نگاهی به سریال آینه به بهانه پخش مجدد از شبکه آی‌فیلم

حیف، فقط بازیگر ماند!

مجموعه «آینه» از موفق‌ترین آثار خانوادگی تلویزیون در ابتدای دهه 60 بود

یادی از «آینه» و سکانس زندگی شیرین می‌شود

هرچند که تا سال 1364 و زمان پخش نخستین سری از مجموعه پربیننده «آینه»، سریال‌های زیادی با پس‌زمینه مسائل خانوادگی تولید و پخش شده بود، اما می‌توان گفت اولین مجموعه تلویزیونی تولید کشورمان در دوران جدید که موضوع و محتوایی صد درصد خانوادگی را یدک می‌کشید، آینه بود.
کد خبر: ۷۶۰۶۴۴
یادی از «آینه» و سکانس زندگی شیرین می‌شود

آینه درست زمانی تولید شد و روی آنتن رفت که سینمای ایران موفقیت‌هایی را در جذب مخاطب با فیلم‌هایی ملودرام مانند «مترسک» و «گل‌های داوودی» کسب کرده بود. این فیلم‌ها پس از اکران‌های اول و دوم، به سرعت سر از جعبه کوچک تلویزیون درآوردند و این‌بار هم (بویژه گل‌های داوودی) بینندگان بیشتری در مقیاس چند میلیون نفر پیدا کردند. باوجود چنین توفیقی متولیان وقت تولید در سیما به این فکر افتادند؛ حالا که چنین مضمون‌هایی این‌قدر پرطرفدارند؛ چرا خودمان دست به کار نشویم و مسائل خانوادگی را دستمایه آثار نمایشی قرار ندهیم؟!

پس گروهی دست به کار شدند و به سرعت، نخستین سری از مجموعه آینه را (که در سال‌های بعد با تغییر یا تکمیل فهرست بازیگران و برخی عوامل فنی به سری سوم هم رسید) عرضه کردند. نخستین قسمت از اولین سری آینه به خاطرها بدل شد.

در این بخش، بیننده با سریالی روبه‌رو شد که در شرایطی که باوجود گذشت دو سه دهه از ظهور مساله آپارتمان‌نشینی و روند رو به رشد فراگیری آن، هنوز کسی آن را چندان جدی نمی‌گرفت، روی زندگی آپارتمانی متمرکز شد و توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند.

باری، از اولین قسمت آینه گفتیم؛ این‌که چند خانواده بدون آن‌که در شرایط نوظهور زندگی در آپارتمان، چندان به قواعد زندگی در دنیای مدرن توجه نمی‌کردند و بی‌اعتنا به حقوق همسایه ـ شهروندان مجاور کار خودشان را می‌کردند! آینه در نخستین قسمت‌هایش می‌کوشید با بازتاب درست و دقیق این مسائل، دوستی و مراودت بین آپارتمان‌نشینان را قوت بخشد و برخی مشکلات را گوشزد کند و راه چاره آنها را به نمایش بگذارد. در یک کلام، قسمت‌هایی از مجموعه به روابط مختص آپارتمان‌نشین‌ها اختصاص داشت که فرهنگش هنوز به خوبی جا نیفتاده بود.

مثلا ورزش کردن کاراکتری که سیاوش تهمورث نقش او را بازی می‌کرد و تکان خوردن سقف واحد پایینی آپارتمان محل سکونتش (که البته از اغراق در ساخت و نمایش به دور نبود!) قرار بود ضرورت توجه به حقوق همسایه‌های دوران جدید را به نمایش بگذارد که باعث خنده بیننده هم می‌شد. عجیب‌تر آن‌که تهمورث که گویا شغل کاراکترش رانندگی ماشین‌های سنگین بود، موقع بروز اختلاف با همسایه‌ها نه‌تنها توصیه‌شان را به کنار گذاشتن این‌گونه مردم‌آزاری‌ها جدی نمی‌گرفت، بلکه آنها را این‌طور تهدید می‌کرد: «گازوئیلت می‌کنم؛ 4000 لیتر گازوئیلت می‌کنم!» البته آینه در روندی که می‌کوشید به واقعیت‌های زندگی نزدیک شود، هدفش فقط نمایش تلخی‌ها و ناکامی‌های زندگی، آن هم در همسایگی‌ها و همنشینی‌های جدید نبود. به همین دلیل، سازندگان مجموعه، بخش مفرحی را در دقایق پایانی گنجانده بودند که نامش «زندگی شیرین می‌شود» بود. این بخش در واقع قراردادی همیشگی میان سازندگان و بینندگان مجموعه بود، مبنی بر این‌که منتظر باشید؛ پس از نمایش تلخی‌های همان زندگی و داستان، قرار است مدل شیرینش هم نمایش داده شود!

البته به عقیده بسیاری، اصل داستان‌های هر قسمت از آینه از نظر حجم محتوا و زمان گذران قصه، بیشتر به بخش‌های تلخ اختصاص داشت و کم بودن زمان قسمت‌های شیرین (که معمولا در حدود 10 تا 15 دقیقه سر و ته آن هم می‌آمد) برخی را وادار کرد تا این انتقاد را نسبت به سازندگان مجموعه وارد بدانند که همیشه در پایان، یکجوری قضیه بسته می‌شود و کارگردان و نویسنده، آن مایه‌ای را که بر سر قسمت نخست (تلخ) می‌گذراند، در قسمت شیرین صرف نمی‌کنند.

این مساله از آن روی منطقی به نظر می‌رسید که جامعه بشدت با موضوعی فراگیر مانند جنگ در حال دست و پنجه نرم کردن بود و به همین دلیل به شادی، امید و نشاط بیشتری نیاز داشت.

از طرفی پارامترهای دیگری از آینه نیز با انتقاد برخی روبه‌رو شد. مثلا دیالوگ مشهور زنده‌یاد جواد خدادادی که موقع تعارف کردن چای یا دیگر مواد خوراکی به دیگران می‌گفت: «بزن روشن شی!» از همین سریال ورد زبان مردم کوچه و بازار شد که تا حدی و تا مدتی جای تعارف زیبای عموم افراد جامعه به خوردن (بفرما) را گرفت. متاسفانه این آسیب جدی زبانی، هنوز هم پس از سال‌ها در فیلم‌های سینمایی به همراه تله‌فیلم‌ها و سریال‌ها دیده می‌شود. آینه، مثل بیشتر آثار سال‌های دهه 60 که در غیاب بیشتر بازیگران قدیمی تلویزیون و سینما به چهره‌های جدید رو می‌کردند، معرف و تضمین‌کننده موفقیت بازیگرانش شد. درواقع بخش دیگری از استعدادهای مهم و بالقوه تئاتری که در تلویزیون و بعد هم سینما حضور جدی‌تری پیدا کردند، با آینه بود که به چشم تماشاگران آمدند.

البته بازیگری قدیمی مثل زنده‌یاد مهین شهابی پیش از آن هم در آثار پربیننده‌ای مثل «شاه‌دزد»، «مثل‌آباد» و «باز مدرسه‌‌ام دیر شد» بخوبی دیده شده بود، ولی با وجود این باز هم در آینه دیده شد و حتی شاید به شهرتی بیش از گذشته دست یافت، متعاقب آن هم به مدت چند سال در سینما به پرکاری روی خوش نشان داد: بگذار زندگی کنم، گل مریم، ماموریت و... همگی جزو فیلم‌هایی بودند که زنده‌یاد شهابی در آنها نقشی همپای بازیگران نخست مرد و زن ایفا کرد.

فردوس کاویانی پس از موفقیتش در «محله بهداشت» و «محله بروبیا» دوباره دیده شد و گام‌های بعدی را تا نقطه اوج کارنامه‌اش در دهه 70 (ایفای نقش لطفی در مجموعه «همسران») پیمود. زنده‌یاد جمشید اسماعیل‌خانی، بازیگر پرقدرت سال‌های آتی تلویزیون و سینما که از تئاتر می‌آمد شاید نخستین بار با آینه دیده شد. همسر هنرمندش گوهر خیراندیش که بسرعت به یکی از وزنه‌های بازیگری بدل شد، نیز تقریبا با همین سریال خود را تمام و کمال معرفی کرد. پوراندخت مهیمن (که قبلش دو سه فیلم هم در سینما بازی کرده بود) همراه زنده‌یاد خدادادی با همین سریال، آینده خود را در هنر بازیگری تضمین کردند.

مرجانه گلچین هم جزو معدود بازیگران زن جوان آن دهه بود که نخستین بار در آینه هنرنمایی کرد. با وجود موفقیت این بازیگر، مثل همیشه آن سال‌ها، سینمای ایران از این هنرمندی که تلویزیون تقدیمش کرده بود، نهایت استفاده را برد و نقش دختران و زن‌های جوان فیلم‌های زیادی را به او سپرد. مرجانه گلچین البته به حضورش در تلویزیون نیز تداوم بخشید.

سیاوش تهمورث نیز با آینه بخوبی دیده شد، به نحوی که در اکران دوم فیلم «آن سفر کرده» در سینماها نامش برخلاف اکران قبلی در صدر بازیگران قرار گرفت (آن زمان، اکران‌های دوم و حتی سوم و چهارم نیز رونقی به سینماهای درجه دو و پایین‌تر می‌بخشید و طرفداران خاص خود را داشت. این روند تا جایی ادامه می‌یافت که فیلم‌های ایرانی از سیما پخش و این‌بار در تعدادی چند ده میلیونی دیده می‌شدند). تهمورث و کاویانی ازجمله در فیلم پرفروش «اجاره‌نشین‌ها» ساخته داریوش مهرجویی نقش‌هایی فرعی اما تاثیرگذار بازی کردند و به چشم آمدند. جالب این‌که این فیلم نیز دقیقا یکی دو سال پس از تبدیل شدن آینه به پدیده آن دوره و زمانه، موفقیتی فراگیر پیدا کرد و اتفاقا هم بسرعت و پس از اکران سینمایی خیره‌کننده‌اش سر از تلویزیون درآورد.

درواقع موفقیت آینه در تلویزیون و اجاره‌نشین‌ها در سینما (و سپس تلویزیون) به صراحت نشان داد که مشکلات و مسائل مربوط به پدیده آپارتمان‌نشینی جدی‌تر از آنی است که همه ما فکرش را می‌کردیم. بویژه آن‌که چند سال بعد «شهردار»ی منصب اداره پایتخت را در اختیار گرفت که در شرایط کمبود زمین قابل ساخت، معتقد به رشد قدی این شهر بود و شروع کرد به فروش ارتفاع تهران به شهروندانی که برای کسب مجوز ساخت و ساز به شهرداری مراجعه می‌کردند. روندی که خود به خود به گسترش بیش از پیش مسائل و مشکلات آپارتمان‌نشینی منجر شد و بازهم توجه به فرهنگ خاص این مدل از زندگی شهری و همچنین ضرورت فرهنگسازی و همچنین تلاش‌های کلان برای بومی‌سازی این پدیده را به رخ کشید. روندی که خود به تولید سری‌های دوم و سوم مجموعه تلویزیونی آینه و پس از آن هم سریال‌های مختلفی که با موضوع همسایه‌ها و آپارتمان‌نشینی تولید شدند، منجر شد.

کارگردانی هنری آینه را غلامحسین لطفی به عهده داشت. او مجری طرح سریال نیز بود. نویسندگان آینه، احمد بهبهانی و ایرج بقایی بودند. کارگردان تلویزیونی‌اش مسعود فروتن، تصویربرداران جواد صفا، محمد خیاطان، حسین درزی، علی شوقیان، داود عبدالحسین‌زاده و محمد کاظمی بودند. (گویا به فراخور هر قسمت، نویسنده و تصویربرداران افراد مختلفی بودند) انتخاب موسیقی را جهانسوز فولادی به عهده داشت که خودش هم بازیگر بود. کسانی همچون رضا بابک، اسماعیل محرابی، رؤیا افشار، زنده‌یاد حسین کسری (ایل‌بیگی)، یحیی ایل‌بیگی، لیلا باقری، بهروز هنربخش، رضا تفکری، اصغر فریدی ماسوله، زیبا اعتمادی و آرزو شهابی (دختر زنده‌یاد مهین شهابی) نیز ایفاگران دیگر نقش‌های سریال بودند. هر قسمت از آینه، اسمی مجزا داشت که نشان از جدا بودن داستان بخش‌های مختلف سریال، در عین پیوستگی موضوعی آن (مسائل خانوادگی و مشکلات مربوط به آپارتمان‌نشینی) داشت. البته بخش اول (یعنی معضلات خانوادگی و اختلاف‌های زن و شوهری) به سرعت جای خود را به نقد آپارتمان‌نشینی و همجواری در دنیای جدید داد و آینه همچنان با استقبال روبه‌رو شد. چنان که امروز هم مخاطبان با دیدی نوستالژیک این سریال را دوست می‌دارند و نگاه می‌کنند.

علی شیرازی / قاب کوچک (ضمیمه شنبه روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۱
فارا
-
۰۰:۴۰ - ۱۳۹۵/۰۸/۰۲
۰
۰
ای كاش میشد به دهه ۶۰ برگشت با اینكه پیشرفت كردم ولی دلم میخواد در همان حال و هوا بودم بجای تبلت و گوشی آیفون و تلویزیون رنگی و...همان تلوزیون سیاه و سفید و تماشای سریال آیینه و اوشین و دیدنیها بود.ای كاش میشد عجب روزگاری بود .گریه ام گرفت.

نیازمندی ها