این انرژی و ذوق و اشتیاق برای ساخت اولین اثر سینمایی که احتمالا سوژهای از جنس دغدغههای شهاب حسینی نیز داشته، به تیغی دو لبه تبدیل شده که همزمان موتور محرک فیلم است و در عین حال در مقاطعی باعث از حرکت ایستادن و معوج شدن مسیر حرکت داستان فیلم میشود.
شهاب حسینی در «ساکن طبقه وسط» هر چه انرژی در توان داشته به کار بسته تا با ظاهر شدن در قالب نقشهای مختلف از یک سو و به میدان آوردن تعداد زیادی از بازیگران مشهور این روزهای سینمای ایران از حیث مواد پرکشش سینمایی برای اغنای مخاطب و حضورش در سالن سینما کاستی نداشته باشد، اما این همه در ظرفی نخراشیده و نابسامان و بیربط به مواد درونش ریخته شده که همان فیلمنامه نداشته و بیرمق و کممایه فیلم است که تنها در حد یک ایده خام دستانه چند خطی باقی مانده است.
درواقع بیتناسبی محض میان ظرف و مظروف باعث شده «ساکن طبقه وسط» جایی بین زمین آسمان معلق بماند.
«ساکن طبقه وسط» در بهترین حالت تجربهای است احترامبرانگیز و در عین حال رقتانگیز که همزمان میتواند توان شهاب حسینی در مقام بازیگر و اندکی کارگردان را به رخ بکشد و از سوی دیگر یک قربانی با دیگر قربانیان فیلم ساختن بر مبنای یک فیلمنامه فشل و کممایه در سینمای ایران اضافه کند.
درواقع هر آنچه باعث فروغلتیدن «ساکن طبقه وسط» به طبقات پایین آثار سینمای ایران ـ بهعنوان شلوغترین طبقه در سینمای ما ـ شده توقف فیلمنامه این فیلم در مرحله ایده و مجذوب شدن فیلمنامهنویس از یکسو و خود کارگردان از سوی دیگر است.
ایده سرگشتگی و تشویش ذهنی یک شخصیت و تلاش و تکاپوی او برای رهایی و رسیدن به آرامش ایده چندان تازهای نیست و برای مخاطب سینمای ایران تازگی ندارد. بزرگانی که مهرجویی در راس آنهاست بارها و بارها با ساخت آثاری مانند «هامون» و «پری» و کسانی همچون احمدرضا معتمدی و حتی رضا میرکریمی و دیگران پیشتر به سبک و سیاق خودشان به آن پرداختهاند.
مساله هر بار سری به سمتی چرخاندن و سراغی از مکاتب فکری و روحی زمینی و آسمانی، شرقی و غربی گرفتن و قدم روی خاک گذاردن یا در آسمان سیر کردن، مسالهای نیست که در سینمای معناگرای ایران بتازگی افزوده شده باشد.
حال در این میان چه خصوصیتی میتواند یک اثر را تبدیل به اثری قابل دفاع کند؟ با صرف تکیه کردن به یک ایده نمیتوان به این مهم دست یافت.
در فیلمنامه «ساکن طبقه وسط» نه ردپایی از شخصیتپردازی، نه پرداخت داستانی، چه در شکل کلاسیک و چه در شکل مدرن آن و نه شمایلی از روابط علی و معلولی قابل جستجو نیست. هر آنچه در این فیلم دیده میشود در سبد تعدد شخصیتها رنگ به رنگ قرار داده شده که بناست یک نفر (شهاب حسینی) ایفاگر نقش تمام آنها باشد، اما همین ویژگی به ظاهر جذاب، ولی در عمل مخرب هم کمکی به نجات فیلم نکرده است.
ناگفته پیداست که هر نوع نوآوری و خلاقیتی در سینما باید بر بستر قابل یا چارچوبی معنادار رخ دهد و جداافتادگی و باری به هر جهت بودن ایدهها اثر را از انسجام دور میکند. حتما نمیتوان به موفق بودن اثری بیساختار و غیرمنسجم امید بست. شهاب حسینی بازیگر در «ساکن طبقه وسط» ساز خودش را میزند و شهاب حسینی کارگردان ساز دیگری را مینوازد.
درواقع تلاش جذاب و دوستداشتنی شهاب حسینی در مقام بازیگر فیلم «ساکن طبقه وسط» در منجلاب فیلمنامه نقش نداشته و بازیهای نهچندان دلچسب دیگرش و البته کارگردانی بشدت متوسطش گیر افتاده و هرز رفته است.
به بیان دیگر باید گفت شهاب حسینی بازیگر در این فیلم به شکلی کاملا ایزوله و جداافتاده از روح نداشته اثر موفق بوده، ولی مشخص نیست این همه تلاش و تکاپو برای ایفای نقشهای مختلف بناست چه کمکی به فیلم، انتقال مفهوم مدنظر کارگردان و فیلمنامهنویس و ایجاد حس همراهی در مخاطب کند.
در این میان نمیتوان از حضور پرتعداد ستارههای سینمای ایران در نقشهای مختلف این اثر و البته هرز رفتن این حضور باز هم در بستر نخراشیده فیلمنامه نداشته «ساکن طبقه وسط» چشمپوشی کرد.
شاید خیلی بدبینانه نباشد که بگوییم شهاب حسینی با آگاهی از اینکه تنها برگ برنده اثر، حضور خودش (در مقام بازیگر) و گروهی از بازیگران مطرح سینما در قاب تصویرش است تمام تلاش و انرژی خود را صرف این حضور پرتعداد کرده و در این میان غافل شدن از پاشنه آشیل فیلمش یعنی فیلمنامه و اینکه فیلمنامه همچون شالوده اثر و جاده رسیدن فیلم از نقطه الف به نقطه ب است و بدون دانستن مسیر بهترین اتومبیلها هم راه به جایی نمیبرند و در جزیره سرگردانیشان تا ابد میچرخند و میگردند.
در پایان باید گفت اولین تجربه سینمایی شهاب حسینی در مقام کارگردان، نتوانست یک کارگردان تازه نفس و خوش قریحه را به سینمای ایران معرفی کند و او را در کنار گروه بزرگ بازیگرانی قرار داد که با سودای کارگردان شدن راه به جایی نبردند.
البته بدبینانه خواهد بود اگر اثر نخست شهاب حسینی را ملاک قضاوت برای آثار احتمالی بعدی او قرار دهیم، ولی نمیتوانیم از انرژی مثبتی که قبل از رفتن به درون سالن داشتیم و بعد از بیرون آمدن از سالن اثری از آن پیدا نکردیم، سخن نگوییم.
محمدرضا مقدسیان / جامجم
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد