یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
با وجود اینکه هنوز هم کم نیستند صاحبنظرانی که با یادآوری چهرههای شاخص ایرانی در طول تاریخ بر ظرفیتهای علمی ایرانیان گواهی میدهند، ولی برخی نابسامانیهای سیاسی، تضادهای مذهبی، استعمار خارجی و ناکارآمدی سیاسی نظامهای داخلی در قرنهای گذشته، مانع از آن شد که آن میراث قدرتمند، کاملا به نسل امروز منتقل شود.
با وجود این در ایران معاصر نیز فرآیند تولید علم ادامه یافته و با وجود همه مشکلات پیشرو در قالب پروژههای علمی منحصر به فردی ادامه مییابد. شاید آنها که آنسوی مرزها با حیرت به دستاوردهای ایرانیان در حوزه انرژی هستهای، شبیهسازی، نانوتکنولوژی، تولید تکنولوژیهای روز نظامی و ارتباطی و... مینگرند، از یاد برده باشند دانشمندان امروز از فرهنگ غنی علمی و تاریخی ایرانیان بهره برده و با تکیه بر آن، امروز به دستاوردهایی رسیدهاند که کمتر میتوان سراغی از آن را در کشورهایی در سطح مشابه یافت.
ضرورت قد برافراشتن علم مدرن در سایه نهادهای سنتی تولید علم
صاحبنظران در حوزه تولید علم معمولا مهمترین عامل رشد علمی کشورهای مختلف را پیوستگی مسیر رشد و فعالیتهای علمی و نیز عدمانقطاع در این زمینه میدانند.
چنین است که هرچند تاریخ پرفراز و نشیب ایران، فرصت بالندگی علمی را چنان که باید نداده، ولی دستاوردهای نوین علمی با تکیه بر تولید علم در نهادهایی به نتیجه رسیده است که از گذشته نوعی تفکرگرایی و عقلباوری را مورد توجه قرار دادهاند. بیتردید آنها که نمیخواستهاند شاهد شکوفایی علمی ایران و بالندگی این کشور از نظر پیشرفتهای تکنولوژیکی باشند، همواره تلاش کردهاند نوعی جدایی میان ساحتهای مختلف تولید علم ایجاد کرده و همگرایی در این حوزه را با مشکل روبهرو کنند. تاکید بسیار برخی صاحبنظران غربی بر غیرکارآمد بودن علوم دینی و فلسفه کهن در دست یافتن به دستاوردهای نوین علمی، نشان از آن دارد که در برخی اندیشهها، زیرپا گذاشتن تجربه علمی گذشته، نوعی فضیلت بهشمار میرود، هرچند در سنت پیشرفتهای علمی غرب، چنین گسستی قابل مشاهده نبوده و مسیر حرکت به سوی علم مدرن از دل تحول در اندیشههای علمی معطوف به گزارههای دینی شکل گرفته است.
افراطیون؛ سد راه وحدت حوزه و دانشگاه
با وجود این در تاریخ معاصر کشورمان، آنگاه که رضاخان به تقلید از غرب، پایهگذار اولین نهاد دانشگاهی ایران شد تا راهی را که از دوره امیرکبیر در ایجاد مدارس نوین آغاز شده بود ادامه دهد، بهدلیل غلبه نوعی تفکرات غربگرا در کشور تلاش نشد نهادهای مدرن علمی از دل نهادهای سنتی تولید علم و بهطور مشخص حوزههای علمیه بیرون آید. اگر در آن دوره دانشگاه میتوانست مستقل از تفکرات غربگرایانه رژیم پهلوی از دل نهادهایی که تجربهای بسیار در تولید علم داشتند برخیزد، بیتردید امروز کشور با دغدغه بومیسازی مباحث علمی روبهرو نبود.
این موازیکاری در حوزه نهادسازی علمی در کشور ادامه یافت تا اینکه با ایجاد تحول در حوزههای علمیه به سبب نقشآفرینی امام خمینی(ره) و نیز دغدغههای سیاسی ـ اجتماعی دانشگاهیان، همزمان با پیروزی انقلاب، فرصتی برای نزدیک شدن دانشگاهها و حوزهها فراهم آمد و حضور برخی چهرههای حوزوی ـ دانشگاهی در رأس تصمیمگیریهای علمی کشور، نوید همگرایی این دو نهاد علمی را داد. شهید مطهری و شهید مفتح، دو چهره مطرح حوزوی بودند که با حضور در دانشگاه تلاش داشتند مانع از ایجاد دوقطبی شدن میان «علم مدرن ـ سکولار» و «علم دینی» شوند؛ همان تفکیکی که عملا گروههای لیبرال و مارکسیستی درصدد القای آن بودند و نتیجهای جز شکلگیری نوعی التقاط ناصواب نداشت.
بدیهی بود که این روند از سوی افراطیونی که تحتتاثیر برخی مباحث روشنفکری بهدنبال زیر سوال بردن اساس علم دینی بودند، برتابیده نمیشد و به همین دلیل، هم شهید مطهری و هم شهید مفتح بهدست یک گروه تروریستی تندرو با اندیشههای افراطی به شهادت رسیدند. گروهی که مهمترین هدفش، ممانعت از آشتی نهاد علم مدرن یعنی دانشگاه و نهاد علوم دینی، یعنی حوزههای علمیه بود.
راه ناهموار وحدت و رسالت اهل علم
امام خمینی(ره) با درک درست چرایی ترور چهرههای حوزوی ـ دانشگاهی، در اقدامی هوشمندانه، سالروز شهادت شهید دکتر آیتالله مفتح (بیست و هفتم آذر 58) را روز وحدت حوزه و دانشگاه نام نهادند تا به این ترتیب نشان دهند یکی از اهداف انقلاب، نزدیک کردن این دو نهاد تولید علم در کشور است؛ نهادهایی که هرچند یکی متکی بر خرد ابزاری، به سوی تکنولوژی و رهیافتهای جدید در حوزه علوم انسانی گام برمیدارد و دیگری با استفاده از میراث علمی به یادگار مانده از علمای دینی، میخواهد زیست امروزی را با استفاده از الگوهای علمی باسابقه سامان دهد، ولی هر دو در هدف، سعادت زیست انسانی و نیز رسیدن به استقلال علمی و پژوهشی کشور را پیگیری کرده و همگرایی آنها میتواند پیشرفت مادی و تامین نیازهای معنوی انسان امروز را هر دو با هم تامین کند.
راه همگرایی حوزه و دانشگاه چندان هموار نیست؛ از یکسو تبلیغات غربی، نهادهای سنتی تولید علم را هدف گرفته و از سوی دیگر برخی گروههای تندرو به نهاد علم مدرن یعنی دانشگاهها بدگمانند. به همین دلیل در سه دهه گذشته از پیروزی انقلاب، روند نزدیکی این دو نهاد علمی با شتابی که انتظار میرفت پیش نرفته و حاشیههای عمدتا سیاسی بر متن سایه انداخته است. در چنین موقعیتی، روشن است نسل جدید دانشجویی و حوزوی باید با دفاع از ایده حضرت امام خمینی(ره) و یکی از آرمانهای انقلابی برای نزدیکی، همراهی و همگرایی حوزه و دانشگاه بکوشند تا شاید از دل آن، مکاتب تازهای در حوزه نظریهپردازی علمی، متکی بر نیازهای مادی و معنوی انسان امروز استخراج شود.
حوزه و دانشگاه؛ وحدت در هدف
رهبر معظم انقلاب طی بیاناتی در سال 1369، فصل مشترک حوزه و دانشگاه برای نزدیکی و همگرایی را رسیدن به یک هدف مشترک تبیین کرده و فرمودند که «وحدت حوزه و دانشگاه یعنی وحدت در هدف و هدف این است که همه به سمت ایجاد یک جامعه اسلامی پیشرفته مستقل، جامعه امام، جامعه پیشاهنگ، جامعه الگو حرکت نمایند.» ایشان همچنین یک سال پیش از آن در سخنانی درباره ضرورت رسیدن به نقطه مشترک در فرآیند تولید علم فرمودند: «در نظام اسلامی، علم و دین باید پابهپا حرکت کنند. هدف حوزه و دانشگاه یعنی این. ... دو شعبه از یک مؤسسه علم و دین. مؤسسه علم و دین یک مؤسسه است و علم و دین با هم است. این مؤسسه دو شعبه دارد، یک شعبه حوزههای علمیه و شعبه دیگر دانشگاهها. باید این دو با هم مرتبط و خوشبین باشند، با هم کار کنند، از همدیگر جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند.»
این بیانات بخوبی نشان میدهد چه حوزه و چه دانشگاه باید با استفاده از روشهایی که ممکن است از نظر متدولوژیک متفاوت باشد، اما هدف یکسانی را پیگیری میکند، برای ارتقای سطح علمی کشور تلاش کرده و نقصانهای احتمالی یکدیگر را برطرف کنند.
چنانچه اشاره شد، هنوز هستند کسانی که به اهمیت این همگرایی راهبردی پی نبرده و برای شکست پروژه همگرایی دو قطب علمی کشور تلاش میکنند و همین مقاومتهاست که ضرورت ادامه خط فکری افرادی چون شهید مطهری و شهید مفتح در حوزه و دانشگاه را دوچندان میکند.
تدوین پروژههای تحقیقاتی مشترک راهکاری برای همگرایی
هرچند طی سالهای گذشته، سخنان بسیاری درباره اهمیت همگرایی حوزه و دانشگاه مطرح شده، اما مشکل اینجاست که بهنظر میرسد هنوز یک راهکار عملیاتی مشخصی برای تحقق این همگرایی تعریف نشده و چه در سطح پذیرش فرهنگی این وحدت و چه در حوزه عمل به مکانیزمهای مشترک، نقصانهایی جدی وجود دارد.
برای رفع این خلأ میتوان پیشنهاد کرد که معاونتهای پژوهشی حوزههای علمیه و دانشگاهها با تشکیل یک کمیته مشترک، از طرحهای تحقیقاتی که همزمان از سوی دو پژوهشگر، یکی حوزوی و دیگری دانشگاهی، ارائه میشود حمایت کرده و زمینه تشکیل تیمهای مشترک حوزوی و دانشگاهی برای انجام تحقیقات هدفمند را ایجاد کنند. بسیاری از پایاننامههای موجود در دانشگاهها بویژه در زمینه علوم انسانی، میتواند از سوی محققان حوزوی نیز مورد توجه قرار گرفته و زمینه یک کار مطالعاتی با دو روش تحقیق و اما یک هدف مشترک را فراهم آورد. شاید اگر اندکاندک تعریف چنین تحقیقاتی در دانشگاهها و مدارس علمیه نهادینه شود، هم دانشجویان نزدیکی بیشتری به طلاب احساس کنند و هم روحانیون فاصله خود را با دانشجویان کم کنند.
همچنین نهادهای سیاستگذار در کشور نیز میتوانند با استفاده از مطالعات ترکیبی انجام شده که هم صلاحیتهای دانشگاهی را دارد و هم استانداردهای حوزوی را رعایت کرده، بدون دغدغه بومی نبودن برخی پژوهشها از نتایج آن در فرآیند قانونگذاری و تصمیمگیری بهره برده و عملا راه برای رفع بسیاری از خلأها باز شود.
ادامه رشد علمی کشور در گرو وحدت علمی
به این ترتیب در سالروز شهادت شهید مفتح که الگویی برای همگرایی دو نهاد علمی اثرگذار کشور بود، باید بار دیگر یادآوری کرد پیشرفت علمی کشور تنها در کنار نهادن شیوههای قدیمیتر علمی یا طرد روشهای نوین تحقیق و پژوهش نبوده و بهترین راه برای بومیسازی علوم بویژه در حوزه علوم انسانی، نه طرد یکطرفه حوزه یا دانشگاه، بلکه وحدت این دو نهاد است؛ وحدتی که نه در شعار و سخنرانی که در عمل در چارچوب تعریف پروژههای تحقیقی مشترک و آمدوشدهای عالمانه محقق خواهد شد.
محمود هرندی / جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد