تلفن انتشارات زنگ میخورد. آدرس پستی یا ایمیل دریافت میشود و بعد اثر یک نویسنده یا شاعر کتاباولی ارسال میشود. بعضیها خوب نیستند؛ یعنی یا محتوا ضعیف است یا قلم ناپخته یا... بعضیها خوبند، ولی رد میشوند. بعضیها عالی هستند ولی باز هم رد میشوند. چرا؟
محمدقاسم لیماصالحرامسری، مدیر انتشارات معین میگوید: «باور کنید هر بار نویسنده کتاباولی از من میخواهد اثرش را چاپ کنم ولی به هر دلیلی مجبور به رد آن میشوم، آن روز برایم تلخ میشود که چرا دل یک جوان یا نویسنده کتاباولی را که حتی اثری خوب دارد و خودم از خواندنش لذت بردهام، شکستهام و شاید مانع شکوفایی او شدهام. اگر مشکلات و کمبودها رفع میشد، حتما آثار خوب را با کمال میل چاپ میکردم.»
پرسش این است که این مشکلات ناشران چیست که مجبورند کتاباولیها را رد کنند، در حالی که همه نویسندگان و شاعران خواهناخواه یک روز کتاباولی بودهاند و بعضیهایشان به شهرت و اعتبار فراوان رسیده و بعضیها کمکم از گود خارج شدهاند.
مشکل کجاست؟
صالحرامسری، ناشر تمام آثار احمد محمود، دکتر ژاله آموزگار و هوشنگ مرادی کرمانی، پیش از هر چیز درباره لزوم تغییر نگاه به ناشران میگوید: «اکنون حدود 12 هزار ناشر در کشور مجوز نشر دارند که از این میان فقط 200 ناشر فعال مشغول کارند. بقیه سالی یک یا دو اثر به چاپ میرسانند. از این 200 ناشر فعال، فقط صد ناشر به شکل حرفهای کار میکنند و از این تعداد نیز 60 ناشر دولتی هستند که همگی از امکانات و رانتهای دولتی استفاده میکنند. ولی ناشر خصوصی از تمام این بهرهمندیها محروم است و کتابهای خریداریشده وزارت ارشاد نیز معمولا کمتر شامل او میشود. ناشر خصوصی در این آشفته بازار با کدام پشتوانه کتاب نویسندگان ناشناخته و بخصوص کتاباولی را چاپ کند و مطمئن باشد حداقل اصل سرمایه او باز میگردد؟»
او در مثالی میگوید: «چند وقت پیش کتابی با نام «یک ورق زندگی» از مینا مسعودی راستی در 170 صفحه به چاپ رساندهام که شامل داستانهای کوتاه دو صفحهای است. این داستانها گیرا و واقعا زیبا بوده که با تیراژ یک هزار نسخه به چاپ رسیده، در تمام این مدت فقط صد جلد فروش داشته است. زیرا پخشیها و کتابفروشها به علت ناشناسبودن نویسنده، حاضر به تحویل این کتاب نیستند و هرچه ویزیتورهای ما درباره محتوای خوب آن توضیح میدهند، باز هم کار فروش کند پیش میرود.» حتی اگر ناشری ریسک چاپ کتاب نویسندگان ناشناس را بپذیرد، مهمترین مشکل بعدی او توزیعکنندگان کتاب هستند. توزیعکنندگان معیارهای متعددی را در نظر دارند؛ از قطر کتاب گرفته تا اعتبار نویسنده و شاعر و نشر. آنها حتی کتابهایی را که باریک و براحتی در کتابفروشیها قابل نمایش نباشد، نمیپذیرند.
لطفا کمی مشهور شوید!
بحث شناخته شده بودن مولف که جای خود دارد. حتی اگر این مساله را از دوش توزیعکنندگان برداریم، مخاطب نیز بسختی حاضر به خرید کتاب مولف ناشناس است. نمایشگاههای استانی کتاب و حتی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، بهترین محلی است که گفتوگوی میان ناشر یا فروشنده یک نشر و مخاطب قابل بررسی است. ناشر و فروشنده حرفهای با توجه به سلیقه و پسند مخاطب کتابی را پیشنهاد میدهد ولی در نهایت مشتری براحتی از خرید کتاب منصرف میشود، آن هم فقط به خاطر یک دلیل: «مولف را نمیشناسم و نمیتوانم بابت کتابی ناشناس هزینه کنم!»
فریاد شیری که خود در مطبوعات دهه 70 بارها اشعارش را منتشر کرده و جوایز متعددی به دست آورده بود، میگوید: «در دهه 70 جوایز و نشریات معتبری وجود داشت که آثار شاعران و نویسندگان را به چاپ میرساند. این اتفاق خوب موجب میشد اهل قلم جوان فضایی برای دیده شدن داشته باشند و نخواهند عجولانه اقدام به چاپ کتاب خود کنند. در نتیجه خواهناخواه، هم آثار بهتری برای چاپ به دست ناشر میرسید، هم فرد اندک شهرتی پیدا میکرد و کار را برای ناشر و کتابفروش و خواننده راحتتر میکرد. ولی امروز نهتنها مجال ارائه آثار در مجلات و روزنامهها کمتر شده است، حتی رسانهها نیز براحتی دست به معرفی کتابهای منتشرشده نمیزنند. ما روزنامههایی داریم که طی سال چند بار با چند نویسنده خاص مصاحبه میکنند، ولی حاضر نیستند گوشه صفحه یا برنامهای در رادیو و تلویزیون را به نویسنده و شاعر جوان اختصاص دهند.»
البته کم بودن تعداد جایزههای ادبی نیز جای بحث دارد. از نظر شیری، مشکلات اقتصادی موجب شده برخی جوایز ادبی حذف و عرصه برای معرفی کمتر شود. اثری که روی آن عنوان برنده شدن در فلان جایزه نوشته شده، اعتباری را در نظر توزیعکننده و کتابفروش و خواننده میگذارد و تا حدی میتواند مشکل فروش را برطرف کند.
اگر کتابشان چاپ نشود
در هر صورت، عدهای میخواهند کتابشان چاپ شود و ناشری هم حاضر به ریسک منتشر کردن کتاب آنها نیست. فریاد شیری، کارشناس ادبی نشر معتقد است همین اصرار و انکار موجب میشود شاعر و نویسنده به دنبال ناشرانی باشند که با هزینه مولف کتاب را به چاپ برسانند. یا به پدیده ناشر ـ مولف روی میآورند. او میگوید: «چاپ کتاب با هزینه مولف موجب میشود کتابهای ضعیفی وارد بازار نشر شود و حتی اعتبار ناشران زیر سوال برود؛ ناشرانی که میتوانند آنقدر کارهای عالی ارائه دهند که توزیعکنندگان و کتابفروشها بدون توجه به کتاباولی بودن یا نبودن مولفان و فقط به صرف اعتبار ناشر، کتابها را خریداری کنند و در این حالت تا حدی از سنگینی نام کتاباولیها بکاهند.»
انتظار میرود...
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، همه روزی کتاب اولی هستند و نشر اثرشان به نحوی باید دغدغههای کتاباولی بودن را پشت سر بگذارد. به نظر میرسد حمایتهای بیشتر وزارت ارشاد برای خرید کتابهای این گروه و به نوعی تشویق ناشران خصوصی برای میدان دادن به نویسندگان جوان، تبلیغ کتاب در تلویزیون و رادیو، معرفی بیشتر آثار در روزنامهها و مجلات، دست برداشتن از چاپ عجولانه اثر و اندک شهرت یافتن از طریق دیگر رسانهها، چاپ آثار در مجموعههای گروهی، همه و همه به نویسندگان کتاباولی کمک میکند تا بهتر دیده شوند و این مسیر پر فراز و نشیب را راحتتر سپری کنند.
حورا نژادصداقت/ جامجم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد