چه خبر از پهلوان​هایی که در خیابان​ها معرکه می​گرفتند

یادی از پهلوان‌های دوره‌گرد سال‌های نه‌چندان دورمعرکه‌ زور و بازواز مراسم معرکه‌گیری که دهه 60 و 70 در خیابان‌های شهر برگزار می‌شد امروز فقط ضرب‌المثلش باقی مانده است. حتما شما هم اصطلاح «سرپیری و معرکه‌گیری» را شنیده‌اید.
کد خبر: ۷۴۳۴۹۴
چه خبر از پهلوان​هایی که در خیابان​ها معرکه می​گرفتند
این ضرب‌المثل را خطاب به افرادی می‌گویند که در سن بالا هوس ازدواج به سرشان می‌زند! اما معنای ظاهری‌اش به افرادی اشاره دارد که در سن بالا می‌خواهند کاری را انجام دهند که به قدرت بدنی بالایی نیاز دارد. معرکه‌گیری نمایشی بود که یک پهلوان در آن زور بازویش را به نمایش می‌گذاشت. در پس زمینه این مراسم معمولا روضه حضرت ابوالفضل(ع) نیز خوانده می‌شد، پهلوان زنجیر پاره می‌کرد و وزنه‌های سنگین را با یک انگشت بالا می‌برد، بعضی وقت‌ها هم بالش روی سینه می‌گذاشت و از راننده ماشین پیکان می‌خواست از روی بدنش عبور کند.

این روزها دیگر خبری از هیاهوی معرکه‌گیرها نیست. بازارشان مثل قدیم مشتری ندارد و خودشان هم دل و دماغی برای عرض‌اندام ندارند. بعضی وقت‌ها در گوشه و کنار شهر مراسم مختصری برگزار می‌کنند؛ مراسمی که در آن خبری از شور و حال سابق نیست و در چشم بر هم زدنی به پایان می‌رسد.

دیالوگ‌های حسی و گیشه سیار

این نمایش فروش بلیت ندارد ولی تماشاگرانش از دو طریق جیب گردانندگان مراسم را پر می‌کنند؛ گاهی شاگرد پهلوان کیسه‌ای سیاه رنگ را بین جمعیت می‌چرخاند و از مردم می‌خواهد داخلش پول بیندازند و گاهی هم کیسه را در وسط میدان می‌گذارند تا هر کس می‌خواهد شخصا بیاید و انعام پهلوان را بدهد. این جور وقت‌ها پهلوان پشت میکروفن می‌رود و حسابی بازار گرمی می‌کند. مثلا می‌گوید: «اگه مسلمونی بیا وسط درد بازوی من غریب رو ساکت کن. انگاری آهن داغ روی بدن من گذاشتن.» او بازوی سرخ شده‌اش را به همه نشان می‌دهد تا دل‌ها به درد بیاید و اشک‌ها و پول‌ها سرازیر شود.

معرکه‌گیر موفق کسی است که بتواند در این لحظه حساس با جملاتش مردم را به پول دادن تشویق کند. معمولا معرکه‌گیرها حسی‌ترین جملاتشان را برای این لحظه کنار می‌گذارند. مثل این جملات: «اگه جوانمردی و محبت علی توی دلته یاعلی بگو و به پهلوان میدان محبتت رو ثابت کن.» یا «پهلوان، چرخی تو میدون بزن و ببین کی جوونمرده؟»

رهایی از قید زنجیر

پاره کردن زنجیر یکی از بخش‌های ثابت این مراسم است. ممکن است معرکه‌گیرها با خودشان مار نداشته باشند یا برنامه عبور ماشین از روی پهلوان را اجرا نکنند، اما حتما با خودشان زنجیری برای پاره کردن می‌آورند. زنجیر را سه دور به دور بازوهای پهلوان می‌پیچند و قفلی به سر و تهش می‌زنند. سپس پهلوان همه زورش را در بازوهایش جمع می‌کند تا از قید زنجیر آزاد شود.

آنهایی که بدبینانه به ماجرا نگاه می‌کنند معتقدند اتصال زنجیر در یک نقطه ضعیف است و به همین خاطر باز می‌شود؛ وگرنه پهلوان هر چقدر هم که زور بزند نمی‌تواند این جسم فلزی را متلاشی کند. پهلوان‌ها برای آن که این سوءتفاهم را از بین ببرد قبل از مراسم از مردم می‌خواهند که زنجیر را امتحان کنند. معمولا کسی جلو نمی‌رود و آنها خودشان نشان می‌دهند که زنجیر سالم است و هیچ عیب و ایرادی ندارد. برای آن که هیجان مراسم بالا برود آنها ماجرای پاره کردن زنجیر را چند دقیقه‌ای کش می‌دهند. اول پهلوان کلی زور می‌زند و جوری وانمود می‌کند که نمی‌تواند از عهده این کار برآید. یکی دو نفری ـ شاید از دوستان پهلوان ـ پیشقدم می‌شوند تا پهلوان را منصرف کنند، اما پهلوان به عشق مردم به کارش ادامه می‌دهد و در نهایت زنجیر پاره می‌شود و مردم با جیغ و دست و هورا پهلوان را تشویق می‌کنند!

فروش روغن مار برای رفع بیماری

معرکه‌گیرهای پیشرفته و حرفه‌ای چند عدد مار هم با خودشان به میدان می‌آورند. این مارهای سمی را به گردن پهلوان آویزان می‌کنند تا شجاعت و جسارت او را به نمایش بگذارند. آنها درباره خطرناک بودن مارهایشان کلی سخنرانی می‌کنند و می‌گویند: «این حیوان یه گوزن رو بلعیده.» گاهی هم درباره گرانقیمت بودن مار اغراق می‌کنند و زیبایی پوستش را به رخ می‌کشند. «300 تا نقاش هم جمع بشن یه دونه خال این مار رو نمی‌تونن بکشن.» آنها دنبال داوطلب مردمی می‌گردند تا مار را به گردنش بیندازند. گاهی فرد داوطلب پشیمان می‌شود و همین ترس و اضطراب او اسباب خنده مردم را فراهم می‌کند. معرکه‌گیر برای این که رنگ و لعاب کارش را بیشتر کند توضیح می‌دهد که فرد داوطلب باید از نظر جسمی سالم باشد و بیماری قلبی نداشته باشد. آنها با خودشان روغن مار هم می‌آورند و این محصول طبی را به مردم می‌فروشند. به گفته معرکه‌گیرها روغن مار خوراکی نیست و برای مالیدن به سر و بدن و رفع سردرد و استخوان درد استفاده می‌شود.

احسان رحیم‌زاده / چمدان (ضمیمه آخر هفته روزنامه جام جم)

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
دم زندگی با کرمانی‌ها جان گرفت

امین شجاعی، کارگردان و تهیه‌کننده مینی‌سریال «دم زندگی» در گفت‌وگو با «جام‌جم» از شیرینی‌های تولید اثر تلویزیونی در فضای کرمان گفت

دم زندگی با کرمانی‌ها جان گرفت

نیازمندی ها