با این حال فیلم متعلق به دهه 50 شمسی است و نمیتوان فضا و روند روایت قصه ـ نه به معنای کلاسیکش، بلکه فقط به عنوان یک موقعیت و ایده بسط داده شده ـ را به دیگر فیلمها بخصوص در زمانه خودمان تطبیق داد.
بجز سینمادوستان پیگیر و خاص، کمتر تماشاگر امروزی است که ریتم و ضرباهنگ چنین فیلمهایی را تاب بیاورد و موقع دیدن احساس کسالت نکند. از این رو صحنه معروفِ سوزن نخ کردن پیرزنِ «طبیعت بیجان»، به مثالی شاخص و شوخطبعانه درخصوص فیلمهایی که ریتم بسیار کند، کشدار و خستهکنندهای دارند، تبدیل شده است.
سی و سومین جشنواره فیلم فجر از این منظر مناسبتی با سال و زمانهای که در آن زندگی میکنیم، ندارد و به لحاظ ضرباهنگ انگار شاهد فیلمهایی کند و خستهکننده از دهه 50 و حتی قبلتر هستیم.
مجموعه فیلمنامه، میزانسن و چیدمان صحنه، بازی بازیگران، تدوین و موسیقی، ریتم یا ضرباهنگ فیلم را تشکیل میدهد که پس از گذشت دقایقی از اثر، تماشاگر بخوبی متوجه آن میشود.
در واقع بجز ایده و قصه جذاب، آنچه مخاطبان را پای یک اثر نگه میدارد، ضرباهنگ آن است. چنانچه سرعت قصهپردازی و روایت پایین و مخدوش باشد، تماشاگر بلافاصله به آن واکنش نشان خواهد داد.
بیش از 90 درصد فیلمهای جشنواره ضرباهنگ مناسبی ندارند و گاهی حتی در دقایق اولیه مخاطب را خسته میکنند و میل و رغبت تماشای ادامه اثر را در او از بین میبرند. یا این اتفاق برای فیلمها در نیمهدوم و پایانی فیلم میافتد و تماشاگر مدام به ساعتش نگاه میکند تا ببیند فیلم چه زمانی به پایان میرسد.
یکی از دلایل این مساله این است که فیلمها عمدتا فقط یک ایده خوب دارند و فیلمنامه در شرح و بسط جذاب آن ناتوان است و آثار بدون دلیل کش میآیند.
شناخت نداشتن بسیاری از کارگردانها از مقوله بسیار مهم ریتم هم مزید علت میشود تا تماشای بیشتر فیلمها برای تماشاگران کسالتبار باشد.
روز گذشته اما دو فیلم در سینمای رسانه و هنرمندان (برج میلاد) به نمایش درآمد که خوشبختانه از این آفت و معضل در امان بودند و پلانهای زاید بسیار کمی داشتند.
علیرضا رییسیان باوجود ساخت فیلمی عاشقانه که بسیار ظرفیت کشدار بودن و صحنههای آرام داشت، اما در «دوران عاشقی» قصهاش را گرم و خوشریتم پیش میبرد.
مصطفی کیایی هم که فیلمهایی با ضرباهنگ بسیار مناسب همچون «خط ویژه» و «ضد گلوله» را در کارنامه دارد، همین روند را در «عصر یخبندان» هم رعایت کرد و نشان داد که با آگاهی کامل از میزان صبر و حوصله تماشاگران فیلم میسازد.
درواقع «دوران عاشقی» و «عصر یخبندان» برخلاف بسیاری از فیلمهای این دوره جشنواره، به جای اینکه به دلیل لاغری و کممایگی داستان در عرض حرکت کنند، در طول و رو به جلو قصه خود را روایت کردند.
در پایان و به منظور آشنایی برخی فیلمسازانی که اعتنای چندانی به ریتم فیلم و حوصله تماشاگران نمیکنند، به آنها توصیه میشود سری به دستفروشهای متروی تهران بزنند و با قیمت فقط هزار تومان، سوزن نخکن بخرند تا بلکه به سرنوشت آن پیرزنِ «طبیعت بیجان» دچار نشوند.
علی رستگار - گروه فرهنگ و هنر
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد