سیاست کشورهای غربی از 500 سال پیش تاکنون با توسعه‌طلبی و دخالت در امور داخلی کشورهای دیگر همراه و عجین است، اما در دهم دسامبر 1948 همان کشورها که از کارزار جنگ جهانی دوم بیرون آمدند در پاریس نشستند و در مورد رعایت حقوق بشر اعلامیه‌ای را به تصویب رساندند.
کد خبر: ۷۴۷۳۱۸
دفاع از حقوق بشر؛ از حرف تا عمل

پیمانی که در آن بر رعایت حقوق همه انسان‌ها بدون درنظر گرفتن نژاد، ملیت و جنسیت تاکید شده بود. لحن غربی‌ها بعد از انتشار این پیمان‌نامه طلبکارانه‌تر شده بود. از این پس هر کجای دنیا رفتاری که به مذاق غربی‌ها خوش نمی‌آمد با عنوان نقض حقوق بشر تلقی می‌شد و مشمول مجازات‌های بین‌المللی، اما این حربه خوشرنگ و لعاب در مواجهه با بسیاری از اقدامات تبعیض‌آمیز در چهار گوشه جهان که از سوی برخی‌ زمامداران همسو با غرب صورت می‌گرفت کند می‌شد و کارایی نداشت.

نمونه‌های فراوانی را می‌توان برای چنین رفتار متناقضی بر شمرد که نشان می‌دهد بین حرف زدن از حقوق بشر و عمل به آن تفاوت زیادی وجود دارد.

چند سالی از انتشار اعلامیه جهانی حقوق بشر نگذشته بود که‌ سال 1956 برخی‌ کشورهای غربی مانند انگلیس و فرانسه دست به یک تجاوز آشکار نظامی علیه مصر زدند؛ کشور مسلمانی که از مخالفان جدی رژیم اشغالگر صهیونیستی به‌شمار می‌آمد. آن موقع جمال عبدالناصر که در سخنرانی‌های پرحرارت خود از ملی شدن کانال سوئز سخن می‌گفت به‌عنوان پرچمدار جدید جهان عرب شناخته می‌شد. این رویدادها با واکنش منفی انگلیس و فرانسه مواجه شد و در یک اقدام هماهنگ با اسرائیل تهاجم سه جانبه‌ای را علیه مصر ترتیب دادند. اسرائیل در بیست و نهم اکتبر همان سال به صحرای سینا حمله کرد و پس از این حمله و شعله‌ور شدن آتش جنگ میان اسرائیل و مصر، بریتانیا و فرانسه وارد عمل شدند و خواستار برقراری آتش‌بس از سوی دو طرف شدند، مصری‌ها نپذیرفتند و این بهانه خوبی به دست دو کشور داد تا کانال سوئز را اشغال کنند. در بحران کانال سوئز گرچه ناصر سربلند بیرون آمد و کشورهای غربی در پی اعتراضات بین‌المللی مجبور به عقب‌نشینی شدند اما مانعی برای ادامه اقدامات تجاوزکارانه غربی‌های مدعی حقوق بشر نشد.

بحران یوگسلاوی رویدادی بود که رویه دیگری از رفتار غربی‌ها را در باره حقوق بشر نشان داد. با مرگ تیتو، رهبر معروف یوگسلاوی درسال 1980 منازعات قومی مردم این منطقه بر سر خودمختاری‌وارد مرحله تازه‌ای شد و در نهایت در سال 1990، جمهوری‌های اسلوونی، کرواسی، بوسنی و هرزگوین و مقدونیه استقلال خود را اعلام کردند. در این میان کرواسی از حمایت بیشتر غرب و آمریکا برخوردار بود. اما استقلال بوسنی با اکثریت مسلمان با ویرانی و ریخته شدن خون‌های زیادی همراه بود. صربها که خواهان یکپارچگی یوگسلاوی سابق بودند برای رسیدن به این هدف، جنگ خونینی را علیه مردم بوسنی و کروات‌ها به راه انداختند. کشتار مسلمانان به‌حدی بود که خود غربی‌ها تعبیر قصابی بالکان را در مورد آن به‌کار می‌بردند.

نسل کشی جمعی مسلمانان چهار سال ادامه داشت اما واکنشی جدی از سوی غربی‌های به اصطلاح مدافع حقوق بشر صورت نگرفت و فقط اقدام آنها وادار کردن رهبران بوسنی و صرب به پذیرش قرارداد دیتون بود که در سال 1995 در پاریس امضا شد.

غربی‌ها گرچه در برابر نسل کشی مسلمانان در بوسنی صبوری نشان دادند، اما تحمل مرگ 80 کوزوویی آلبانی تبار را که از حمایت آمریکا برخوردار بودند، نداشتند و هفتم اکتبر 1998 در جلسه‌ای در مورد چگونگی حمله هوایی به یوگسلاوی تصمیم گیری کردند و در بیست و چهارم مارس 1999 جنگ تمام عیاری را علیه این کشور آغاز کردند که در نهایت چهار ماه بعد بین کشور یوگسلاوی و پیمان ناتو آتش بس اعلام شد.

نمونه دیگر از رفتار غربی‌ها برخورد با رژیم صدام قبل و بعد از جنگ خلیج فارس در سال 1991 است. مردم عراق که رژیم بعث را عامل بدبختی و تحقیر می‌دانستند قیام را از شمال تا جنوب عراق علیه دیکتاتوری صدام ترتیب دادند. در روزهای اولیه این قیام، مناطق زیادی از عراق به دست نیروهای مردمی افتاد و انقلابیون اختیار 14 استان از 18 استان را به‌دست آوردند.

با وجود خیزش گسترده مردم و تلاش‌های آنها‌ با چراغ سبز آمریکایی‌ها و شورای امنیت، منطقه پرواز ممنوع در جنوب لغو شد و رژیم بعث با پرواز هواپیماها و بالگردها به سرکوب قیام پرداخت ضمن این‌که این حرکت بشدت از سوی رسانه‌های غربی سانسور شد. صدام برای سرکوب قیام از نیروی‌های سنگین نظامی و وفادارانش در گارد ریاست جمهوری عراق بهره گرفت.

در جریان این درگیری‌ها هزاران نفر کشته و نزدیک به دو میلیون نفر از مردم عراق آواره شدند. یکی از اهرم‌های اصلی صدام برای سرکوب این قیام، نیروهای منافقین در عراق بود که با کمک نیروهای نظامی در کشتار مردم عراق شرکت کردند.

در جریان این قیام مردم در کربلا برای مقابله با رژیم بعث و نیز پناه گرفتن وارد حرم امام حسین(ع) شدند که نیروهای نظامی بعثی آنها را در حرم مطهر به گلوله بستند و بارها با سلاح‌های سبک و سنگین حرم امام حسین(ع) را هدف قرار دادند. آثار این جنایات هنوز بر دیوارهای داخلی حرم اباعبدالله به عنوان سندی ماندگار از قیام مردم عراق و شیعیان در برابر حکومت جور و ستم، باقی مانده است.

در این حملات خانه‌های اطراف حرم امام حسین(ع) به طور کامل تخریب شد و حتی بخش‌هایی از حرم و بارگاه اباعبدالله نیز تخریب شد. در شمال عراق نیز قیام مردمی شکل گرفت که همگام با قیام در دیگر مناطق عراق بود. سلیمانیه پیشرو خیزش بود. پس از مدتی در اربیل نیز مردم از قیام پیروی کردند و نهایتا تمام شهرهای شمالی عراق به قیام پیوستند.

ارتش عراق وارد عمل شد و خیزش را سرکوب کرد و شهرهای اصلی شمالی را به‌وسیله توپخانه ویران کرد. صدها هزار نفر از مردان و زنان و کودکان و سالخوردگان مجبور به ترک خانه‌هاشان و مهاجرت به مرزهای ترکیه شدند. بر اثر خیزش در میانه ‌ مارس ‌ ۱۹۹۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ‌ ۶۸۸ را تصویب کرد که به وضع منطقه امن برای کردها در شمال عراق تحت نام کردستان منجر شد، اما شورای امنیت اقدام دیگری در کشتار مردم عراق انجام نداد. بسیاری از چهره‌های سرشناس شیعی در این سرکوب به شهادت رسیدند و تعداد زیادی از مردم بی خانمان شدند و اموال خود را از دست دادند اما غیرت حقوق بشری غربی‌ها از این همه کشتار نجنبید و این سکوت تا سرکوب کامل ادامه پیدا کرد.

شهاب سلیمی/ جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها