چهاردهمین دوره لیگ برتر در نیم‌فصل اول چه نقاط ضعفی داشت؟

کفگیر لیگ به ته دیگ خورده است

لیگ برتر ایران، هنوز هم با استانداردهای یک لیگ پویا فاصله‌ای طولانی دارد، این لیگ که عنوان حرفه‌ای را یدک می‌کشد، اما هنوز کمبودهایی دارد که بی‌توجهی به آنها باعث می‌شود این لیگ هیچ‌گاه نتواند به آن حد از جذابیت برسد که مدنظر علاقه‌مندان به فوتبال است.
کد خبر: ۷۴۶۰۲۰
کفگیر لیگ به ته دیگ خورده است
این لیگ در مقطع کنونی نیاز به یک برخورد انتقادی دارد؛ برخوردی که از حد حرف بالاتر برود و باید با یک برنامه مدون و تلاش دسته‌جمعی به رفع آنها پرداخت. از آنجا که باشگاه‌ها به عنوان مهم‌ترین ارکان لیگ، نقش قابل تاملی در رشد و اعتلای لیگ و در نهایت فوتبال دارند، برای پایان دادن روند رو به نزول کنونی باید تعریف خود را تغییر دهند و نظمی نو را دراندازند. نگاهی داریم به برخی معضلات و کمبودهای فوتبال ایران در نیم‌فصل اول لیگ برتر.
مهاجمان گل‌نزن

میانگین فقط 2.1 گل در هر بازی، یعنی لیگ در نیم‌فصل اولش کم‌گل بوده است. این آمار نه‌چندان بالای گل‌های زده در جدول گلزنان لیگ برتر هم مشهود است؛ جایی که آقای گلش در 15 بازی فقط 10 گل زده است.

البته نکته تاریک‌تر قضیه این است که تنها گلزن ده گله لیگ برتر هم ایرانی نیست. لوسیانو ادینیوی برزیلی که طی ماه‌های گذشته بارها تمایل خود را برای تغییر تابعیت و بازی در تیم ملی ایران اعلام کرده، فعلا بهترین گلزن لیگ ایران است، اما این موضوع دردی را از کارلوس کی‌روش در جام‌ملت‌های آسیا دوا نمی‌کند.

بهترین گلزنان ایرانی نیم‌فصل اول لیگ برتر سجاد شهباززاده و سروش رفیعی بودند که هر دو آنها فقط هفت بار موفق شدند برای استقلال و فولاد گلزنی کنند؛ کمتر از 5/0 گل در هر بازی. تازه از جمع این دو نفر سروش رفیعی هم به جمع بازیکنانی که کارت پایان خدمت آنها مشکل‌دار بود پیوست تا عملا شانسی برای حضور در جام‌ملت‌های آسیا نداشته باشد. با این تفاصیل کی‌روش همچون جام جهانی 2014، در جام ملت‌های آسیا باید روی همان داشته‌های قبلی حساب کند؛ یعنی کریم انصاری‌فرد، مسعود شجاعی، اشکان دژاگه و رضا قوچان‌نژاد؛ مهاجمانی که همگی در خارج از ایران بازی می‌کنند.

دروازه‌های نامطمئن

لیگ برتر در نیم فصل اول خود لیگ پرگلی نبود، اما با وجود همین آمار نه‌چندان خوب مهاجمان، دروازه‌بان‌ها هم نمایش مطمئنی نداشتند. روی کاغذ فولاد خوزستان با خوردن 9 گل، بهترین خط دفاعی و دروازه‌بان را داشت. به این ترتیب مطمئن‌ترین دروازه‌بان نیم‌فصل اول علیرضا سلیمی سی‌ویک ساله بود که تاکنون حتی یک بار هم پیراهن تیم ملی را نپوشیده است. چنین آماری را اگر دروازه‌بان‌های مطرح لیگ داشتند خیال کی‌روش هم از بابت یک ذخیره مطمئن برای علیرضا حقیقی که به نظر گزینه اول او در جام‌ملت‌هاست، راحت می‌شد. در این میان سیدمهدی رحمتی که با 77 بازی ملی باسابقه‌ترین دروازه‌بان شاغل در لیگ برتر است، عملکرد قابل دفاع‌تری دارد. او با وجود بازی در تیم پیکان، استحکام نسبتا خوبی به خط دفاعی این تیم بخشید تا آمار گل‌های خورده پیکانی‌ها از تیم‌هایی نظیر پرسپولیس، استقلال، تراکتورسازی، نفت و سپاهان بهتر باشد.

در پرسپولیس سوشا مکانی آن قدر بد گل خورد که در هیچ مقطعی اجازه نیافت بیش از دو بازی متوالی درون دروازه این تیم بایستد. برای استقلالی‌ها هم محسن فروزان، آن شماره یکی نبود که بتواند جای خالی سیدمهدی رحمتی را پر کند. برای سپاهان هم نه شهاب گردان مطمئن بود و نه رحمان احمدی. با این وضعیت علیرضا حقیقی همچنان مرد شماره یک تیم ملی است، حتی اگر در لیگ پرتغال در یک بازی شش گل بخورد!

نیمکت‌های متزلزل

اگر در فصول گذشته مربیان تیم‌های قعرجدولی از آینده شغلی خود هراس داشتند و با رسیدن به هفته‌های میانی نیم‌ فصل خطر برکناری را احساس می‌کردند، امسال این سنت با برکناری علی دایی و زلاتکو کرانچار شکسته شد.

قبل از شروع فصل هیچ کس فکر نمی‌کرد دایی و کرانچار اولین قربانیان لیگ چهاردهم باشند، اما تصمیم‌های بحث‌برانگیز مدیریتی در این دو باشگاه انگشت تعجب را بر دهان خیلی‌ها گذاشت. یک باخت و سه تساوی پس از سه پیروزی ابتدای فصل باعث شد کرانچاری که تا هفته چهارم سپاهان را صدرنشین کرده بود، با مدیریت باشگاه به اختلاف‌نظر برسد و جایش را به حسین فرکی بدهد. در پرسپولیس هم تصمیم برکناری علی دایی تقریبا یکشبه گرفته شد تا پای حمید درخشان هم به لیگ چهاردهم باز شود.

اما این تمام برکناری‌های نیم‌فصل اول نبود. نفت مسجدسلیمان که تا هفته نهم در قعر جدول قرار داشت، سرانجام فرصت را از مجید باقری‌نیا گرفت تا همچون لیگ دسته اول با بهروز مکوندی به کار خود ادامه دهد. ملوانی‌ها به نصرت ایراندوست فقط 11 هفته فرصت دادند تا این تیم را از بحران خارج کند. آنها که تا آن هفته فقط پرسپولیس را برده بودند در نهایت استیون میسیلوویچ را روی نیمکت خود دیدند.

مسئولان گسترش فولاد تبریز هم که تیمشان مثل ملوان اوضاع خوبی در جدول نداشت، در هفته یازدهم با مهدی تارتار بر سر جدایی از این تیم توافق کردند تا فراز کمالوند را به جای او منصوب کنند. این تغییرات در دو تیم پیکان و صبای قم هم صورت گرفت، هرچند در پایان نیم‌فصل اول پیکانی‌ها که از عملکرد منصور ابراهیم‌زاده راضی نبودند، در نهایت با صمد مرفاوی برای نیم فصل‌دوم به توافق رسیدند. اما معلوم نشد صبایی‌ها که با صمد مرفاوی نتایج خوبی کسب کرده بودند چرا با جدایی این مربی موافقت کردند؟

کمبود پدیده

فوتبال نیاز مبرمی به چهره‌های تازه دارد؛ بازیکنان جوانی که از راه می‌رسند تا جای بزرگان را پر کنند. در نیم‌فصل اول لیگ برتر کمتر بازیکنی بود که بتوان به او لقب پدیده داد. مربیان به ‌رغم تغییر قانون و اجبار به استفاده بیشتر از بازیکنان جوان‌تر باز هم کمتر پیش آمد که از این بازیکنان استفاده کنند تا آنجا که این شبهه پیش آمد که بازیکنان جوان فقط نمایشی در فهرست باشگاه‌ها هستند تا مهره‌هایی قابل اطمینان و اعتماد. جدا از ترس مربیان در استفاده از بازیکنان جوان، سیستم ناکارآمد پرورش بازیکن در ایران هم مزید بر علت شده تا بازیکن جوان باقابلیت را کمتر در اختیار باشد. اشکالی که نقطه اوج آن را در بازی‌های آسیایی شاهد بودیم که تیم امید ایران آن قدر از بازیکن نخبه تهی بود که خیلی راحت مقابل ویتنام شکست خورد و در برابر قرقیزستان هم نتیجه‌ای بهتر از تساوی به دست نیاورد.

 

تقویم بدون تعطیلی

این ایراد بیشتر از این‌که به لیگ و باشگاه‌ها برگردد، به برنامه‌های تیم ملی و تقویم پر از ایراد کنفدراسیون فوتبال ایران بازمی‌گردد. مهدی تاج و مسئولان سازمان لیگ هر چقدر تلاش کردند، نتوانستند برنامه‌ای بدون وقفه را برای لیگ برتر طراحی کنند. این ایراد وقتی به اوج می‌رسد که در اوج مسابقات لیگ، به یکباره مسابقات مهمی مانند جام ملت‌های آسیا باید برگزار شود. هم سرمربی لیگ این حق را دارد که برای آمادگی بازیکنان خود برنامه‌ریزی کنند و هم باشگاه‌ها حق دارند که از وضع کنونی راضی نباشند و همیشه با این بحران دست و پنجه نرم کنند که به یکباره آنچنان دستشان خالی باشد که نتوانند روی بهترین بازیکنان خود حساب کنند. این تقویم پروقفه باعث شده صدای چند مربی لیگ نظیر قلعه‌نویی، درخشان و گل‌محمدی بلند شود. تازه باید این نکته را هم اضافه کنیم که با شروع لیگ قهرمانان آسیا این برنامه از این هم شلوغ‌تر می‌شود. یک لیگ با حفره‌های زمانی متعدد هیچ وقت لیگ باکیفیتی نیست.

مشکلات مالی

وقتی جمشید نظمی، مدیرعامل تراکتورسازی از این تیم جدا شد، خیلی‌ها از این مساله تعجب کردند، مگر می‌شود مدیرعامل تیم صدرنشین لیگ از سمت خود کناره‌گیری کند؟ اما در خلال صحبت‌های نظمی می‌شد فهمید که اصلی‌ترین مشکل تراکتورسازی مساله مالی است؛ نکته‌ای که رسول خطیبی در گفت‌وگو با جام‌جم آن را تائید کرد. مساله مشکل مالی، یک اپیدمی در لیگ برتر است. از تیم‌های کوچک مانند صبای قم که مربی خود را به دلیل مشکلات مالی از دست داد تا تیم‌های بزرگی مثل پرسپولیس و استقلال که بازیکنان آنها بارها از میزان کم دریافتی‌های خود نالیدند، همه با آن درگیر هستند. در فوتبال ایران هنوز این مساله تبدیل به باور نشده که فوتبال هزینه‌بر نیست و یک مدیریت پویا باید به دنبال راه‌های درآمدزایی باشد. از طرفی قراردادهای سنگین بدون منطق هم که با اقتصاد فوتبال ایران همخوانی ندارد، مزید بر علت شده تا همیشه صدای نداشتن‌ها از میان میلیاردهای لیگ برتری به گوش برسد.

سکوهای خالی

شهرآورد، نمایش اتفاق تلخی است که در فوتبال ایران رخ داده است. آیا این همان فوتبالی است که در شهرآوردهای گذشته قبل از ظهر اعلام می‌شد که بازی از تلویزیون پخش می‌شود و لطفا به ورزشگاه نیایید؟ واقعیت امر این است که دیگر پر شدن سکوها برای فوتبال ایران نه یک عادت که آرزویی محال به حساب می‌آید. اگر از استقبال تماشاگران در تبریز بگذریم. سکوهای خالی را در تمام ورزشگاه‌های دیگر شاهد هستیم تا آنجا که کم‌کم کار دارد به دادن جایزه به تماشاگران برای حضور در ورزشگاه می‌رسد. شاید بهتر باشد کلیت فوتبال ایران هم بداند وقت احترام مضاعف به تماشاگر رسیده است. از نظر سخت‌افزار ورزشگاه‌ها باید امکانات بهتری داشته باشند و از نظر نرم‌افزاری هم باید روی فرهــــنگ و ادبیـــات ورزشگاه‌ها کار کرد.

رضا پورعالی/ گروه ورزش

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها