این فاکتورها یکی طرفداران بی‌شمار است و دیگری هزینه‌های طاقت‌فرسا... .
کد خبر: ۷۷۰۴۳۹
خصوصی‌سازی 2 باشگاه؛ نیاز یا اجبار

تا یادمان می‌آید یک ارگان دولتی وظیفه برآوردن انتظارات آن همه هوادار با هزینه‌های غیرمتعارف را برعهده داشته است، این اولین بار است که بنا به الزامات قانونی و طبق اصل 44 و براساس برنامه پنجم توسعه دیگر دولت در مفهوم عام و وزارت ورزش و جوانان در معنای خاص آنها نمی‌تواند مالکیت باشگاه را برعهده داشته باشد و به همین دلیل هم وزارت ممنوعیت هزینه برای این دو باشگاه دارد... .

همیشه وقتی اولین‌بار اتفاقی می‌افتد، بیم‌ها و امیدها یک‌باره هجوم می‌آورند. عجیب است، سال‌ها انتظار این را می‌کشیدیم که بالاخره وعده خصوصی‌سازی این دو باشگاه محقق شود و حالا در آستانه این اتفاق با هزار سوال و هزار ابهام مواجه هستیم؛ آن‌قدر آینده نامشخص است که هراس ما کمی طبیعی است، شاید خیلی بیشتر از کمی !

2ـ خصوصی‌سازی دو باشگاه پرسپولیس و استقلال تا بیست و هفتم بهمن‌ که اولین جلسه مزایده رسمی برگزار می‌شود، تاکنون در سطح گفت‌وگوها، جلسات و زمزمه‌ها مانده بود، آن هم به یک دلیل ساده؛ دلیلی که باعث شد این دو باشگاه در بورس و فرابورس نتوانند حضور داشته باشند. این باشگاه‌ها زیان‌ده و بدهکار هستند. اگر نگاهی کاملا اقتصادی به ماجرا داشته باشیم، نمی‌توانیم هیچ توجیهی برای خرید این دو باشگاه پیدا کرد. بسته بودن راه‌های درآمدزایی، نبود حق کپی‌رایت یا استفاده انحصاری از برند باشگاه، هزینه‌های بالای تیمداری، انتظارات بالای هواداران و... همه و همه باعث می‌شود که این دو باشگاه، هیچ‌گاه نتوانند توجیه اقتصادی برای خرید داشته باشند. حال در آستانه اولین جلسه مزایده دو باشگاه استقلال و پرسپولیس این سوال پیش می‌آید که آیا این واگذاری از سر ناچاری و از روی یک باید قانونی است یا آن که تمهیدات و بستر لازم برای خصوصی کردن این دو باشگاه انجام شده و از این پس قرار است با حمایت از خریداران، شرایط به نفع هواداران میلیونی این دو باشگاه به سمتی حرکت داد که خریداران احتمالی توانایی درآمدزایی را داشته باشند.

3ـ حضور چهره‌های موفق اقتصادی یا حتی شرکت‌های موفق اقتصادی در فوتبال اتفاق تازه‌ای نیست و چندی است که در فوتبال جهان پیگیری می‌شود و هر روز بر میزان آن در سطح جهان افزوده می‌شود، از شیوخ عرب حاشیه خلیج‌فارس تا ابراهیموویچ روس و حتی توهیر اندونزیایی می‌آیند که از ظرفیت بالقوه فوتبال برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند و این رابطه، یک رابطه دوسویه است؛ هم ورزش به تجارت کمک می‌کند و یک تاجر با قرار گرفتن پشت نام یک باشگاه معتبر اروپایی به اعتبار خود اضافه می‌کند و هم فوتبال با استفاده از پول تزریق شده می‌تواند به تولید جذابیت بیشتر کمک کند و چرخ‌های روان‌تری برای حرکت داشته باشد... .

نکته‌ای که نباید فراموش کرد این است که در فوتبال اروپا بنا بر در آمد زا بودن است و سرمایه‌گذاری در این رشته در بیشتر مواقع به سود می‌رسد. در فوتبال اروپا برای باشگاهداری قوانین سفت و سختی معین شده تا هیچ باشگاهی نتواند چرخه سالم اقتصاد این باشگاه‌ها را ناقص کند. آخرین نمونه این مساله را می‌توان در قانون فیرپلی مالی دید که مطابق آن حتی برای هزینه کردن در فوتبال هم سقفی دیده شده است.

4ـ واقعیت این است که فوتبال ایران از خصوصی‌سازی تجربه‌های موفقی نداشته است. در فوتبالی که اتکا به فرد، باشگاه‌ها را تعریف می‌کند و هیچ‌گاه ساختار مناسبی برای اداره باشگاه‌ها وجود ندارد، هزینه‌بر بودن فوتبال باعث می‌شود که تیم‌ها نتوانند به درآمدی مستقل از سرمایه گذار برسند، به همین دلیل هرگاه سرمایه‌گذار دچار مشکل می‌شود کل تیم دچار مشکل می‌شود. این اتفاق در سال‌های اخیر کم اتفاق نیفتاده است. در پرونده‌های اقتصادی اخیر، هرگاه یک بحران اقتصادی رو می‌شود، یک تیم باشگاهی بحران بزرگی را تجربه می‌کند. در پرونده اختلاس 3000 میلیاردی و امیر منصورآریا، این باشگاه داماش گیلان بود که تا مرز انحلال پیش رفت. باشگاه راه‌آهن در پرونده بابک زنجانی تا مدت‌ها بلاتکلیف بود و این روزها باشگاه پدیده، در جریانات شهر رویایی پدیده، ابهام را به معنای واقعی کلمه احساس می‌کند. این مدل خصوصی‌سازی یک ترس بزرگ را در فوتبال ایران ساخته است که آینده پرسپولیس و استقلال چه می‌شود؟

5 ـ‌ خصوصی‌سازی طبق قانون یک نیاز است و انجام آن می‌تواند گشایشی در ورزش ایران باشد، اما این گشایش بستری می‌خواهد که فراهم نشدن آن نگرانی‌آفرین است. هنوز مشخص نیست که خریداران به طور دقیق به کدام دلیل می‌خواهند در این مزایده حاضر شوند و چه توجیه اقتصادی برای خرید خود دارند. رقم 290 میلیارد تومان به‌عنوان قیمت اولیه باشگاه خود یک سنگ بزرگ است؛ سنگی که زدن آن نشانه یک هدف است؛ هدفی که برکسی پوشیده نشد. در گذشته میزان فعالیت‌های اقتصادی در این باشگاه را می‌توان برابر هیچ درنظر گرفت. آیا راه‌ها و مسیرهای اقتصادی دیگری وجود دارد که این دو باشگاه را از این حالت ورشکسته خارج کند و به سوددهی لازم برساند؟ امیدواریم که این‌گونه باشد. اجباری دیدن خصوصی‌سازی و نیاز ندیدن آن باعث شده که عملا سوال‌ها و نگرانی‌ها در حال ازیاد باشد. این جمله که برند و نام این دو باشگاه ارزش زیادی دارد، یک نکته است، اما نکته مهم‌تر این است که از این نام مساله‌ای مهم‌تر محسوب می‌شود. این نام قرار است چه بهره‌ای برای خریدار داشته باشد؟

6 ـ پرسپولیس و استقلال ده میلیون نفر هوادار دارند و نتایج آن با روحیه خیلی‌ها رابطه مستقیم دارند. امید این است که جلسه مزایده به آنجا برسد که این دو تیم از این حالت بلاتکلیفی خارج شوند و با ساختاری مناسب حیات خویش را ادامه دهند، اگر این اتفاق رخ داد، بیست و هفتم بهمن می‌تواند یک روز بسیار مهم در حیات این دو باشگاه محسوب شود. اگر خصوصی‌سازی را به‌عنوان یک نیاز برای تحول نحوه باشگاهداری در ایران بدانیم، این دو تیم آینده روشنی را پیش‌رو خواهند داشت، اما اگر خصوصی‌سازی تنها یک اجبار برای تمکین به قانون باشد، نه با روح برنامه توسعه همخوانی دارد و نه با اهداف اصل 44.

افشین خماند‌ /‌ گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها