ما هم گفتیم لابد همین گونه است که میفرمایند و چیزی نفرمودیم. گفتیم شاید عزیزان شاطر و خلیفه و چونهگیر و دیگر منسوبان به نانوایی، دستشان تنگشده و مخارجشان نیازمند مداخل بیشتری است.
پس چیزی نگفتیم و طبق معمول داخل صف نان ایستادیم. حتی عزیزی از داخل صف گفت: «حالا نان گران شده، چرا صف را به هم میزنید؟»
الان اما در این روزهای آخر پاییز که ملت دارند جوجهها را میشمارند؛ زمزمههای دیگری در گرفته که قضیه را کمی بودار و مای بیخبر از همه جا را یکخردهای مشکوک میکند.
رییس اتحادیه نانوایان با گرایش سنگک بتازگی فرموده: «هرچند بهای نان 30درصد افزایش یافته، اما در مقابل، نرخ آرد نیز 44درصد گران شده است.»
ادامه منظوم حکایت:
ما که اهل امید و تدبیریم
ز این حکایت نتیجه میگیریم:
آن که در اصل میکند در جیب
سود نان را ملایم و با شیب
هیچکس جز جناب دولت نیست
شاطر طفلکی گناهش چیست؟
عیب از مشتری است (و افکارش)
هست کوتاه قدّ دیوارش!
(و افکارش را برای درست شدن وزن، لطفا به صورت «وفکارش» بخوانید. الف را الف وصل تصور بفرمایید. خواهش میکنم)!
بسته پیشنهادی: نان، یکی از مهمترین چیزهایی است که همه میخورند؛ هم دولت، هم ملت. فلذا مسأله مشترک همه ماست که بر ماست. از نان شب آدم، هیچ چیزی واجبتر نیست. شکم که گشنه بماند، ایمان و امان به سرعت برق....... هیچی، بگذریم! از این رو بیشتر از هر مقولهای باید در این باب رهنمون بدهیم:
1ـ بالا بردن دیوار ملت: اگر که بر روی دیوار مردم، یک چند ردیف آجر بیشتر چیده شود، جای دوری نمیرود. دیوار رفیع، حصار خوب و مستحکمی است. فقط مراقب باشیم کج نچینیم که دانشمندان و متخصصان ستون فقرات گفتند: «تا ثریا میرود دیوار کج»! (اسنادش هم موجود است.)
2 ـ خجالتی نبودن دولت: دولتمندان ما باید کمی اعتماد به نفس خود را بیشتر کنند و خجالتی نباشند. اگر خزانه دولت نیاز به پول بیشتر برای رسیدگی بیشتر به مملکت دارد، مثلا در همین مورد نان که ذکرش در میان رفت، نیازی به دیدن دم شاطر و نانوایی نیست.
آشکارا اعلام کنند که به دلیل گران شدن آرد، قیمت نان افزایش مییابد. این شکلی دیگر ملت به شاطر سر کوچهشان چپچپ نگاه نمیکنند. طوری که انگار او قیمت را بالا کشیده است. در رابطه با دولت، احدالناسی جا نمیخورد. ملت عادت دارند. اما از جناب شاطر پای تنور توقع ندارند.
3 ـ بازگشت نان خشکیها: درست است که الان مدتهاست عزیزان نان خشکی، کمتر سر و کلهشان در کوچه و بازار پیدا میشود و بعضا در کار سکه و ارز و دلار هستند؛ اما بنا به ضرورت و موقعیت حساس کنونی، تشویق بشوند که دوباره وارد صحنه بشوند. نانهای اضافه ملت را بخرند و با اقلام قیمتدار دیگر همچون ارز و طلا و زمین، معاوضه کنند. این جوری نعمت خدا هم حرام نمیشود. چرخه اقتصادی مملکت هم شتاب بیشتری میگیرد. هر که نان از عمل خویش خورد؛ گاهی هم از امل خویش!
رضا رفیع
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد