روزنامه خندان

از کلیپ عروسی تا عزا

روزنامه خندان

هواگیری

طنز در روزنامه های کشور کم پیدا می شود و این یعنی روزنامه ها کم لبخند می‌زنند و آنها که روزنامه می‌خوانند هم به تبعیت از رسانه محبوب شان کمتر می خندند.حکمت ستون روزنامه خندان، در این است که طنز همه روزنامه های کشور را جمع کنیم و در جام جم آنلاین برسانیم به دست تان تا هر صبح، دستکم در اینترنت گردی روزانه، لبخندی روی لب تان بنشیند.
کد خبر: ۷۳۵۸۵۴
هواگیری

شرق : هواگیری

صبح زنگ زدم هواشناسی که از هوای خوب این مدت تشکر کنم که گفت عالمی‌جان، امسال واقعا هوا خوب بوده، می‌خواهی به چی ‌گیر بدهی؟ اصلا برای چی می‌خواهی ‌گیر بدهی؟ گفتم درست که هوا خوب بوده، ولی به جان خودم اگر من بگویم هوا خوب است، خوانندگان روزنامه فکر می‌کنند خبری شده و هوا پس است. برای همین من مجبورم به هوا‌ گیر بدهم و تیتر بزنم هواگیری که به هوای هوا، توی ستون فیل هوا کنم.
گیر هوا یا هواگیری؟ توی خارج اگر ای‌تی بیاید وسط خیابان، مردم اینقدر تعجب نمی‌کنند که توی تهران روزهایی که هوا پاک می‌شود، ملت جا می‌خورند. البته اگر توی تهران ای‌تی یا آدم‌فضایی‌ها از بشقاب‌پرنده پیاده شوند برای کسی عجیب نیست، اما قضیه هوا؛ همه اصرار دارند بگویند کار خودشان است. از سازمان محیط‌زیست و شهرداری و وزارت نفت بگیر تا ممدآقا بقال سر کوچه. ولی واقعیت این است که هیچ مدیریتی در حل مشکل آلودگی هوای تهران دخیل نیست جز تعطیلات و بین‌التعطیلین. یعنی چی؟ یعنی وقتی تعطیلات زیاد می‌شود ملت می‌روند شمال و هوای تهران تمیز هلو، اما شمال چی می‌شود. پس چی شد؟ اینکه نشد درمان. آن هم نشد مدیریت و حل مشکل هوا، به این عملیات می‌گویند هواگیری. اما هواگیری بد هم نیست. وقتی تهران هواگیری و تعطیلات طولانی می‌شود خیلی از دانشمندان می‌روند سفر و در نتیجه خیلی از برنامه‌های تلویزیون خالی می‌ماند و جاش گل نشان می‌دهند. وقتی این اتفاق بیفتد علاوه‌بر اینکه هوای تهران خوب می‌شود در نتیجه حال مردم هم خوب می‌شود و یک هوای خوب می‌خورند. شاید بگویید این حرف‌ها بوی قورمه‌سبزی می‌دهد و ممکن است سبزی قورمه ما را تفت بدهند. والا اینطور نیست، چون ما یک آمبولانس‌چی ساده هستیم که کله‌مان باد دارد و هنوز هواگیری نشده و به کسی هم که باد دارد حرجی نیست.

کیهان :نابغه!(گفت و شنود)

گفت: آقای علی خرم، مشاور وزیر خارجه کشورمان از برگزاری مراسم 13 آبان ابراز ناخشنودی کرده و گفته است؛ تسخیر سفارت آمریکا در ایران، غرور ملی مردم آمریکا را خدشه‌دار کرده و باعث بی‌اعتمادی به ایران شده است!
گفتم: یعنی از نظر ایشان، قتل عام مردم ایران در دوران انقلاب، غارت ثروت کشور در سال‌های قبل از انقلاب، برپایی جنگ تحمیلی و شهادت صدها هزار نفر از ایرانیان، حمله موشکی به هواپیمای مسافربری ایران و صدها جنایت وحشیانه دیگر آمریکا، غرور ملی مردم ایران را خدشه‌دار نکرده است؟!
گفت: معلوم نیست این مشاوران نابغه! برای چه در وزارت خارجه کشورمان به کار گرفته شده‌اند؟! این مشاوران که به جای دفاع از حقوق ملت ایران، برای منافع نامشروع آمریکا یقه چاک می‌کنند!
گفتم: چه عرض کنم؟! از یارو پرسیدند قبض آب و برق و تلفن و گاز خانه‌ات را چطوری پرداخت می‌کنی؟ گفت؛ یک همسایه حواس پرت داریم، قبض‌ها را می‌گذارم زیر برف‌پاک‌کن ماشینش و او به هوای قبض جریمه همه را پرداخت می‌کند!

اعتماد: کرگدن نامه

این غذا برای سیر شدن نیست

محل کارم، دم ظهر بوی قیمه می آمد. پرسیدم، گفتند «همکاران غذای هیات آورده اند دارند گرم می کنند». میز که چیدند معلوم شد نعمت فراوان است و نوشابه و ترشی و پیاز و ماست و سبزی و باقی سور و سات را هم به آن علاوه کرده اند. جزاهم الله خیرا. شبش رفتم منزل یکی اقربا دیدم آنجا هم بوی قیمه می دهد. گفتند یک هفته است آشپزخانه مان تعطیل است و مهمان امام حسینیم. قیمه هنوز داغ نشده بود که مرد خانه با یک بغل ظرف یک بار مصرف، به سختی در را باز کرد و داخل شد. قبل از سلام و علیک به اهل و عیالش گفت «قیمه ها را بگذارید برای بعد، فعلابیایید این فسنجان تازه را از من بگیرید که روغنش پس داده به کت و شلوارم». فسنجان ها را که می گرفتند از زرنگی اش گفت که «دوتا بیشتر به هر کس نمی دادند، شانس آوردم آشنا پیدا کردم و دوتا اضافه گرفتم». شام هم مهمان امام حسین(ع) خوردیم با مخلفات. جزاهم الله. آخر شب که آمدم خانه دیدم توی یخچال هم سه تا قیمه و دو تا قورمه و یکی زرشک پلو دارم مرحمتی دوست و آشنا و همسایه. گذاشتم شان توی سینی و بردم شان برای سرایدار که نوش جان کند و جلوی حیف و میل شان را بگیرد. سرایدار یخچالش را نشانم داد که داشت از قیمه و قورمه می ترکید. گفت «جا برای نگهداری اش ندارم.» ضمن اینکه فکر کنم ثقل سرد کرده بود یا لپه ها سر دلش مانده بودند، یا غش سر پا کرده بود که ساعت 10نتوانست بیاید آشغال ها را ببرد. آخر شب خودم بردم. سر کوچه، دم ظرف زباله، بیش از 10 پرس ظرف یک بار مصرف پر از چلو و خورش گذاشته بودند بیرون. نمی دانم چرب بود، برنجش هندی بود،[...] سیر بودند، چه بود که مورد استقبال واقع نشده بودند. یک نفر خیابانگرد آمد، غذاها را دمر کرد روی اسفالت و ظرف هایش را ریخت توی گونی و با خودش برد. فردا که داشتم می رفتم دنبال کارم، دیدم نزدیک هفت تیر یک جایی غذای نذری می دهند. عده زیادی احتمالااز جهت تبرک و تیمن از سر و کول هم بالامی رفتند تا یک پرس شان را دو پرس کنند. سر کار که رفتم، شنیدم همکاران از زرنگی و تیز و بزی رفیق شان تعریف می کنند که یک تنه پنج تا نذری آورده...
صبر کنید. فکر نکنید با دهری طرفید که دین و ایمان ندارد و معنی غذای نذری و هیات و امام حسین و برکت سیدالشهدا را نمی فهمد. بچه شاه عبدالعظیم چه بخواهد و چه نخواهد ختم این آداب و رسوم است و از هیاتی بودن گریزی ندارد اما چیزی که این چند روز دیدم و مطمئنم که شما هم دیده اید، تا حد بسیاری دور از ادب و نزاکت عزاداری و تکریم واقعه عاشوراست. بحث محتوایی به کنار، فعلاعرضم این است که آداب جمع ادب است و ادب که نباشد، رسوم، کاری از پیش نمی برند و ما را به جایی رهنمون نمی شوند. قدیم یادم هست که غذای نذری را می گفتند نمک امام حسین(ع) و هر کسی تبرکاً و تیمناً قدری از این نمک را می چشید و دعا می کرد برای صاحب نذر. این غذا برای سیر شدن نبود بلکه برای رعایت همان ادبی بود که خدمت تان عرض کردم. اول سینه زن و گریه کن امام حسین(ع) غذا می خورد، بعدش اگر زیاد می آمد مختصری از آن را به مرضا و مشکل داران و گرفتاران می دادند به نیت شفا و استخلاص و آرامش خیال. حالااما خود همین ظرف های یک بار مصرف را که جمع بزنید یک مشکل جدی محیط زیستی و یک قوز بالاقوز اساسی است. از متخصصین بپرسید، ببینید درباره ترکیب غذای داغ با پلاستوفوم چه می گویند؟ بحث برنج هندی و سیب زمینی خلالی آماده و روغن بی کیفیت هم هست. خوب حالاکه قرار است نذری بدهیم، که ان شاء الله نذرمان مقبول، لااقل از ادب این کار دور نیفتیم و آدابش را فراموش نکنیم.
از حرف من نرنجید که در این میان تنزه طلبی نمی کنم و دور نمی ایستم. نه: من هم گرفتار این بی ادبی و بی آدابی هستم به خصوص وقتی پای پول حلال و سالم و بی شبهه پیش می آید، دست و دلم می لرزد که نکند یک جای کارمان ایراد دارد که اینقدر غذا حیف و میل می شود و سر از جاهایی در می آورد که نباید. اگر می خواهیم ببینیم نذرمان چقدر مقبول است و پول مان چقدر پاک، بد نیست رد نذورات مان را بگیریم ببینیم به کجا می رسد. اگر به مستحق و لایقش رسید که فبهالمراد، الحمدلله: اما اگر سر از سطل زباله در آورد و باعث ثقل سرد شکم چرانان شد و اسراف و حیف و میل شد و باعث دعوا و کدورت شد و از هر برکت و میمنتی خالی شد، آن وقت لازم است که به خود بیاییم و درباره پاک بودن وجه نذرمان، بلکه پاک بودن نیت مان تردید کنیم و زار بزنیم و توبه کنیم و از خدا تقاضای ادب کنیم، بلکه از لطفش محروم مان نکند که بدجوری محرومیم. از خدا جوییم توفیق ادب/ بی ادب محروم ماند از لطف رب/ بی ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش بر همه آفاق زد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها