از زمانی که بازیآفرینی در ایران شکل گرفته، بارها به گوشمان خورده که فرهنگ ما ظرفیت بالایی برای استفاده از اسطورهها و افسانههای ایرانی در بازیها دارد.
این حرف درست است ولی ایراد آنجاست که همه میخواهند در اولین تلاش خود عنوانی حماسی و اسطورهای بسازند و قالبی جز عناوین بزرگ و پرهزینه را برای این کار مناسب نمیدانند. Never Alone به ما ثابت میکند چگونه میتوان از قصهها و افسانههای محلی یک بازی زیبا و استاندارد ساخت. تمام بازی از داستان گرفته تا شخصیتها، محیطها، مراحل، متحدان، دشمنان و تجهیزات کاراکتر بر اساس قصهها و خاطرات مردم بومی آلاسکا طراحی و پیادهسازی شده است. داستان بازی در مورد دختربچهای اسکیموست که یک شب ـ البته با توجه به چرخه چند ماه بودن شب و روز در سرزمینهای شمالی و قطبی نمیتوان با اطمینان گفت که واقعا شب بوده است! ـ برای بازی از دهکده خود خارج شده و اتفاقی با روباهی قطبی برخورد کرده و با آن دوست میشود، اما این بازیگوشی بیخطر نبوده و خرسی قطبی دنبال آنها میافتد.
ابتدا هدف دخترک و روباهش بازگشت به دهکده است اما بعدها طی اتفاقاتی، دخترک ناخواسته وارد ماجرایی اسرارآمیز میشود و سفری پر ماجرا را تجربه میکند. زاویه دوربین دو بعدی و سایداسکرولر بوده و در مقاطعی نیز در عرض حرکت میکند و گیمپلی بازی به طور عمده مبتنی بر سکوبازی در یک مسیر خطی و مشخص است که گاهی پازل یا معماهایی ساده در دل خود جای داده است. اولین چیزی که با ورود به بازی توجه شما را به خود جلب میکند، گرافیک ساده ولی در عین حال جذاب و بامزه بازی است و آنقدر خوب کار شده که حتی استفاده از پالت رنگی یکسان سفید ـ خاکستری ـ آبی تقریبا در تمام طول بازی شما را آزرده نمیکند.
گیمپلی بازی با یک توتریال یا بخش آموزشی بسیار خوب آغاز میشود. به این ترتیب که خرس قطبی به دنبالتان افتاده و چارهای جز حرکت به یک سمت ندارید. در نتیجه معمای اینکه در سمت دیگر صفحه چه قرار داشته در ذهنتان شکل نمیگیرد، پس بازی با خیال راحت دو مکانیک اصلی خودش یعنی دویدن و پریدن را به بازیکن آموزش میدهد و زمانی که به مهارت کافی رسیدید چالش پیش رویتان قرار میدهد.
کاراکتر در طول مسیر تنها نیست و روباه سفیدش نیز همراه اوست و اگر دوست داشته باشید میتوانید بازی را دونفره تجربه کنید که بسیار لذتبخشتر است. در تجربه دونفره هر بازیکن هدایت یکی از کاراکترها را به عهده گرفته و باید با همکاری و تعامل با یکدیگر و محیط از مسیرها عبور کرده و معماها را حل کنند. بههرحال هر وقت مایل بودید میتوانید به حالت تکنفره هدایت کاراکتر را به هوش مصنوعی بسپارید. البته این امکان هم وجود دارد که بین دو کاراکتر سوئیچ کنید. در حالی که هوش مصنوعی معمولا خوب عمل میکند اما تقریبا از اواسط بازی به بعد که با معماها و مسیرهای پیچیدهتر مواجه میشوید، اذیتهایش آغاز میشود. شما بسختی خود را به انتهای یک مسیر یا معما میرسانید اما هوش مصنوعی به اشتباه و در جایی که نباید، کاراکترش را میپراند و همهچیز به هم میریزد. شدت این ضعف در بعضی از معماهای بازی به قدری زیاد است که بیش از چهارپنج بار موجب باخت بازیکن دیگر میشود و دست آخر مجبور میشوید به صورت دو نفره معما را پشت سر بگذارید.
به عبارت دیگر، تلاش شده تا مراحل و معماهای بازی بهگونهای طراحی شوند که به صورت تکنفره نیز بتوان بازی را انجام داد، اما در عمل بدون وجود یک همراه انسانی که هماهنگ با شما بازی کند، در مقاطعی از بازی احساس ناتوانی خواهید کرد. هر یک از کاراکترها یک قدرت منحصر به فرد نیز دارند، در حالی که روباه میتواند اشباح را دیده یا احساس کرده و از آنها بهعنوان سکوهای متحرک در بازی استفاده کند، دخترک سلاحی شبیه قلابسنگ دارد که با آن میتواند موانع یخی را بشکند و راه را باز کند. سیستم هدفگیری قلابسنگ دخترک جالب کار شده، هر چند ابتدا شاید کمی گنگ به نظر برسد. برای هدفگیری کافی است به دست دیگر دخترک و جهتی که با انگشتش نشان میدهد توجه کنید، درست مثل حرکتی که در زمان بچگی برای پرتاب سنگ به این ور و آن ور انجام میدادیم.
از این قدرت دخترک علاوه بر حل معماها، در تعدادی از سکانسهای تعقیب و گریز نیز باید استفاده کرد، که هیجان بازی را بالا میبرد. در طول بازی تعدادی جغد نیز خواهید دید که با رسیدن به آنها میتوانید اطلاعات اضافه در مورد ساخت بازی را به عنوان پاداش دریافت کنید. این اطلاعات در قالب 24 فایل ویدئویی است که شامل مصاحبه و خاطرات تعدادی از مردم بومی آلاسکا و منابع الهام سازندگان آن است که دیدن آنها و آشنایی با فرهنگ دیگر مردم جهان میتواند جذاب باشد. البته تعدادی از این ویدئوها نیز با پیشبرد داستان در دسترس قرار میگیرند بنابراین نیازی نیست نگران از دست دادن اطلاعات جذاب آنها باشید.
روی هم رفته Never Alone قصهای کوتاه، سرگرمکننده و البته همراه با ضعفهای فنی است که بیش از هر چیز شما را شیفته اتمسفر و ماجرای خویش میکند. آن را نمیتوان همچون Brothers: A Tale of Two Sons یک شاهکار نامید اما تجربه کردنش را به تمام افرادی که از آن بازی لذت بردند و منتظرند صنعت بازیسازی تجربههای مشابهی ارائه کند، توصیه میکنیم.
مجید رحمانی / کلیک (ضمیمه یکشنبه روزنامه جام جم)
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد